پیروزیها و شکستها
میشاییل کنیگ
دویچه وله
از نخستین سوگند باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهوری ایالات متحده، هشت سال میگذرد. با نگاهی به هشت سال اخیر، به سادگی در مییابیم که جهان امروزی با هشت سال پیش کمتر شباهتی دارد. برای ارزیابی دستاوردهای اوباما، باید روزگار آغاز حکومت وی را به خاطر آورد. از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی پدید آمدهاند، اما فضای جهانی که اوباما در آن وارد عمل شد، از آنچه رئیس جمهوری در سال ۲۰۱۷ با آن مواجه است، به نظر نمیرسد کمتر تهدیدکننده باشد.
میشاییل کنیگ
دویچه وله
از نخستین سوگند باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهوری ایالات متحده، هشت سال میگذرد. با نگاهی به هشت سال اخیر، به سادگی در مییابیم که جهان امروزی با هشت سال پیش کمتر شباهتی دارد. برای ارزیابی دستاوردهای اوباما، باید روزگار آغاز حکومت وی را به خاطر آورد. از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی پدید آمدهاند، اما فضای جهانی که اوباما در آن وارد عمل شد، از آنچه رئیس جمهوری در سال ۲۰۱۷ با آن مواجه است، به نظر نمیرسد کمتر تهدیدکننده باشد. به گفته پروفسور ایوان مورگان از دانشگاه لندن «احتمالا اوباما تنها رئیسجمهوری بود که بعد از فرانکلین روزولت در یکی از دشوارترین زمانها زمام امور را به دست گرفت.» او میافزاید: «ایالات متحده آمریکا با دشوارترین بحران اقتصادی مواجه بود که از زمان «بحران بزرگ» تکرار نشده بود. علاوه بر این، کشور دو جنگ در خارج را رهبری میکرد. این وضعیت میراث بدی بود که از دوران بوش به جا مانده بود.» افزون بر این اوباما در کشورش نیز با دو قطبی شدن فضای سیاسی و کارشکنیهای حزب جمهوریخواه مواجه بود، حزبی که تمام هدف آن را اختلال در برنامههای اوباما یا کنار زدن او تشکیل میداد. در ادامه به برخی از اقدامات و دستاوردهای اوباما در حوزههای مختلف میپردازیم.
اقتصاد
به باور پروفسور دسموند کینگ استاد دانشگاه آکسفورد، اوباما موفق شد پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ ایالات متحده را از رکود شدید اقتصادی و بحرانی دیگر حفظ کند. به گفته او، اوباما نه تنها توانست در پاسخ به پیامدهای مستقیم بحران اقتصادی طرحهای وسیع و بنیادین مالی را از کنگره بگذراند، بلکه موفق شد که با تایید قانون موسوم به «دادفرانک» از سوی مجلس این کشور برای تنظیم بازارهای مالی، از احتمال بروز مشکلات مشابه سال ۲۰۰۸ و فروپاشی بازارها در آینده جلوگیری کند.پروفسور دیوید سایلوان، استاد روابط بینالمللی موسسه ژنو نیز با اشاره به دستاوردهای اوباما میگوید: «با وجود آنکه دستاوردهای اوباما در خطر نابودی از سوی ترامپ قرار دارد، آنچه اوباما برای جلوگیری از فجایع جدید در آمریکا انجام داده، باقی خواهد ماند.» سایلوان معتقد است که یکی از این دشواریها، بحران اقتصادی بود و تمام تلاش اوباما منحصر به این بود که ایالات متحده پس از بحران اقتصادی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دوباره به آرامش برسد.
سیاست داخلی
مهمترین دستاورد اوباما در سیاست داخلی این کشور اصلاحات برنامه بهداشت و درمان در این کشور بود، همان برنامهای که به اوباماکر معروف است. پروفسور کینگ از دانشگاه آکسفورد معتقد است: «این میراث اوباماست.» کینگ اضافه میکند: «او موفق شد برای تمام آمریکاییها بیمه درمان عمومی را ایجاد کند. کاری که ۳-۴ رئیسجمهور پیشین ایالات متحده نیز در این زمینه تلاش کرده بودند، اما تلاشهای آنها به جایی نرسیده بود. با بیمه سراسری، میلیونها آمریکایی برای اولین بار از بیمه درمانی برخوردار شدند. پروفسور ایوان مورگان معتقد است: «تصویب بیمه درمانی مهمترین دستاورد در سیاست اجتماعی پس از دهه ۶۰ است.»
اما احتمالا همین دستاورد اوباما نیز اولین قربانی حکومت ترامپ و کنگره با اکثریت جمهوریخواهان شود، زیرا ترامپ و جمهوریخواهان در کنگره تاکید کردهاند که با این برنامه در سیاست داخلی ایالات متحده به شدت مخالف بوده و میخواهند آن را لغو کرده و قانون دیگری را جایگزین کنند. مورگان با اشاره به دشواریهای زمان حکومت اوباما گفت: «فکر میکنم بزرگترین اشتباه در دوره ریاست جمهوری اوباما افزایش روز به روز رکود اقتصادی و تنزل در رفاه عامه بود و مشکل میشد فقط در دو دوره ریاست جمهوری این چالشها را بر طرف کرد.» به گفته او، اوباما مشکل را درک کرده بود، اما نمیتوانست آن را حل کند، آنچه سرانجام منجر به اختلافات گسترده در کشور و عاملی موثر در موفقیت انتخاباتی ترامپ بود.
باراک اوباما در آخرین نطق خود در مقام ریاستجمهوری آمریکا از مردم این کشور خواست تا اتحاد با یکدیگر را از دست ندهند، زیرا به گفته او دموکراسی در آمریکا تنها زمانی میتواند عمل کند که «همگی ما صرفنظر از وابستگی حزبی یا منفعت خاص کمک کنیم تا حس سرنوشت مشترک را که در حال حاضر نیاز فوری به آن داریم، بازگردانیم.» رئیسجمهوری آمریکا از «نابرابری شدید» در کشور انتقاد کرد و هشدار داد این موضوع موجب از هم گسیخته شدن اصول اولیه دموکراسی میشود. اوباما در این سخنرانی که ۱۰ روز مانده به پایان دوران دوم ریاستجمهوریاش صورت گرفت، از شهروندان خواست تا به افکار متفاوت احترام بگذارند زیرا در غیراین صورت اجماع و مصالحهکاری ناممکن خواهد بود. او نسبت به روا داشتن تبعیض علیه اقلیتها همچون سیاهپوستان، مهاجران و مسلمانان هشدار داد و بیان کرد سفیدپوستان باید بپذیرند که آمریکاییهای آفریقاییتبار در جریان اعتراضات خود، خواهان «برخوردی ویژه» نبودند، بلکه میخواستند با آنها بهصورتی «برابر» برخورد شود.
سیاست خارجی
با آنکه تمام دانشمندان علوم سیاسی قرارداد اتمی با ایران را مهمترین دستاورد اوباما در سیاستهای خارجی او خواندهاند، اما همزمان همه بر این باورند که این قرارداد به سادگی میتواند از سوی حکومت ترامپ لغو شود. پروفسور سایلوان اعتقاد دارد که «امتناع اوباما از حمله به سوریه» دومین دستاورد مهم اوباما خواهد بود که حتی ترامپ نیز قادر به تغییر آن نخواهد شد: «در حال حاضر تعداد آنهایی که موافق حمله به سوریهاند، بسیار کم است.» پروفسور دسموند کینگ از دانشگاه آکسفورد نیز ضمن موافقت با دیدگاه او در مورد «وارد نشدن به جنگ» گفت: «آمریکا مدت زیادی است که رهبری در جنگها را به عهده دارد، اینکه هر دفعه به جنگ تحریک شود، اما در برابر آن مقاومت کند، خودش یک دستاورد به شدت چشمگیر است.» به باور کینگ، با آنکه شماری مخالف این مورد بوده و آن را اشتباه میخوانند، اما برای اولین بار اوباما توانست از فرستادن جوانان آمریکا در جنگهای خارجی جلوگیری کرده و کشته شدن آنان را در این جنگها متوقف کند».
مورگان میگوید: مبنای فلسفی سیاست خارجی اوباما را از یک طرف پذیرش محدودیت امکانات آمریکا تشکیل میداد و از جانب دیگر تغییر علایق و اولویتها از اروپا و شرق نزدیک و شرق میانه به سمت آسیا. مورگان سیاستهای خارجی اوباما را با خوشبینی ارزیابی نمیکند و میگوید: در مورد آنچه به پذیرش امکانات محدود مرتبط است، «احتمال دارد که ترامپ کاملا متفاوت از اوباما به آن نگاه کند» و در ارتباط با تغییر اولویتها میگوید: «به باور من، با در نظر گرفتن سیاستهای خارجی اوباما، این سیاستها را نمیتوان دارای مبنای محکم دانست. به ویژه به این دلیل که اوباما در قبال سوریه هیچ اقدام دیگری را انجام نداد و روسیه نیز با استفاده از این خلأ موفق شد بهعنوان یک بازیگر مهم حضور یابد، آنچه از دهه ۱۹۷۰ نظیر نداشت.»
مبارزه با تروریسم
مهمترین پیروزی اوباما در عرصه نبرد با تروریسم کشتن رهبر القاعده بود. در ماه مه ۲۰۱۱ در جریان یک حمله برنامهریزی شده، آمریکا موفق به کشتن «اسامه بن لادن» شد. اما شبکه القاعده پس از آن نیز بهعنوان یک جریان تروریستی به حیات خود ادامه داد. پس از آن بود که گروه تروریستی «دولت اسلامی» اعلام موجودیت کرد و به خطر اصلی برای کشورهای غربی بدل شد. دولت اوباما برای مقابله با داعش از پهپاد بهره گرفت. اما حملات پهپادها باعث کشته شدن شماری از نیروهای غیرنظامی شد و از این رو انتقادهای بسیاری در پی داشت. از سوی دیگر، دولت اوباما با حملات هوایی خود از نبرد با داعش در عراق و سوریه حمایت کرد. در اثر مبارزه ائتلاف بینالمللی علیه نیروهای «دولت اسلامی» دولت عراق موفق شد بخش قابلملاحظهای از مناطق تحت اشغال داعش را به تصرف خود درآورد. عقبنشینی داعش از عراق منجر به افزایش شمار حملات تروریستی در اروپا و آمریکا شد. یکی از وعدههای دولت اوباما بستن زندان گوانتانامو بود. اوباما ظرف ۸ سال زمامداری خود موفق به اجرای این برنامه نشد. اما شمار زندانیان گوانتانامو در این مدت کاهش یافت و از ۲۴۲ زندانی به ۵۵ زندانی رسید. حال قرار است ظرف روزهای آینده ۲۰زندانی دیگر نیز آزاد شوند.
رابطه نژادی
کینگ میگوید: «صرف نظر از اینکه ترامپ و جمهوریخواهان در کنگره چه برخوردی با میراثهای اوباما خواهند کرد، اوباما بهعنوان اولین رئیسجمهور آفریقایی ـ آمریکایی مقام اول را در تاریخ این کشور دارد. به باور تحلیلگران، خیلی مهم است که بار دیگر به این واقعیت توجه کرد؛ زیرا چنین زمینهای فقط به دلیل تغییراتی عملی شد که طرفداران حقوق شهروندی در دهه ۱۹۶۰ برای تحقق آن تلاش کرده بودند. اما در مقام مقایسه، مناسبات نژادی حین دو دوره ریاست جمهوری اوباما قطعا بهبود نیافت، بلکه حتی بدتر هم شد. زیرا انتخاب یک رئیسجمهور سیاه پوست سبب بروز نهضتهای مخالفت و تنش سیاسی متاثر از نژاد شد. دیموند کینگ اعتقاد دارد: «فقط چند ماه پس از احراز کرسی ریاست جمهوری از سوی اوباما نهضت مردمی از اقشار مختلف، یک نهضت داخلی موسوم به «حزب چای» تشکیل شده و فعالیت علیه اوباما را آغاز کرد. همزمان در مورد محل تولد اوباما شک و تردیدهایی مطرح شد و ادعا میشد که احتمالا او در ایالات متحده به دنیا نیامده و این سوال مطرح شده بود که آیا در کل چنین شخصی حق انتخاب شدن برای ریاست جمهوری این کشور را دارد؟»
به گفته مورگان، همین ادعاها به وضوح بر انتخابات ۲۰۱۶ تاثیرگذار بود. او میگوید: «از دید من یک نوع احساس حقارت سفیدپوستان در برابر حضور یک سیاهپوست در کاخ سفید، به مشکلات هیلاری کلینتون افزود.» زیرا انتخاب او به معنی این بود که «به تبع حضور اولین رئیسجمهور سیاهپوست، یک زن بهعنوان رئیسجمهور به کاخ سفید راه پیدا کند. این امر به سادگی برای اکثریت آمریکاییها خیلی سنگین بود، بنابرین آنها سال ۲۰۱۶ ترامپ را انتخاب کردند.»
ارسال نظر