الزامات جدید نوسازی در بافتهای فرسوده
دکتر مجید روستا
عضو هیات مدیره شرکت عمران و بهسازی شهری ایران
از حدود سه دهه گذشته، توجه به بافت های فرسوده در میان مسوولان و بدنه دولت مورد توجه قرار گرفت که این طرحها در قالب طرح های موضوعی در شهرهای بزرگی از جمله اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز مطرح شد. اما مهمترین سوالی که در این زمینه مطرح است این است که آیا تسهیلات نوسازی که در قالب وام ساخت به ساکنان بافتهای فرسوده پرداخت میشود، تنها راهکار نوسازی و بهسازی محدودههای هدف است؟ از سوی دیگر چقدر این تسهیلات با فرآیند بازآفرینی شهری سازگار هستند؟ واقعیت این است که منابع دولتی برای نوسازی بافتهای فرسوده به تنهایی کافی نیست و نوسازی مستلزم روشهایی است که به بازسازی و نوسازی بافت های فرسوده تنوع بخشد؛ بنابراین در این زمینه بهطور قطع باید از مردم و بخش خصوصی کمک گرفت.
دکتر مجید روستا
عضو هیات مدیره شرکت عمران و بهسازی شهری ایران
از حدود سه دهه گذشته، توجه به بافت های فرسوده در میان مسوولان و بدنه دولت مورد توجه قرار گرفت که این طرحها در قالب طرح های موضوعی در شهرهای بزرگی از جمله اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز مطرح شد. اما مهمترین سوالی که در این زمینه مطرح است این است که آیا تسهیلات نوسازی که در قالب وام ساخت به ساکنان بافتهای فرسوده پرداخت میشود، تنها راهکار نوسازی و بهسازی محدودههای هدف است؟ از سوی دیگر چقدر این تسهیلات با فرآیند بازآفرینی شهری سازگار هستند؟ واقعیت این است که منابع دولتی برای نوسازی بافتهای فرسوده به تنهایی کافی نیست و نوسازی مستلزم روشهایی است که به بازسازی و نوسازی بافت های فرسوده تنوع بخشد؛ بنابراین در این زمینه بهطور قطع باید از مردم و بخش خصوصی کمک گرفت.
همچنین لازم به تاکید است که این نگاه اشتباه است که هرگونه نوسازی بافت فرسوده منجر به اخراج ساکنان آن محل شود و از سوی دیگر با مداخله مستقیم دولت همراه شود. در نتیجه می توان گفت ضرورت حضور مردم در نوسازی بافت شهری یکی از اولویت های دولت است، یعنی دولت باید سعی بر حفظ ساکنان محل داشته باشد و با همکاری و مشارکت آنها برنامههای نوسازی و بهسازی را پیگیری کند.در این زمینه رویکرد وزارت راه و شهرسازی در بافتهای فرسوده و محدودههای هدف تنها رویکردی مبتنی بر پرداخت وام و تسهیلات ریالی به ساکنان نیست، بلکه در کنار این موضوع، رویکرد بازآفرینی پایدار شهری مطرح است که این رویکرد بهطور همه جانبه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کاربردی فعالیتهای نوسازی در محلات هدف می پردازد. دولت در این برنامه به دنبال تملک و کسب درآمد نیست. به این ترتیب سه اقدام مهم و موثر در این میان مطرح شده است که اولین قدم در واقع مربوط به حوزه سیاستگذاری است. مهم است بدانیم طی سالهای گذشته بسیاری از برنامهها و اقداماتی که در راستای نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده مطرح شده اصولی نبوده و بر اساس سلیقه انجام شده است؛ بنابراین میتوان گفت اهداف و شاخصها در این بافتها بهصورت نادرست برنامهریزی و سیاستگذاری شده است.
در وهله اول باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر ۶هزار هکتار بافت فرسوده، ۳هزار هکتار بافتهای حاشیهای و سکونتگاه غیررسمی و ۲۱ هزار هکتار بافت تاریخی وجود دارد، اما باید گفت که برای نوسازی و بهسازی و بازسازی این میزان محدوده هدف منابع محدود هستند و بهطور قطع دولت و مسوولان شهری در بافتهای فرسوده باید به دنبال تدوین برنامهای فراگیر برای ساماندهی به امر نوسازی و بهسازی این محدودهها باشند. همچنین مشکل دیگر مردم در این محدودهها مسائلی از قبیل فقر شهری، آموزش، بهداشت و امنیت است که برنامه بازآفرینی شهری باید به این مسائل توجه داشته باشد. این مساله نیازمند حضور تمام کنشگران و فعالان بافت فرسوده از بخش خصوصی گرفته تا بخش دولتی و حتی مردم ساکن در این محلات است، در نتیجه اولویت وزارت راه و شهرسازی در حال حاضر تدوین برنامهای هماهنگ با بخش های مختلف و گروههای هدف است.توجه به زمینههای اشتغال، ایجاد قطبهای اقتصادی و مراکز تجاری در قلب بافتهای فرسوده و توجه به آنها بهعنوان یکی از مهمترین الزامات نوسازی در ایجاد انگیزه و ترغیب ساکنان محدودههای هدف به امر نوسازی ضروری است. در این زمینه باید دو موضوع مهم را مورد توجه قرار داد که طی سالهای اخیر باعث خروج سرمایههای نوسازی از بافتهای فرسوده و گسترش پهنه فرسودگی در محلات قدیمی و واجد سرمایههای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی شهرها شده است. انحراف سرمایههای شهری از بافتهای فرسوده به مناطق شمالی، جدید الاحداث و گرانقیمت شهرها یکی از این موارد است. هم اکنون عمده سرمایههای ساخت متوجه مناطق ثروتمند و تازه تاسیس تر در مقایسه با محلات قدیمی شهرها شده است و همین امر منجر به گسترش دامنه فرسودگی در محدودههای هدف شده است. باید تدبیری اندیشیده شود تا با بازگشت مجدد این سرمایهها فرآیند نوسازی و بهسازی در محدودههای اصیل و فرسوده تسریع شود.
از سوی دیگر توجه به محلات واقع در محدوده بافتهای فرسوده بهعنوان بستر هویت شهری از دیگر مفاهیم مهمی است که باید در رویکردهای جدید نوسازی به آن توجه کرد. متاسفانه هویت گذشته این محلات هماکنون در اختیار توسعه این محلات قرار نگرفته است، تعلق مکانی که میتوانست مردم و شأن اجتماعی آنها را در خود جای دهد، اکنون مغفول واقع شده است.در واقع توجه به عرصههای عمومی در محلات قدیمی واقع در محدودههای فرسوده شهری یکی از مهمترین وظایفی است که باید در رویکردهای انسانگرایانه جدید در بافتهای فرسوده مورد توجه قرار گیرد. توجه به عرصههای عمومی در محلات برای ایجاد عدالت فضایی و ارتقای بحث هویت شهری که از طریق تجهیز، بازتعریف و بازخوانی این فضاها صورت میگیرد یک راهکار بینالمللی و موفق در رویکردهای جهانی نوسازی محسوب میشود.همچنین توجه به مسائل اجتماعی و فقر شهری از دیگر ضرورتهای نگاه جدی به نوسازی در بافتهای فرسوده است. همچنین نباید از نظر دور داشت که مساله بافت فرسوده قبل از اینکه یک معضل یا فرسودگی کالبدی باشد، بازتاب یک فقر شهری است و در واقع سیمای آشفته و نابسامان تجسم کالبدی فقر شهری با ابعاد متفاوت در این محدودهها در قالب واحدهای فرسوده ملموس است. هم اکنون در بافتهای فرسوده فرصت اشتغال، بهداشت، امنیت و... محدود شده و لازم است در برنامههای احیا و نوسازی، این فرصتها بازتعریف شوند و حیات مجدد پیدا کنند، به این ترتیب از طریق ایجاد این فرصتها بهدنبال ایجاد عدالت توزیعی در مناطق مختلف شهری خواهیم بود.
ارسال نظر