فقدان ضوابط مشخص
علیرضا قهاری
رئیس انجمن مفاخر معماری ایران
بیبرنامگی در ضوابط توسعه شهری از جمله ضوابط مربوط به بلند مرتبهسازی در شهر تهران در دهههای اخیر مهمترین مشکلی است که شهرسازی امروز پایتخت و به تبع آن شهرهای بزرگ و در مرحله بعدی سایر شهرها را درگیر خود کرده است. کلان شهری همچون تهران که در دهههای اخیر رو به توسعه بوده است و امکان پیش بینی برای ضوابط مربوط و نیازهای موجود در حوزه شهرسازی آن هم وجود داشته است، بیشتر از بیبرنامگی رنج میبرد تا از اتفاقاتی که براساس نیازهای روزمره و تشخیص مدیران شهری انجام شده است.
علیرضا قهاری
رئیس انجمن مفاخر معماری ایران
بیبرنامگی در ضوابط توسعه شهری از جمله ضوابط مربوط به بلند مرتبهسازی در شهر تهران در دهههای اخیر مهمترین مشکلی است که شهرسازی امروز پایتخت و به تبع آن شهرهای بزرگ و در مرحله بعدی سایر شهرها را درگیر خود کرده است. کلان شهری همچون تهران که در دهههای اخیر رو به توسعه بوده است و امکان پیش بینی برای ضوابط مربوط و نیازهای موجود در حوزه شهرسازی آن هم وجود داشته است، بیشتر از بیبرنامگی رنج میبرد تا از اتفاقاتی که براساس نیازهای روزمره و تشخیص مدیران شهری انجام شده است. در بسیاری موارد پس از انجام این اقدامات در طول زمان این تشخیص به وجود آمده که این فعالیت ها، اقداماتی بی ضابطه بوده است. ضمن اینکه در هر زمانی مدیران شهری و سایر مسوولان احساس کردهاند مطابق با نیازهای روزمره باید اقداماتی انجام شود، به سرعت برای صدور مجوز این فعالیتها برای آنها قانون و ضوابط وضع شده است، بدون اینکه آثار احتمالی مثبت و منفی آنها در مراجع ذیصلاح بررسی شود.
در واقع بعید به نظر میرسد که در ضوابط مربوط به بلند مرتبهسازی هیچ گاه از مهندسان شهرساز چه در قالب حقیقی و چه حقوقی نظرخواهی شده باشد. این در حالی است که اغلب همکاریها و نظرخواهیها از متخصصان شهرسازی در رابطه با ضوابط شهرسازی که بلند مرتبهسازی تنها یکی از وجوه آن محسوب میشود، در قالب عقد قرارداد با یک شرکت مهندس مشاور انجام شده است و در واقع یک فراخوان عمومی برای بررسی نظرها و اطلاع از آرای کارشناسی جامعه شهرسازان صورت نگرفته است. در واقع اینکه برنامه ریزی جامعی برای تدوین ضوابط بلند مرتبهسازی وجود داشته باشد که در آن از نظرات کارشناسی جامعه مهندسان شهرسازی استفاده شود تاکنون تجربه نشده است. این موضوع در طول دهههای گذشته مورد غفلت واقع شده و بخش بسیار بزرگی از خسران و پشیمانیهایی که در نتیجه بی برنامگی در نظام شهرسازی در شهر با آن مواجهیم هم ناشی از همین عامل است. نکته جالب اینکه تاکنون پاسخ و اقدام مناسبی هم در این زمینه نه از سوی نهادهای عمومی ودولتی و نه از سوی نهادهای مرتبط با موضوع شهری در بخش خصوصی در این باره ارائه نشده است.
در واقع هیچ کس از سوی نهادهای عمومی و دولتی و همچنین نهادهای بخش خصوصی بهصورت جدی به این دغدغه پاسخ نداده است که در فرآیند توسعه عمودی و افقی شهرها ممکن است بیبرنامگیها و بی ضابطگیهای موجود منجر به آسیب و بروز بیماری در آن قسمت از شهر و سایر بخشهای مرتبط با آن شود. در نتیجه میبینیم که در طول زمان عملا باغات و همچنین ارتفاعات شمال شهر تهران را از دست دادهایم چون هیچ کس در زمان بروز پدیده ساخت و سازهای گسترده عمودی در این مناطق بهصورت جدی عارضههای این ساخت و سازها برای مناطق ذکر شده را مورد بررسی قرار نداده و توجه نکرده که آن چیزی که در حال ساخت است فعالیتی بی ضابطه وبدون مطالعه کارشناسی است. هم اکنون به خصوص در محدودههای شمال پایتخت با ساختمانها و معابر کم عرضی مواجه هستیم که مشکلات عدیده ترافیکی و تراکمی را برای این مناطق ایجاد کرده است در حالی که هم اکنون نه قادر به تعریض این معابر هستیم و نه میتوان این ساخت وسازها را تخریب یا از ارتفاع آن کم کرد.
این در حالی است که از آنجا که معمولا شهر تهران الگویی برای سایر شهرهای کشور محسوب میشود، بیبرنامگی از پایتخت به سایر شهرها هم سرایت میکند و در صورتی که این برنامگیها در نظام شهرسازی شهر تهران گسترش یابد سایر شهرها هم به تبعیت از پایتخت، با این بی ضابطگی شهری همراه خواهند شد. از سوی دیگر علاوه بر آثار منفی بیبرنامگی و عدم وجود ضوابط مشخص برای بلند مرتبهسازی، حتی آثار مثبت بلندمرتبهسازیها و احداث ساختمانهای بلندمرتبه در مکانهای مناسب هم زیر سوال خواهد رفت. به این معنا که در کنار بی ضابطگیهای موجود و مشخص نبودن رویکردها برای صدور مجوز ساختمانهای بلند مرتبه عملا میبینیم در برخی مکانهای نامناسب برجهای بلند مرتبه احداث شده است این در حالی است که حساسیتهای مقطعی و بدون ضابطه در برخی زمانها هم میتواند از سوی دیگر منجر به عدم احداث ساختمانهای بلند مرتبه و مورد نیاز در مکانهای مناسب شود. متاسفانه طی دهههای اخیر نه تنها در عرصه بلند مرتبهسازیهای شهری بلکه در سایر زمینهها از جمله نگهداری، حفظ و احیای فضاهای عمومی شهری مطالعه و اندیشه جدی صورت نگرفته است و بیشتر اقدامات انجام شده طی سالهای اخیر در این زمینهها بیشتر نمایشی بوده و خود را در قالب سمینارها و همایشهای اغلب بیحاصل و غیرعملی نشان داده است.
این در حالی است که واقعیتها حاکی از آن است که علاوه بر نبود ضوابط مشخص برای بلند مرتبهسازی (هر چند هم اکنون مسوولان وزارت راه وشهرسازی اعلام کردهاند در حال تدوین ضوابط بلندمرتبهسازی هستند) در آینده نه چندان دور جایی برای نگهداری و ایجاد فضاهای عمومی به واسطه ساخت و سازهای گسترده نخواهد بود. سوال مهمی که در این زمینه به ذهن میرسد آن است که هر چند هم اکنون به نظر میرسد بلند مرتبهسازی و تدوین ضوابط برای آن امروز به یکی از دغدغههای مدیران شهری تبدیل شده اما چرا باید زمان را از دست میدادیم؟ چرا با وجود تعداد زیادی از افراد و نهادهای مسوول در مدیریت شهری تفکری دور اندیش و برنامه ریزی جامعی در این زمینه در اختیار ما قرار ندارد و موضوعی با این درجه از اهمیت نه در نهادهای عمومی و نه در نهادهای خصوصی مورد توجه جدی قرار نگرفته است؟ بهطور قطع اطلاع از خرد جمعی و استفاده از نظرات کارشناسان و شهرسازان و همچنین جامعه شناسان در کنار توجه به نظرات بهرهبرداران طرحهای شهری دو اقدام مهمی است که نه تنها در تدوین ضوابط بلند مرتبهسازی بلکه در سایر موضوعات شهری باید مورد توجه قرار بگیرد.
ارسال نظر