نارضایتی از سیاست‌های ریاضتی

مایکل استیونز
موسسه سلطنتی روسی

عربستان در ماه‌های اخیر استراتژی‌های جدیدی به کار بست. بودجه عمومی کاهش‌یافته و سیاست تولید نفت با حداکثر ظرفیت با توافق اخیر اوپک مبنی بر کاهش 480 هزار بشکه‌ای به پایان رسیده است. تغییر سیاست‌های عربستان حاکی از آن است که این کشور از نظر مالی در شرایط ایده‌آل نیست. در واقع به نظر می‌رسد سیاست عربستان برای گرفتن سهم بازار از طریق افزایش تولید و کاهش قیمت، نتیجه معکوس داده است. عربستان سعودی قادر به تداوم قیمت‌های پایین برای نفت نبوده و حدود ۱۸۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی‌ را به منظور جبران کسری بودجه از دست داده است. رهبران عربستان، تحت هدایت محمد بن سلمان نایب ولیعهد، کاملا درباره حجم و اندازه مشکلات شفاف بوده‌اند. مشاور امور مالی شاهزاده محمد در ماه آوریل در مصاحبه‌ای با بلومبرگ، واقعیت‌های تاریک و تلخی از اقتصاد عربستان را کاملا تشریح کرد: هر سال حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در مصارف ناکارآمد، رشوه و معاملات غیرشفاف هدر می‌رود و دولت ممکن است تا اوایل ۲۰۱۷ به ورشکستگی برسد، مگر آنکه تغییر قابل توجهی اتفاق بیفتد.

طرح بزرگ

بهبود ساختار مالی و اقتصادی عربستان بدون درد و خونریزی نخواهد بود، دردهایی که ممکن است به ساختار اقتصادی هم منتقل شده و بر بسیاری از کارمندان دولتی اثر بگذارد. هزینه‌های دولتی باید کاسته شده و در عین حال سوبسیدهای کالا و خدمات مصرفی روزانه مثل آب، برق و سوخت برداشته شود. بودجه‌ای که دولت برای پرداخت حقوق کارمندان در نظر گرفته هم باید کاهش یابد، یعنی یا باید حقوق آنها را کاهش داد یا اینکه شماری از آنها کارشان را از دست بدهند. با توجه به اینکه در جامعه عربستان سعودی روابط اجتماعی و عمومی حول شغل‌های دولتی شکل گرفته و تکامل یافته، اخراج کارکنان دولت، بدون ایجاد ناآرامی و تشنج، دشوار است. به این ترتیب دولت عربستان سعودی ناچار است حقوق کارکنان را کاهش دهد و همچنین اعلام کرده که قصد دارد تا سال ۲۰۲۰ بودجه پرداخت حقوق و دستمزد کارمندان دولتی را ۲۴ میلیارد ریال سعودی (4/ 6 میلیارد دلار) کم کند.

وقوع این تغییرات بر اساس طرح‌هایی که شاهزاده محمد چند ماه پیش ترسیم کرده، قابل پیش‌بینی بود. افق ۲۰۳۰ برنامه‌ای کلان است برای احیای ساختار اقتصاد عربستان، پشت سر گذاشتن اقتصاد تک‌محصولی نفتی و متنوع کردن فعالیت‌های اقتصادی و در واقع گسترده کردن دایره درآمدی دولت. عربستان قصد دارد بخش خصوصی را فعال کند و در این راه می‌خواهد بخش‌ بزرگی از شرکت نفتی آرامکو، بزرگ‌ترین شرکت نفتی جهان را هم به بخش خصوصی واگذار کند. با وجود همه آرزوها و برنامه‌های عظیمی که برای افق ۲۰۳۰ در نظر گرفته شده، بعید است که این برنامه کاملا عملیاتی شود و اینکه این برنامه اساسا بتواند درمانی برای انبوهی از آلام و مشکلات مالی سعودی‌ها باشد. حتی برخی از چهره‌های برجسته عرب هم به‌صراحت درباره محدودیت موفقیت افق ۲۰۳۰ موضع گرفته‌ و بیان کرده‌اند که این افق بیشتر از آنکه بخواهد در زمانی کوتاه اقتصاد را بهبود بخشد به دنبال تغییر روحیه ملی است.

پیامدهای اجتماعی

اگر این تغییر روحیه ملی اتفاق بیفتد، حکومت می‌تواند شهروندان را قانع به پذیرش بهتر شدن اوضاع کند. با تغییر انتظارات احتمالا مشکلی پیش نخواهد آمد. خاندان سعودی محبوبیت و حمایت بالایی در عربستان دارند و شاهزاده جوان و اطرافیان او وقت و انرژی زیادی را صرف این هشدار کرده‌اند که سیاست‌های انقباضی و ریاضتی در دستور کار خواهد بود. اما هشدار درباره اجرای ریاضت اقتصادی یک بحث است و اجرای آن بحثی دیگر. با اجرایی شدن اقدامات ریاضتی احتمالا طبقه متوسط عربستان سعودی هم مثل بعضی کشورهای غربی کوچک می‌شود.در ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو گروه‌های درآمدی میانی و قشر متوسط جامعه عربستان با بیشترین دشواری‌ها و چالش‌ها روبه‌رو خواهند شد. کاهش دستمزدها و قطع یارانه‌ها روی این گروه درآمدی میانی بیش از هر گروه دیگری اثر می‌گذارد، یعنی گروهی که به اندازه کافی پول برای اداره امور خانواده و فرستادن بچه‌ها برای تحصیلات را دارند. قبض‌های بالاتر و پول کمتر در آخر ماه فشار زیادی روی این گروه مهم در اقتصاد عربستان خواهد گذاشت. وقتی از دور نگاه می‌کنیم کاهش هزینه‌های عمومی دولت سعودی اقدام درستی به نظر می‌رسد که باید پیش از این انجام می‌شد. اما طبیعتا این اقدام پیامدهای اجتماعی خواهد داشت که کسی قادر به پیش‌بینی آنها نیست. عربستان سعودی وارد دوره سختی شده است که در آن جامعه باید به اوضاع سخت‌تر عادت کند و همچنان به این موضوع باور داشته باشد که خاندان سلطنتی، کشور را در مسیر درستی هدایت می‌کند.