بازاری کوچک؛ اما رو به رشد
جف جان رابرتز ، نشریه فورچون
حتما تاکنون نام استارتآپهایی مانند Uber و Airbnb را که با استفاده از تکنولوژی و مدل جدید کار در مقابل صنایع سنتی نظیر هتلها و شرکتهای تاکسیرانی قد علم کردهاند شنیدهاید. اکنون، دولت فدرال از هر کسی میخواهد تا آنچه در مورد این شرکتها شنیدهاند را بداند. مدتی پیش وزارت بازرگانی اوراقی را در مورد اهمیت و اندازه این شرکتهای نوپا در اقتصاد ایالات متحده آمریکا و اینکه آنها چگونه و چقدر بر کارگران، مصرفکنندگان و قوانین موثرند منتشر کرد.
جف جان رابرتز ، نشریه فورچون
حتما تاکنون نام استارتآپهایی مانند Uber و Airbnb را که با استفاده از تکنولوژی و مدل جدید کار در مقابل صنایع سنتی نظیر هتلها و شرکتهای تاکسیرانی قد علم کردهاند شنیدهاید. اکنون، دولت فدرال از هر کسی میخواهد تا آنچه در مورد این شرکتها شنیدهاند را بداند. مدتی پیش وزارت بازرگانی اوراقی را در مورد اهمیت و اندازه این شرکتهای نوپا در اقتصاد ایالات متحده آمریکا و اینکه آنها چگونه و چقدر بر کارگران، مصرفکنندگان و قوانین موثرند منتشر کرد. این گزارش که عنوان آن «شرکتهای ارتباطدهنده دیجیتال: تعریف جدیدی در فضای اقتصاد مشارکتی» بود، احتیاط کردن در مورد این شرکتها را پیشنهاد میکند که بحثبرانگیز شدهاند. ۵ مورد از نکاتی که در مورد این شرکتها در گزارش بالا ذکر شده، در زیر آمده است.
1 - انتقاد به مفهوم مشارکتی در شرکتها
مطابق گزارشی که در بالا به آن اشاره شد، اقتصاد مشارکتی نامی است که به غلط به شرکتهایی مانند Uber و TaskRabbit که در ازای ارائه خدمات پول دریافت میکنند، اطلاق میشود و هیچ کسی در این میان چیزی را به اشتراک نمیگذارد. به رغم تعابیری که وزارت بازرگانی ایالات متحده آمریکا از این نوع شرکتها دارد و آنها را تنها شرکتهای ارتباط دهنده دیجیتالی میداند، گزارش حاوی نکتهای اساسی است: اگر بخواهیم اندازه و تاثیر این بخش جدید از اقتصاد را اندازهگیری کنیم، طبقهبندی اینکه چه کسی بخشی از آن را تشکیل میدهد، امری دشوار است. این گزارش شرح میدهد که تعداد زیادی از شرکتها از جمله آمازون و شرکتهای خاصی در زمینه به مشارکتی خودرو را در این دستهبندی منظور نمیکند.
2- این اقتصاد هنوز کوچک است
در این گزارش آمده است: «حتی با استفاده از تعریف وسیعتری نسبت به آنچه در ذهن داریم، تمام این مطالعات گویای این مطلب است که اقتصاد مشارکتی سهم نسبتا کوچکی از کل اقتصاد را در بر میگیرد.» اما سوال اینجا است که این بخش چقدر کوچک است؟ طبق گزارشهای مشاوران مختلف تا حدودی حدس زدن دشوار است اما حدود ۷/ ۲ میلیون آمریکایی از خدمات مربوط به این شرکتها استفاده میکنند و خدمات مشارکتی اصلی درآمد جهانی حدود ۱۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ داشت و تا سال ۲۰۲۵، اجارهدهندگانی به سبک Airbnb میتوانند تا ۱۰ درصد تمام رزروهای مربوط به مراکز اقامتی را در بر گیرند. با این وجود گزارش وزارت بازرگانی آمریکا این مقدار را اندک میخواند زیرا بسیاری از ارقام به وسیله شرکتهایی که در اصل به این نوع شرکتها تعلق ندارند دچار تحریف شده است. در نهایت، این گزارش ذکر میکند که این بخش تحت سلطه چند شرکت غول قرار گرفته است. در گزارش ذکر شده است: «به سختی میتوان گفت که ۵۰۰ هزار نفر از این ۷/ ۲ میلیون نفر آمریکایی کارکنان مستقلی هستند که گمان میرود خدمات مربوط به شرکتهای اوبر، لیفت و ایر بیانبی را فراهم میکنند. این فراهمکنندگان خدمات در اقتصاد ارتباطدهنده دیجیتال در تعداد محدودی از شرکتها متمرکز شدهاند.»
3- سبک جدید اقتصاد مزایای بزرگی به همراه دارد
برای انواعی از صاحبان شرکتهای تکنولوژی که دولت را بهعنوان گروهی در نظر میگیرد که درکی از فساد ندارند، این گزارش تا حدی قابل فهم است. فهرستی از مزایایی که شرکتهای فعال در مشارکتی دارند به شرح زیر است: قیمت پایینتر برای مصرفکنندگان، اشتغال انعطافپذیر و درآمد اضافی برای کارگران و کارکنان، استفاده بهتر از داراییهای بیاستفاده اشکال جدید کسب و کار و تجربه بهتر برای مصرفکننده. علاوه بر مواردی که گفته شد، مزایایی که در گزارش وزارت بازرگانی آورده شده گویای این مطلب است که چگونه دیدگاه کاربران شخص به شخص میتواند موجب خلق اعتماد شود و انواع جدیدی از اشتراک منافع اقتصادی را که پیشتر میسر و امکانپذیر نبود، مهیا کند.
4- وجود برخی از مشکلات حقیقی در شرکتهای مشارکتی.
در بخشی از گزارش به فهرستی از چالشهایی پرداخته شده است که میتواند موجب شود که برخی از افراد از شرکتهای مشارکتی حتی شکایتهایی به دادگاه کنند. این چالشها موارد زیر را در بر میگیرند:
• در مورد کارهایی که به تقاضای این شرکتها مربوط است، بیثباتی در درآمد وجود دارد و مزایای کمتری در مقایسه با مشاغل سنتی از این نظر دارد.
• فقدان نظارت بر شرکت به معنی این است که کارگران و کارکنان غیر تعلیم دیده میتوانند خطراتی برای مصرفکنندگان ایجاد کنند.
• خطرات ناشی از مسائل شخصی و خصوصی که ناشی از جمعآوری مقادیر زیادی از اطلاعات افراد به دست شرکتها است.
• شکست در اخذ خدمات برای مصرفکنندگان ضعیفتری که فاقد گوشیهای هوشمند یا دسترسی به اینترنت هستند.
این گزارش همچنین از یکپارچه کردن شرکتها در چارچوب قوانین سخن گفته است که به معنی این است که میتواند مواردی مانند شرکت اوبر را مضطرب کند. به ویژه در مواردی که به مالیات، قوانین مربوط به معلولین و افراد ناتوان، طبقهبندی کارگران و ایمنی مصرفکننده مربوط میشود.
5 - دشواری کسب اطلاعات برای تصمیمگیری
در ادامه این گزارش وزارت بازرگانی ایالات متحده در مورد شرکتهای مشارکتی آمده است که فقدان اطلاعات موجب میشود که کار محققان و سیاستگذاران برای مطالعه روندها در حوزه اقتصاد مشارکتی دشوارتر شود. این امر خود میتواند نوپایی نسبی شرکتهایی مانند اوبر و ایربیانبی را توصیف کند. با افزودن این مطلب که تلاش برای جمعآوری اطلاعات توسط شرکتهای فدرال گسترش یافته است، میتوان این مطلب را نتیجه گرفت. به ویژه اینکه وزارت کار و اداره آمار ایالات متحده آمریکا ابزاری را بازتعریف کرده است تا اطلاعاتی را در مورد کارگران پارهوقت و مشروط جمعآوری کنند.
ارسال نظر