تیمهای موفق اقتصادی
از چندین دهه پیش، کشورهای جهان را از نظر توسعهیافتگی اقتصادی و پیشرفت به دستههای مختلفی تقسیم میکردهاند. تقسیمبندی که امروزه وجود دارد بیشتر مبتنی بر سطح درآمدی و به خصوص درآمد سرانه هر کشور است که بهعنوان یک معیار برای بهرهمندی آن کشور و سطح توسعهیافتگی آن قلمداد میشود. این دستهبندی در حال حاضر گویای وضعیت کشورها به شکلهای توسعه یافته، در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته است.
با این حال این تقسیمبندی ایستا نیست و در طول زمان کشورهای مختلف توانستهاند به دستههای درآمدی بالاتر صعود کرده یا به قعر آن برسند.
از چندین دهه پیش، کشورهای جهان را از نظر توسعهیافتگی اقتصادی و پیشرفت به دستههای مختلفی تقسیم میکردهاند. تقسیمبندی که امروزه وجود دارد بیشتر مبتنی بر سطح درآمدی و به خصوص درآمد سرانه هر کشور است که بهعنوان یک معیار برای بهرهمندی آن کشور و سطح توسعهیافتگی آن قلمداد میشود. این دستهبندی در حال حاضر گویای وضعیت کشورها به شکلهای توسعه یافته، در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته است.
با این حال این تقسیمبندی ایستا نیست و در طول زمان کشورهای مختلف توانستهاند به دستههای درآمدی بالاتر صعود کرده یا به قعر آن برسند. مثالهای آن نیز ونزوئلا و کره جنوبی هستند. ونزوئلا که با وجود داشتن منابع طبیعی و ثروت فراوان در طول چند دهه از یک کشور بسیار ثروتمند تبدیل به یک کشور بسیار فقیر شده و کره جنوبی که از یک کشور بسیار فقیر و فاقد منابع تبدیل به یک کشور ثروتمند شده است که ریشه وضعیت هر دو کشور را میتوان در سیاستهای اقتصادی آنان جستوجو کرد. تیمهای موفق اقتصادی با ایجاد سیاستهای اصلاحی در ساختارهای کشورهای درحال توسعه و حتی کمتر توسعه یافته در برخی موارد توانستهاند به دستاوردهای چشمگیری دست پیدا کنند و این کشورها را از نظر اقتصادی و توسعه به جایگاه مناسبی برسانند. از جمله این کشورها میتوان به کره جنوبی، ترکیه و چند کشور دیگر اشاره کرد. در ترکیه کمال درویش نقش مهمی ایفا کرد و با تلاش برای استقلال نهادها و تنظیم سیاستهای پولی این کشور بهطور مستقل، توانست وضعیت مناسبی در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ ایجاد کند. نگاهی به سیاستهای اصلاحی در کشورهای این چنینی نشاندهنده اهمیت فراوان عامل خارجی است.
برای مثال یکی از عواملی که بر ایجاد اصلاحات در ترکیه و موفقیتهای اقتصادی این کشور پس از یک بحران مالی اثر گذاشت، تمایل شدید این کشور برای ورود به اتحادیه اروپا بود تا بتواند به رشد اقتصادی و همچنین اعتبار سیاسی دست پیدا کند. از سوی دیگر، برخی صاحبنظران اقتصادی رشد اقتصادی کره جنوبی را نیز تا حدودی به دلیل همسایگی با کره شمالی میدانند و معتقدند این عامل خارجی و تهدید دائمی به نوعی موجب شده است تا فراگیری اقتصادی و دسترسی آزاد در این کشور بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، هرچند که دلایل دیگری نیز در این وضعیت اثرگذار بوده است. این کشور هر چند ابتدا دارای نظام دیکتاتوری بود، اما اندک اندک اصلاحات اقتصادی را در کنار توسعه سیاسی تجربه کرد و در مرحله اول که اقتصاد آن رو به پیشرفت بود توانست از جمع کشورهای فقیر خارج شده و نسبتا ثروتمند شود.
در مراحل بعدی، این کشور توانست به توسعه سیاسی دست پیدا کند و از حاکمیت نظامیان خارج شود و با رشد اقتصادی بسیار خوبی به استقبال هزاره جدید برود. کره جنوبی اکنون یکی از موفقترین کشورها در زمینه اقتصادی است. این کشور به خصوص پس از بحران مالی سال ۱۹۹۷ در کشورهای آسیایی، اصلاحات گستردهای به کار گرفت و با دریافت وامهایی از صندوق بینالمللی پول متعهد به برخی اقدامات در زمینه مالی و اقتصادی و تغییراتی در بخشهای مختلف خود شد. در شیلی نیز گروهی از اقتصاددانان تحصیلکرده در دانشگاه شیکاگو نقش مهمی در شکلگیری اقتصاد این کشور در دوران پینوشه، دیکتاتور شیلی و حتی پس از وی ایفا کردند، هرچند که انتقادهایی نیز به آنان صورت گرفته است. در ادامه به برخی از تیمهای موفق اقتصادی و سیاستهای اصلاحی که در رشد کشورهای آنان موفقیتآمیز بوده است، اشاره میکنیم.
ارسال نظر