دموکراتها در سمت تقاضا؛ جمهوریخواهان در سمت عرضه
کیمبرلی آمادئو
تحلیلگر اقتصادی و دانشآموخته MIT
کاندیداهای ریاست جمهوری ۲۰۱۶ اکنون به ۳ نامزد تقلیل یافتهاند. دو پیشتاز این رقابتها در دو سوی مختلف هیلاری کلینتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه هستند. وابستگی آنان به حزب خود کمک میکند تا از چند و چون برنامههای اقتصادی آنان درکی به دست آورد.
دموکراتها بیشتر پیرو نظریههای کینزی هستند. این به آن معناست که مخارج دولت و کاهش مالیات از طریق افزایش تقاضا موجب افزایش رشد اقتصادی میشود.
کیمبرلی آمادئو
تحلیلگر اقتصادی و دانشآموخته MIT
کاندیداهای ریاست جمهوری ۲۰۱۶ اکنون به ۳ نامزد تقلیل یافتهاند. دو پیشتاز این رقابتها در دو سوی مختلف هیلاری کلینتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه هستند. وابستگی آنان به حزب خود کمک میکند تا از چند و چون برنامههای اقتصادی آنان درکی به دست آورد.
دموکراتها بیشتر پیرو نظریههای کینزی هستند. این به آن معناست که مخارج دولت و کاهش مالیات از طریق افزایش تقاضا موجب افزایش رشد اقتصادی میشود. اغلب دموکراتها این سیاستها را در جهت خانوادههای با درآمد متوسط اتخاذ میکنند. آنان کسری مخارج را با مالیات بالاتر بر سرمایهگذاری، کسبوکارهای بزرگ و خانوارهای پردرآمد انجام میدهند. آنان با فراهم آوردن مزایای بیشتر برای خانوارهای کمدرآمد به مساله نابرابری درآمد میپردازند. این به آن دلیل است که آنان پول اضافی را صرف غذا، دارو و سرپناه میکنند. این تقاضا موجب میشود که تقاضا بیش از پسانداز و سرمایهگذاری به پیش برود. جمهوریخواهان اقتصاد طرف عرضه را هدف قرار میدهند. این نظریه مبتنی بر کاهش هزینههای کسبوکار، تجارت و سرمایهگذاری است که بهترین راه برای افزایش رشد هستند. کسبوکارها از این پول اضافی ایجاد شده، برای استخدام کارگران بیشتر استفاده میکنند. متاسفانه در این دوران بهبودی در این امر روی نداده است. شرکتها مقادیر پول نقد زیادی دارند اما آن را صرف بهبود سرمایه یا مشاغل نمیکنند. آنان در بازار سرمایه ایالات متحده آمریکا، اوراق خزانهداری و سرمایهگذاریهای برونمرزی، سرمایهگذاری میکنند.
امسال تا مقدار زیادی هر دو حزب سنتی عقیم بودهاند. دونالد ترامپ با وجود اینکه یک جمهوری خواه است، در تقابل با موافقتهای تجارت آزاد قرار دارد. او میخواهد شرکتها را با استفاده از افزایش تعرفه ناشی از برونسپاری مشاغل، متوقف کند. اغلب جمهوری خواهان فکر میکنند که این کار موجب میشود که شرکتهای ایالات متحده آمریکا در تجارت بینالملل کمتر رقابتی باشند. برنی سندرز که یک دموکرات است مروج سوسیالیسم دموکراتیک است که مبتنی بر آن است که دولت مسائلی نظیر زیرساخت، بهداشت و آموزش را کنترل کند. اغلب دموکراتها در همکاری با کسبوکارها برای فراهم کردن این خدمات کار میکنند. در ادامه به بررسی راهحلهای کاندیداهای برتر جمهوریخواه و دموکرات به مسائل و مشکلات اقتصادی ایالات متحده آمریکا خواهیم پرداخت. ضمن اینکه باید به یاد داشت که طرحهای اقتصادی باید با کنگره مورد مشورت قرار بگیرند. بسیاری از طرحهای مبتنی بر مالیات یا مخارج پایین نیز میتواند از طریق قوه مجریه صورت بگیرد.
هیلاری کلینتون (دموکرات)
هیلاری کلینتون قصد دارد رشد اقتصادی را با کاهش مالیات بر طبقه متوسط و کسبوکارهای کوچک افزایش دهد. او میخواهد نابرابری درآمدی را با افزایش حداقل دستمزد کاهش دهد. به علاوه وی درصدد است که مالیات بر عواید سرمایه کوتاهمدت را برای کسانی که بیش از ۴۰۰ هزار دلار در سال درآمد دارند، افزایش دهد. این پیشنهادهای عملی نتیجه داد. کسبوکارهای کوچک ۷۰درصد تمام مشاغل جدید را ایجاد میکنند. بسیاری از مدیران ارشد موافقند که مالیات بر عواید سرمایه بیشتر در کوتاهمدت تجارت را کاهش داده و اهداف سرمایهگذاری بلندمدت را افزایش میدهند. پیش از این، کلینتون در سال ۲۰۰۸ تنها کاندیدایی بود که نسبت به برقراری بودجه متوازن پایبند بود. از آنجا که کسری بودجه یکی از عوامل بزرگ در کاهش ارزش دلار، قیمت بالای نفت و تورم است، حذف آن برای سلامت بلندمدت اقتصاد ایالات متحده آمریکا ضروری به نظر میرسد.
دونالد ترامپ (جمهوریخواه)
دونالد ترامپ قول داده است که با استفاده از تحمیل تعرفه بر واردات از چین، مکزیک و سایر شرکای تجاری ایالات متحده آمریکا، بیشترین شغل را در تاریخ این کشور ایجاد کند. تاریخ نشان داده است که سیاست حمایت از صنایع داخلی در بلند مدت بیتاثیر است. سایر کشورها نیز تلافی این کار را خواهند کرد که موجب کاهش صادرات ایالات متحده میشود. تعرفهها همچنین موجب افزایش قیمتها میشوند. او میگوید که مالیات بر درآمد و مالیات شرکتها را کمتر کرده و بسیاری از فرارهای مالیاتی را از بین میبرد. این کار درآمدهای دولت را تا ۹۵۰ میلیارد دلار در سال کاهش داده و موجب افزایش ۱۹ تریلیون دلار بدهی این کشور میشود. وی میخواهد کسری بودجه را با کاهش اتلاف مخارج و حذف دپارتمانهای انرژی و آموزش انجام دهد (که در مجموع ۸۰ میلیارد دلار میشود). او میخواهد مخارج نظامی را کاهش داده (که هماکنون ۸۰۰ میلیارد دلار است) و صنایع دفاعی و امور مربوط به سالخوردگان را بهبود ببخشد. ترامپ نیاز دارد تا بودجه ۴/ ۱ تریلیون دلاری را به میزان ۱۲ درصد کاهش دهد تا ۵۰۰ میلیارد دلار کسری بودجه را از بین ببرد. او طرح بیمه اوباماکر را لغو میکند و طرحی مبتنی بر بازار برای این حوزه در سر دارد. ترامپ در ژانویه ۲۰۱۶ مورد تایید معاون کاندیدای پیشین ریاست جمهوری، سارا پیلین قرار گرفت. او میخواهد تعادل خوبی میان خودش و ترامپ ایجاد کند. سارا پیلین از بودجه متوازن حمایت کرده است؛ در حالی که فرماندار آلاسکا نظری خلاف این موضوع دارد. در نهایت اگرچه احتمال پیروزی برنی سندرز در پایان رقابتهای مقدماتی انتخاباتی کمرنگ و تقریبا غیرممکن شده است، اما بهطور مختصر سیاستهای وی مبتنی بر مخارج بیشتر در حوزه زیرساخت، تبدیل اوباماکر به یک برنامه پزشکی گسترده و افزایش تامین اجتماعی و سایر برنامههای مرتبط با آن هستند. او اجازه میدهد که بازار آزاد کالاهای مصرفکنندگان را فراهم کند، قول آموزش برای همه و حداقل دستمزد بالاتر و مزایای بیشتر برای کارگران نیز بهطور خلاصه از جمله وعدههای او در کنار افزایش مالیات بر کسبوکار و سودهای حاصل از خارج کشور بودند.
ارسال نظر