مدیریت در شرکت‌های نوپا

میلاد منشی‌ پور
مدیر عامل فعلی شرکت Tap۳۰

وقتی‌ به سیر بلوغ کسب و کارهای دیجیتال در آمریکا و اروپا نگاه می‌کنیم، مسیری را می‌بینیم که در نیمه‌های دهه ۹۰ بارونق تجارت الکترونیک از نوع ابتدایی آن شروع شد (مثال‌هایی مانند آمازون و مشابه ایرانی‌ آن‌ دیجی‌کالا)، با حباب دات-کام دچار افت شد و پس از آن به بلوغ بیشتر رسید. سپس با شروع مدل کسب‌و‌کارهای «Market Place» در میانه دهه اول هزاره جدید ادامه یافت و در نهایت به کسب‌و‌کارهای «Peer to Peer» یا همان P2P منجر شد که امروزه از موفق‌ترین، بزرگ‌ترین و چابک‌ترین کسب و کارهای دیجیتال هستند و این موفقیت در رقم‌های ارزش‌گذاری آنها نمود پیدا کرده است. کسب و کارهای P2P موجب ایجاد یک اقتصاد جدید به نام اقتصاد مشارکتی (Sharing Economy) شده‌اند. سیر تکاملی این نوع کسب‌و‌کار با شروع از مدل افقی (ارائه‌ چند سرویس روی یک پلت‌فرم - مانند Freelancer) و سپس مدل عمودی (ارائه سرویس خاص - مانند Uber, Airbnb , 99Designs) تا مدل قابلیت خاص - «Function Specific» (مانند Checkr) خود موضوع بحث دیگری است که خارج از حوصله مقاله امروز است.

تردیدی نیست که کسب‌و‌کارهای دیجیتال به حال کشوری مثل ایران بسیار مفید است. به‌طور خاص، اقتصاد مشارکتی، بر پایه تکنولوژی، یکی‌ از روش‌هایی است که میتواند کمک شایانی به رونق اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده در کشورمان کند. اقتصاد مشارکتی بدون نیاز به سرمایه‌گذاری جدید، از ظرفیت‌های بلااستفاده موجود، استفاده می‌کند. این مدل از سانفرانسیسکو آغاز شد؛ ولی‌ ایران و کشورهای مشابه با توجه به محدودیت سرمایه‌گذاری، سطح پایین بهره‌وری از منابع و توان خرید پایین مصرف‌کننده، نیاز مبرمی به این نوع کسب‌و‌کارها دارند. بسیاری از صنایع می‌توانند از این نوع مدل استفاده کنند. صنعت حمل‌و نقل شهری) مانند 30 (Tapجابه‌جایی کالا (زودفود)، اجاره ملک، سرویس‌های خدماتی، Consumer Lending همگی‌ می‌توانند از این مدل بهره‌مند شوند. برای رونق این مدل، حتما مجموعه‌های مختلفی‌ نقش‌آفرینی می‌کنند: دولت، سرمایه‌گذاران، کارآفرینان و نیروی کار نخبه و مردم. در بین این مجموعه‌ها مردم از همه بهتر عمل کردند. جامعه بسیار سریع پذیرای خرید و نقل و انتقال مالی از طریق اینترنت بوده و این روند دائما در حال گسترش است.

سرمایه‌گذاران

امروز تعداد بسیار معدود از سرمایه‌گذاران Venture Capitalist در ایران وجود دارند که از آن با عنوان «سرمایه‌گذاری جسورانه» یا «سرمایه‌گذاری کارآفرینی» یاد می‌شود. تعداد این سرمایه‌گذاران از انگشتان یک دست بیشتر نیست و به دلیل اینکه همگی‌ در شرکت‌های یکدیگر دارای سهم می‌باشند، بازار به سمتی‌ پیش رفت که سرمایه‌گذاری Venture Capitalist تبدیل به نوعی مونوپولی شده است. این امر در هر جایی‌ باعث خفه شدن کار آفرینی می‌شود. امروزه به دلیل نبودن رقابت بین سرمایه‌گذاران، پیشنهادها به شرکت‌های نوپا، کمکی به آنها نمی‌کند و شامل درخواست بخش نامعقول و زیادی از سهام شرکت، به ازای مبالغ اندکی‌ از سرمایه است. نتیجه طبیعی این روند عدم اشتیاق طولانی‌‌مدت کارآفرینان به دلیل سهم اندک در کسب‌و‌کاری که آن را خود به‌وجود آورده‌اند، می‌شود. وجه مثبت این است که سرمایه‌گذاران حاضر، جمیعا با داشتن کمتر از ۳۰۰میلیون سرمایه تحت مدیریت خود، بخش بسیار کوچکی در مقایسه با نیاز اقتصاد ایران به کسب و کارهای دیجیتال هستند. این امر راه را برای سرمایه‌گذارانی که علاقه‌مند به این حوزه هستند و تعداد آنها هم کم نیست باز می‌کند. چالش مهم، عدم آشنایی سرمایه‌گذاران جدید به محیط دیجیتال است. هم زمان می‌برد و هم تلاش از طرف کارآفرینان.

و اما دولت در زمینه سرمایه‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان، به وضوح قانون تجارتی که به چند دهه گذشته برمی‌گردد که نه حافظ منافع کار آفرین است و نه سرمایه‌گذار اساسنامه‌ای تنظیم نکرده است هر چند راه‌های مبتکرانه‌ای برای تنظیم قراردادهای سرمایه‌گذاری می‌توان یافت، ولیکن پروسه حتما قابلیت بهبود زیادی دارد. موضوع مهم‌تر نبود قانونی‌ است که کسب و کارهای جدید باید تحت آن‌ فعالیت کنند. مثلا آیا یک شرکت فعال در زمینه حمل‌و نقل شهری (باید تحت قانون شرکت‌های حمل‌و نقل باشد یا تحت قانون شرکت‌های انفورماتیک. هر کدام از این ۲ سناریو می‌تواند موجب رونق یا نابودی کامل این بیزینس‌ها شود. نکته مثبت این است که تمامی کشورها این‌چنین بوده‌اند که در ابتدا تکنولوژی و کسب و کارها ایجاد می‌شوند و در نهایت قانون‌گذاری شکل می‌گیرد. دولت در این امر می‌تواند بسیار پیشرو باشد؛ با توجه به اینکه این کسب‌و‌کارها مصداق بارز اقتصاد مقاومتی هستند.