دکتر علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی

1- یکی از موارد اتهامی علیه ایران که راه مبادله و تعامل با بانک‌ها و موسسات مالی جهانی را در سال‌های اخیر سد کرده است، مساله پولشویی است. ایران با وجود اینکه زودتر از بسیاری از کشورهای جهان گام در مبارزه با پولشویی گذاشت و شروع به تدوین قوانین و مقررات لازم کرد اما روند قانونی و اجرایی آن با تاخیر طولانی مواجه شد به همین دلیل تا چندی پیش ایران در کنار کره شمالی، دوکشوری بودند که در لیست سیاه پولشویی قرار داشتند. آغاز مذاکرات ایران با FATF در ماه‌های اخیر و انعقاد توافقی برای عضویت در این گروه، سبب خارج شدن ایران از لیست سیاه پولشویی شد. اقدامی که سبب بروز مخالفت‌هایی در داخل کشور شد. این درحالی است که هیچ یک از کارشناسان و نهادهای قانونی در ضرورت این مساله کوچک‌ترین تردیدی ندارند. فارغ از ماهیت و شکل مخالفت‌ها و انتقادهایی که عمدتا سیاسی و جناحی است باید تاکید کرد که با توجه به نهادینه شدن رژیم بین‌المللی اصلاح و تنظیم نظام مالی و پولی بین‌المللی و همچنین مبارزه با پولشویی و حضور و فعالیت همه کشورها در این رژیم‌ها، دوری و جدایی ایران از آنها، به لحاظ اقتصادی و سیاسی منطقی به نظر نمی‌رسد.

2- به لحاظ اقتصادی، درحال حاضر تمام روندهای پولی و مالی بین‌المللی در چارچوب این رژیم‌ها و بر مبانی قواعد و سازوکارهای آنها در جریان است. عدم الحاق ایران به این رژیم ها، عملا در روند ارتباطات پولی و مالی بین‌المللی ایران ایجاد مانع و بن بست می‌کند. علاوه بر این در شرایط کنونی مشکل عدم همکاری بانک‌ها و موسسات مالی با ایران با وجود لغو تحریم‌ها حل شده و زمینه برای همکاری این بانک‌ها با ایران فراهم می‌شود. این مساله، بن بست اصلی برجام را می‌شکند و راه را برای حضور و سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی در کشور باز می‌کند. از سوی دیگر اعتبار اقتصادی ایران را در سطح بین‌المللی افزایش داده و زمینه بازگشت اعتماد شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را به اقتصاد ایران موجب می‌شود.

3- به لحاظ سیاسی عضویت ایران در این گروه، جریان‌سازی‌های سیاسی و تبلیغاتی فعالان و رسانه‌های غربی علیه ایران مبنی بر حمایت از تروریسم و همچنین مواردی از این قبیل را که در سال‌های اخیر افزایش یافته است، خنثی می‌کند. در کنار آن، ایران می‌تواند با رایزنی و دیپلماسی بسیاری از اتهامات وارده را رد کرده و حتی در جهت خارج کردن بسیاری از گروه‌های آزادی‌بخش از لیست‌های خاص تلاش کند.

4- ساختار، قواعد و الزامات قدرت در عصر حاضر به گونه‌ای رقم خورده که دوری و جدایی از نظام جهانی، نتیجه‌ای جز انزوا و تضعیف هرچه بیشتر قدرت ملی کشورها و به تبع آن پایین آمدن سطح و تراز شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ندارد. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمن نظام سرمایه داری و غرب تا اوایل دهه 1980، جایگاه و نقشی در تغییر معادلات با تکیه صرف بر توان نظامی و ایدئولوژیک نداشت، اما با تغییر راهبرد و ورود به معادلات جهانی به خصوص در حوزه اقتصادی، از فرصت‌های بین‌المللی بهره برداری کرد و امروزه به یمن استفاده از ظرفیت‌های بین‌المللی به مهم‌ترین و بزرگ‌ترین رقیب ایالات متحده تبدیل شده و پیش‌بینی می‌شود تا دهه آینده، آمریکا را نیز به لحاظ قدرت اقتصادی پشت سر گذاشته و به قدرت اول جهان تبدیل شود. سوال این است که آیا چین امروز در عرصه بین‌المللی قدرت‌نمایی می‌کند یا چین 30 سال پیش؟

5- یکی از بزرگ‌ترین عوامل تاخیر توسعه‌ای کشور از یکسو و رسیدن ایران به جایگاه واقعی قدرت در عرصه بین‌المللی از سوی دیگر، تاخیرات طولانی و انباشته ایران در روند حضور در ساختار اقتصادی و سیاسی جهان است.این معضل با اعمال تحریم‌های اقتصادی اخیر تشدید شد. در واقع تحریم‌های اخیر نه تنها روند حضور فعال و موثر ایران را در معادلات اقتصادی و سیاسی جهانی با توقف مواجه ساخت، بلکه بسیاری از پیوندهای ایجاد شده در گذشته را نیز که با هزینه بسیار ایجاد شده بود، از هم گسست. بدیهی است احیای پیوندها و جایگاه گذشته، به جریان انداختن دوباره روندهای تسهیل‌کننده حضور ایران در معادلات جهانی و ایجاد بسترهای جدید برای پیوند با نظام بین‌الملل با توجه به آثار روانی و سیاسی برجای مانده از دوران تحریم، بسیار سخت، طولانی و پرهزینه است.

6- ایران ذاتا و ماهیتا با توجه به ظرفیت‌های اقتصادی، ژئوپلیتیک و اجتماعی یک کشور بین‌المللی است. بنابراین در شرایط عادی و در رویکردی تعاملی، این کشور سریع‌تر، راحت تر و کم هزینه تر می‌تواند به یک قدرت تاثیرگذار بر مناسبات بین‌المللی تبدیل شود. آیا این سوال قابل طرح نیست که چرا ایران در جمع کشورهای گروه 20 (G20) نیست؟ زمانی ایران از اکثر کشورهای درحال توسعه و نوظهور اقتصادی که در حال حاضر عضو گروه 20 هستند، توسعه یافته تر، قوی تر و موثرتر در عرصه بین‌المللی بود. ظرفیت‌های بالقوه قدرت ایران تنها در تعامل و در ارتباط با ظرفیت‌ها و فرصت‌های بین‌المللی، بالفعل می‌شود و زمینه قدرت یافتن و تاثیرگذاری بر روندها و ساختار بین‌المللی را فراهم می‌کند. دوری و جدایی از نظام بین‌الملل نتیجه‌ای جز هدرروی و سوخت شدن ظرفیت‌های بالقوه قدرت ایران نداشته و نخواهد داشت. ظرفیت‌هایی که امروز می‌تواند زمینه قدرت یافتن ایران شود، شاید فردا با توجه به تغییر سریع معادلات قدرت جهانی نتواند این نقش و تاثیر را داشته باشد. پس باید امروز با درک درست شرایط بین‌المللی و قواعد آن، زمینه قدرت‌یابی و تاثیرگذاری در عرصه جهانی متناسب با ظرفیت‌ها و منافع ملی کشور را فراهم ساخت.