یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران بحث نقدینگی افسار گسیخته‌ای است که این روزها به سمت دلالی سوق پیدا کرده است. محمد‌رضا رافع*

نقدینگی در طول سال‌های گذشته به دلیل اجرای سیاست‌های انبساطی از سوی دولت، رشدی اعجاب انگیز داشته است. سیاست‌هایی همچون وام‌های کم‌بهره برای بنگاه‌های زودبازده، تبدیل درآمدهای ارزی به ریال و تزریق نامناسب پول نفت به اقتصاد، اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و پرداخت نقدی یارانه‌ها و در نهایت بالا بردن نقدینگی در جامعه بدون پشتوانه تولید و بالا رفتن حجم تقاضا بدون عرضه موجب ایجاد تورمی فزاینده شده است.

نقدینگی در اقتصاد به مجموع پول و شبه پول گفته می‌شود که با افزایش تورم ارتباط مستقیم دارد؛ چرا‌که هر چه میزان نقدینگی افزایش پیدا کند به همان میزان ارائه کالا و خدمات در جامعه نیز باید افزایش یابد و چون حجم کالا و خدمات محدود است پس باید میزان نقدینگی به گونه‌ای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر این توازن ایجاد نشود و میزان نقدینگی بیش از حد افزایش یابد کالا و خدمات در جامعه کم شده و در نتیجه تورم افزایش می‌یابد.

قبل از اجرای هدفمندی یارانه‌ها کارشناسان اقتصادی به دولت اعلام کردند که این طرح قطعا بر افزایش نقدینگی و در نتیجه بالا رفتن تورم تاثیر خواهد داشت، اما دولت معتقد بود که نقدینگی در بخش‌های مختلف تولید و توزیع مدیریت خواهد شد؛ اما متاسفانه با گذشت بیش از دو سال از اجرای این طرح ما شاهد هیچ‌گونه مدیریتی در بخش نقدینگی نبوده‌ایم و نقدینگی به گزارش بانک مرکزی از مرز ۴۵۰ هزار میلیارد تومان هم گذشته است.

روند افزایشی رشد نقدینگی در دولت نهم و دهم وارد فاز جدیدی شد و این رشد افسار‌گسیخته با سرازیر شدن درآمدهای نفتی به کشور و تبدیل درآمدهای ارزی به ریال و تزریق آنان در بخش‌هایی از اقتصاد مانند مسکن موجب تورمی شدید در این قسمت‌ها شد. نقدینگی در سال هشتم دولت دهم با رشد چند برابری نسبت به سال‌های قبل همین دولت ادامه دارد تا جایی که برخی از کارشناسان معتقدند رشد نقدینگی در سال جاری بیش از سال گذشته همین دولت بوده است. رشد نقدینگی متناسب با رشد تولید نبوده است و این امر موجب اضافه تقاضا و بالا رفتن قیمت‌ها و رشد افسار گسیخته تورم و فشار جدی به دهک‌های پایین درآمدی شده است.

از دیگر تبعات منفی افزایش نقدینگی و رشد تورم کاهش ارزش ریال بوده است؛ به‌ طوری که ارزش ریال طی حدود ۱۰ سال ۲۵‌درصد کاهش یافته بود، ظرف یک‌ سال به حدود یک دوم کاهش یافت. رشد شدید نقدینگی طی سال‌های اخیر نقش عمده‌ای در کاهش نرخ ریال نسبت به ارزهای خارجی داشته است.

نظریه مقداری پول تاثیر مستقیم افزایش نقدینگی بر تورم را بیان می‌کند طبق این نظریه که توسط کلاسیک‌ها بیان شده است با افزایش حجم نقدینگی شاخص سطح قیمت‌ها هم افزایش می‌یابد و این میزان به رشد نقدینگی بستگی دارد. این نظریه که به نظریه تورمی کلاسیک‌ها نیز معروف است بیان می‌دارد که تورم از بالا رفتن نقدینگی ناشی می‌شود و رابطه مستقیم بین رشد نقدینگی و رشد تورم را ثابت می‌کند. متاسفانه رشد نقدینگی در سال‌های گذشته و خصوصا سال جاری موجب بالا رفتن نرخ تورم شده است؛ به نوعی که تاثیرات مخرب افزایش نقدینگی و تزریقات نقدی دولت بر جامعه بسیار بیشتر از پیش‌بینی‌ها بوده است و موجب ضعیف‌تر شدن دهک‌های پایین درآمدی شده است؛ به نحوی که با اندکی بررسی روشن می‌شود که پرداخت نقدی یارانه‌ها و کمک‌هایی از این دست در جامعه موجب بالا رفتن نقدینگی و در نتیجه رشد تورمی شده است که از این ناحیه عمدتا اقشار کم‌درآمد و دهک‌های پایین درآمدی بیشترین را آسیب می‌بینند.

رشد نقدینگی در سال‌های گذشته به علت بالا رفتن تورم همواره بر تولید لطمه زده است و از آنجا که از رشد نقدینگی در جهت تولید استفاده نشده است و عمدتا به سمت دلالی حرکت کرده است، روند سرمایه گذاری در تولید را کند کرده است در شرایطی که بازدهی سرمایه‌گذاری در بازارهایی همچون طلا، سکه، ارز، زمین، مسکن و در نهایت بورس و سپرده‌گذاری بانکی جذاب‌تر از سرمایه گذاری در تولید بوده است؛ موجب خروج سرمایه از تولید و حرکت به بازار دلالی شده است. متاسفانه بازدهی سرمایه‌گذاری در تولید نسبت به سایر روش‌های سرمایه‌گذاری بسیار ضعیف بوده است و مردم با توجه به قدرت ریسک‌پذیری‌شان از سایر بازارها به جهت سرمایه‌گذاری بهره می‌برند. البته باید گفت که بانک‌ها هم در جذب نقدینگی شرایطی بهتر از تولید ندارند؛ زیرا که بالا بودن تورم عمدتا نرخ سودهای اعلامی از طرف بانک‌ها برای سپرده‌گذاری را خنثی می‌کند و سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند دارایی‌های خود را در سرمایه‌گذاری‌هایی با بازدهی بالاتر مصرف کنند. این روزها نقدینگی در کشور ما همچون سیلی خروشان هر روز به یک طرف حرکت می‌کند و متاسفانه به دلیل عدم مدیریت از سوی دولت از این نقدینگی سرگردان بهره‌برداری نمی‌شود. سرگردانی نقدینگی موجب بروز نوسانات شدیدی در بازار ارز و سکه شده است نوسان‌گیرها با نقد کردن دارایی خود روزانه با به دست آوردن بالاترین بازدهی برای سرمایه خود موجب بر هم زدن تعادل در بازارها می‌شوند. نقدینگی سرگردان روزی به‌بازار طلا و سکه سرازیر می‌شود و فردا روزی به بازار ارز روانه می‌شود و بعد از ثباتی کوتاه مدت در این بازارها به بازارهایی همچون بورس، خودرو، زمین و مسکن حرکت می‌کند. این سیل خروشان نقدینگی با ورود به هر بازاری تعادل موجود در آن بازار را بر هم زده و موجب بالا رفتن تقاضا در برابر عرضه‌ای ثابت می‌شود. یکی از موارد بسیار جالب در باب رشد نقدینگی این است که هرچه رشد نقدینگی بیشتر شده است دسترسی تولید به منابع مالی نیز محدود‌تر شده است؛ به نوعی که بسیاری از صنایع بزرگ کشور امروز از کمبود نقدینگی و نبود منابع مالی رنج می‌برند و رشد نقدینگی موجب رشد دلالی شده و تولید از آن بی‌بهره بوده است. در صورتی که از رشد نقدینگی در تولید استفاده شود اشتغال نیز بهبود می‌یابد از تورم کاسته می‌شود و در نهایت موجب رشد اقتصادی می‌شود. اگر بخشی از نقدینگی به سمت تولید روانه شود از دلالی و نوسان گیری کم می‌شود و تعادل در بازار ارز، سکه و سایر بازار‌ها حفظ می‌شود به طور کلی با حرکت دادن نقدینگی به سمت تولید می‌توان از آثار مخرب نقدینگی جلوگیری به عمل آورد.

Reza.rafe@gmail.com