ساختار اقتصادی تولید نفت
محسن بهزادی صوفیانی
دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهران
درآمدهای نفتی همواره بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای اقتصاد کلان در ایران نقش داشته و حتی بودجه کشور و تا حدودی موقعیت سیاست پولی به آن وابسته است. قیمت تمام شده هر بشکه تولیدی میتواند بهصورت مستقیم درآمدهای نفتی را تحت تاثیر و احتمالا آثار معنیداری بر کل اقتصاد داشته باشد. شاید قبل از سقوط قیمت نفت که این متغیر بیش از صد دلار بود، قیمت تمام شده یک بشکه نفت خیلی برای کشورها اهمیتی نداشت؛ اما اکنون که قیمت بیش از ۶۰درصد افت داشته و احتمالا در کوتاهمدت و طبق پیشبینیها حتی در میانمدت هم وضعیت به نفع صادرکنندگان تغییر نکند، قیمت تمامشده را تبدیل به یک مولفه مهم کرده است.
محسن بهزادی صوفیانی
دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهران
درآمدهای نفتی همواره بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای اقتصاد کلان در ایران نقش داشته و حتی بودجه کشور و تا حدودی موقعیت سیاست پولی به آن وابسته است. قیمت تمام شده هر بشکه تولیدی میتواند بهصورت مستقیم درآمدهای نفتی را تحت تاثیر و احتمالا آثار معنیداری بر کل اقتصاد داشته باشد. شاید قبل از سقوط قیمت نفت که این متغیر بیش از صد دلار بود، قیمت تمام شده یک بشکه نفت خیلی برای کشورها اهمیتی نداشت؛ اما اکنون که قیمت بیش از ۶۰درصد افت داشته و احتمالا در کوتاهمدت و طبق پیشبینیها حتی در میانمدت هم وضعیت به نفع صادرکنندگان تغییر نکند، قیمت تمامشده را تبدیل به یک مولفه مهم کرده است.
گزارش اخیر حاکی از آن است که کویت با قیمت تمام شده 8 دلار و 50 سنت و عربستان با قیمت تمام شده تولید 9 دلار و 80 سنت به ترتیب کمترین قیمت تمام شده تولید را دارند. ایران با قیمت تمام شده 12 دلار و 60 سنت در جایگاه پنجم و عراق با ۱۰ دلار و 70 سنت در جایگاه سوم قرار گرفته است. روسیه نیز با قیمت تمام شده تولید 17 دلار و 20 سنت در جایگاه ششم قرار دارد. در این میان آمریکا، قیمت تمام شده تولید 36 دلار و 20 سنت را دارا است. در نروژ برای تولید یک بشکه نفت خام 36 دلار و 10 سنت، هزینه میشود. بالاترین قیمت برای انگلستان با 52 دلار و 50 سنت است که تقریبا در ماههای اخیر عملا هیچ توجیه اقتصادی برای استخراج نداشتهاست.
با توجه به آمار فوق، چند نکته بسیار مهم قابل استنتاج است. نخست اینکه با بررسی رتبه کشورهایی مثل انگلستان، چین، آمریکا، کانادا، نروژ و حتی روسیه که همگی جزو کشورهای بهرهمند از تکنولوژیهای پیشرفته هستند، میتوان به این نتیجه رسید که عوامل محیطی و صرفههای مقیاس در تعیین هزینه تمام شده بسیار مهمتر از عوامل تکنولوژیکی ظاهر شدهاند. تقریبا در تمامی کشورهای لحاظ شده در این مطالعه، استخراج نفت بهصورت متعادل هزینههای سرمایهای و عملیاتی با سهم تقریبا برابر داشته است و بحث صرفههای ناشی از مقیاس به خاطر تولید زیاد در مقایسه با کشوری مثل نروژ با تولید کمتر، شامل حال اقتصاد ایران شده است. احتمالا همین مساله در رتبه عربستان و کویت نقش بسزایی داشتهباشد. معیار دوم بررسی را میتوان به مالیات ناخالص ناشی از تولید نفت ربط داد.
برای مثال در ونزوئلا 9/ 37 درصد قیمت و در روسیه 9/ 43 درصد قیمت یک بشکه نفت بهصورت مالیات ناخالص لحاظ میشود. این در حالی است که برای ایران، عربستان و انگلستان اصلا مالیاتی تعریف نشده است. درخصوص هزینه حمل و نقل نفت تولیدی، تقریبا در تمامی کشورها هزینه مشابهی در نظر گرفته میشود، اما اگر بهصورت نسبی به موضوع نگاه شود، نزدیک به 30 درصد از قیمت تولید شده نفت ایران مربوط به حمل و نقل و برای کشوری مثل برزیل با قیمت تمام شده بسیار بالاتر، کمتر از 10 درصد از قیمت سهم حمل و نقل است. نکته مهم دیگر اینکه پیش از این قیمت تمام شده نفت شیل آمریکا، به بیش از ۴۰ دلار رسیده بود که با به روز کردن روشها و سیستمهای تولید در این کشور قیمت تمام شده در سالهای گذشته به مرز 30 دلار کاهش یافته است.
با این تفاسیر، شرایط برای تولیدکنندگان نفت تغییر کردهاست. دو سال پیش زمانی که قیمت هر بشکه نفت خام نزدیک 100 دلار بود، سود ناشی از فروش قابل توجه بود و نیاز دولت در مخارج را پوشش میداد. قیمتهای فعلی برای تولیدکنندهای مثل انگلستان، هزینههای استخراج را هم نمیتواند پوشش دهد. با لحاظ این شرایط و توجه به کشورهای عضو اوپک در این مطالعه، انتظار اختلاف و مناقشه،کاملا عقلایی است. کشوری مثل کویت و عربستان با هزینه بسیار پایین تولید و از طرفی عضوی مثل نیجریه، لیبی یا ونزوئلا با هزینههای تولید بسیار بالا، بر سر تعیین میزان تولید به مشکل بر خواهند خورد. اعضا با هزینههای پایین برای جبران جریان درآمدی حاصل از فروش نفت، به تولید خود خواهند افزود؛ در حالی که اعضا با قیمت تمام شده بالاتر، احتمالا به امید افزایش قیمت در اثر محدود کردن عرضه نفت از سوی آنها و همچنین انتظار بهبود وضعیت برای رسیدن به دو هدف افزایش قیمت و فروش در قیمتهای بالاتر، تمایلی به افزایش تولید نداشته باشند. این اختلاف، ثبات بازار و روند افزایش قیمت در ماههای اخیر را بر هم زده و بازار در مقاطعی شاهد کاهش دوباره قیمت بود. از طرفی با افزایش تولید نفت خام شیل آمریکا، معادلات به ضرر تولیدکنندگان نفت تغییر کرد.
با توجه به ساختار هزینهای تولیدکنندگان نفت که قسمتی شامل هزینههای سرمایهای که به صورت ثابت در نظر گرفته میشود و قسمتی شامل هزینههای عملیاتی است که بستگی به میزان استخراج و شدت کارکرد دارد، ایران بهعنوان یکی از تولیدکنندههای عمده نفت خام، از این قاعده مستثنی نیست و با دو طیف هزینه روبهرو است. با توجه به عوامل اقتصادی و سیاسی، ایران سعی در استفاده از تمامی ظرفیت برای استخراج دارد. در این مقطع خاص زمانی که اقتصاد ایران طی یک دوره چند ماهه با رکود مواجه بوده، درآمدهای نفتی یک مولفه اساسی و از طرف دیگر تنشهای اخیر بین ایران و تولیدکننده عمده دیگر عربستان، دلیلی بر این سیاست است. بازبینی در هزینههای سرمایهای مربوط به بحث تکنولوژیکی است که همراه با هزینه ثابت اولیه بسیار زیاد و همچنین بازه زمانی چندساله است که در این مقطع از زمان، توجیه چندانی ندارد؛ زیرا از طرفی هزینههای مربوط به ارتقای سطح تکنولوژی و احداث فازهای جدید و از طرفی هزینههای تحقیق و توسعه کاملا وابسته به درآمد دولت از محل فروش نفت است که با این نوسانات و قیمت نسبتا پایین، چندان موضوعیتی ندارد.
اما اگر ایران، بنگاهی اقتصادی در نظر گرفته شود که به دنبال حداقل کردن هزینههای متغیر خویش است، توجه به چند نکته میتواند مفید واقع شود. همانطور که اشاره شد، با توجه به افزایش فزاینده تولید آمریکا و از طرفی اقدامات اعضای اوپک، صرفههای ناشی از مقیاس میتواند بهعنوان عاملی کاهنده در هزینه نهایی تولید هر بشکه باشد. همچنین اگر بتوان در کوتاه مدت تغییری در ساختار حمل و نقل به وجود آورد که هزینههای مربوط به آن کاهش یابد، با توجه به تولید انبوه انتظار صرفه قابل توجهی را میتوان داشت.
ارسال نظر