در گفتوگوی«دنیای اقتصاد» با دبیر کل اتاق بازرگانی تهران بررسی شد
ویژگیهای اتاق بازرگانی استاندارد
هما کبیری: ایجاد و بهبود تعامل میان دولت و بخش خصوصی یکی از مهمترین وظایف اتاقهای بازرگانی در اقصینقاط دنیا مطرح شده و اتاق بازرگانی استاندارد باید در این راستا هدفگذاری کرده و اقدامات مقتضی را انجام دهد. خواسته فعالان بخش خصوصی در زمان باقیمانده تا انتخابات اسفندماه اتاقهای بازرگانی این است که استانداردهای روز دنیا در اتاقها اجرایی شود تا اتاق به رسالت واقعی خود دست پیدا کند. اعزام هیاتهای تجاری، اقدامات پژوهشی مناسب، توجه به اولویتهای کشور و مسائلی از این دست، مهمترین استانداردهایی است که در اتاقهای بازرگانی دنیا مشترک است.
هما کبیری: ایجاد و بهبود تعامل میان دولت و بخش خصوصی یکی از مهمترین وظایف اتاقهای بازرگانی در اقصینقاط دنیا مطرح شده و اتاق بازرگانی استاندارد باید در این راستا هدفگذاری کرده و اقدامات مقتضی را انجام دهد. خواسته فعالان بخش خصوصی در زمان باقیمانده تا انتخابات اسفندماه اتاقهای بازرگانی این است که استانداردهای روز دنیا در اتاقها اجرایی شود تا اتاق به رسالت واقعی خود دست پیدا کند. اعزام هیاتهای تجاری، اقدامات پژوهشی مناسب، توجه به اولویتهای کشور و مسائلی از این دست، مهمترین استانداردهایی است که در اتاقهای بازرگانی دنیا مشترک است. ابراهیم بهادرانی مدت زمان زیادی نیست که در اتاق بازرگانی تهران سمت دبیر کلی را بر عهده گرفته، اما سابقه طولانیمدتی در سازمان برنامه و بودجه داشته است. بر همین اساس، «دنیای اقتصاد» در گفتوگویی با وی ویژگیهای لازم و ضروری یک اتاق بازرگانی استاندارد را بررسی کرده که در ادامه میخوانید. برای اینکه به ویژگیهای یک اتاق بازرگانی ایدهآل برسیم، از اینجا شروع کنیم که به نظر شما عملکرد اتاقهای بازرگانی در برقراری تعامل میان دولت و بخش خصوصی به چه صورت بوده است؟ آیا توانستهاند در این تعامل نقش داشته باشند یا اینکه هنوز تعامل واقعی محقق نشده است؟
هیات رئیسه اتاق تهران قبل از ورود من به اتاق تصمیم گرفته بود برنامهای پیاده کند که یک برنامه اقتصادی میانمدت برای کل مملکت داشته باشد و این را فارغ از اینکه چه کسی مسوول دولت میشود، ارائه دهد. تعدادی از کارشناسان خبره را از دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف دعوت کرده بود که این زحمت را کشیدند و حدود ۸، ۹ جلد کتاب درباره اقتصاد ایران از زوایای مختلف و اینکه چه اقداماتی باید انجام شود، تدوین کردند. آقای دکتر نیلی مسوول این پروژه بود و این موضوع را به جمعبندی رساند. وقتی دولت یازدهم سرکار آمد، دکتر نیلی از دکتر روحانی برای معرفی این کار پژوهشی وقت خواسته بود و همه آن کاری را که در اتاق انجام شده بود، به رئیسجمهور ارائه داده بود و نتیجه هم این شد که این برنامه اقتصاد میانمدت ایران، یکی از مبانی سیاستهای اقتصادی حال حاضر کشور است. غیر از این در کار سیاست خارجی هم اتاق تحقیقی را شروع کرده بود با این هدف که هر دولتی که سر کار میآید، با توجه به شرایط فعلی ایران در دنیا چه کار باید انجام دهد و سیاست موفق چه خواهد بود. این موضوع هم چون توسط برخی از وزرای دولت فعلی انجام شده بود قطعا در تصمیمگیری دولت موثر خواهد بود و چارچوب سیاست خارجه دولت را تا اندازهای تحت تاثیر قرار خواهد داد. علاوه بر این کارهای بنیانی، یکسری کارهای مرتبط با کارهای روزمره هم در اتاق انجام میشود. مثلا وقتی بحث بودجه مطرح است، اتاقها دیدگاههایشان را درباره بودجه مطرح میکنند، در شورای گفتوگو که در اتاقها تشکیل شده، خواستههایشان را مطرح و به نظر من ارتباط خوبی بین دولت و اتاقهای بازرگانی بهخصوص درباره اتاق بازرگانی تهران و دولت وجود دارد. وقتی بحث مذاکرات مطرح است، مسوولان از وزارت امور خارجه به اتاق میآیند و ابعاد کار را برای هیات نمایندگان روشن میکنند. اعضا هم در جریان کار قرار میگیرند و خواستههایشان را مطرح میکنند. در صبحانههای کاری که برخی وزرا حضور دارند، مسائل مطرح میشود. بنابراین تعامل و ارتباط خوبی بین دولت و بخش خصوصی وجود دارد. نمیگویم مشکل وجود ندارد، چون مشکل همه جا هست. اما این تعامل، تعامل ارزندهای است. چون هم بخش خصوصی زبان دولت را متوجه میشود و هم دولت با انتخاب استراتژی فعلی خود، اعلام کرده از بخش خصوصی به عنوان رکنی که میتواند اقتصاد را توسعه دهد و گرفتاریهای اقتصادی مملکت را حل کند، تا جایی که میتواند استفاده میکند.
شما به مواردی اشاره کردید که نقدهایی به آنها وارد است. یکی از این موارد کارهای پژوهشی اتاق درباره اقتصاد میانمدت است. برخی اعضای هیات نمایندگان اتاق تهران به این موضوع معترض هستند و معتقدند اینها کارهایی ضروری نیست. پاسخ شما به این گروه چیست؟
ما هر سال بودجه اتاق را تهیه میکنیم و به تصویب هیات نمایندگان میرسانیم. در بودجه درآمدها و هزینههای همه بخشها از جمله بخش پژوهش مشخص است. ممکن است در بین ۶۰ نفر عضو هیات نمایندگان، افراد مخالف هم وجود داشته باشد. نمیشود که همه را موافق کرد. اما قانونی وجود دارد که وقتی اکثریت قانونی را تصویب کردند، باید اجرا شود. این دلیل نمیشود که وقتی چند نفر مخالف هستند، بگوییم این کار نباید انجام شود. همه کارهایی که انجام میشود، طبق بودجه انجام میشود و اگر کسی اعتراضی کرده، اعضای هیات نمایندگان خودشان پاسخ این گروه را دادهاند. صدای اعتراض باید باشد، چون باعث رشد اتاق میشود. این حق هر کسی است که مخالفت خود را اعلام کند. ما در اتاق برنامهای داریم که همراه با بودجه اعلام میکنیم. برنامه، کارهایی است که در سال آینده برای رسیدن به هدفمان انجام میدهیم. بودجه را هم بر اساس همان برنامه اعلام میکنیم و اعضای هیات نمایندگان به برنامه و بودجه سال رای میدهند. ما کارهایی را که انجام میدهیم فرضمان بر این است که کلان آن موارد را اعضا پذیرفتهاند و هیات رئیسهای را هم انتخاب کردند که برنامهها را اجرایی میکند.
این گروه معتقدند از تجربیات کسانی که سالها است در اتاقهای بازرگانی عضو یا رئیس کمیسیون هستند، به درستی استفاده نمیشود.
اتاق، کمیسیونها را برای این ایجاد کرده که از نظریات اینها استفاده کند. ما موارد را به کمیسیونها میفرستیم و آنها با دعوت از تشکلها، مسوولان و اعضای خود این موضوع را بررسی و نتیجهگیری میکنند و به ما برمیگردانند. ما هم زوایای کار را میبینیم و موارد مربوط به اجرا را اعلام میکنیم. بنابراین وقتی کسی رئیس کمیسیون شده، دیگر چطور باید از تجربهاش استفاده کنیم؟ ما مشاوره را برای بخشهایی از اتاق استفاده میکنیم که کمیسیون نداریم؛ مثلا در اتاق تهران کمیسیون اقتصاد کلان نداریم. اگر مسائل کلان را تجزیه و تحلیل نکنیم، در مورد موارد خرد چگونه اظهارنظر کنیم؟ بدون تجزیه و تحلیل موضوعی نمیتوان درباره آن اظهارنظر کرد. همچنین درباره سیاست خارجی کمیسیون نداریم. بحث ما در هیات نمایندگان بیشتر بنگاهداری است. هر آنچه اعضای اتاق و کمیسیونها میتوانند سرویس دهند، اولویت ما این است که از وجود آنها استفاده کنیم. هر جا کمبودی احساس کنیم، از خارج از مجموعه استفاده میکنیم که هزینه زیادی هم برای ما ندارد و تاکنون پرداخت کلانی هم انجام نشده است. فرض کنید اقتصاد میانمدت مملکت مورد بررسی قرار گرفته و رقم محدودی به اینها پرداخت شده و اینها هم تعرفه دارند. این طور نیست که پول را خدای نکرده حرام کنیم. ما امانتدار هستیم و باید دقت کنیم که این امانت را بهطور صحیح به سرمنزل مقصود برسانیم.
اتفاق دیگری که در اتاق انجام میشود، اعزام هیات تجاری است که نقدهای زیادی را هم در پی داشته است. هیاتهای تجاری بر چه مبنایی و به چه جاهایی اعزام میشوند؟ آیا واقعا اعزام آنها نتیجهای در عملکرد اتاق داشته است؟
این از وظایف اولیه همه اتاقهای دنیا است که هیات اعزام کنند، پذیرای هیاتهای تجاری باشند و ارتباطات دو کشور را از نظر اقتصادی، سرمایهگذاری، تجاری و... تقویت کنند. وقتی ما در تحریم هستیم و مشکل داریم، ارتباط بانکی نداریم، اگر ارتباط با اتاقهای آن کشورها زمینهای فراهم کند که این ارتباطات را گستردهتر و روابط را صمیمیتر کند و باعث گسترش صادرات و واردات شود و سرمایهگذاری را رونق دهد، چرا نباید این کار را انجام دهیم؟ این همه هیاتهایی که از خارج کشور میآیند و ما پذیرا هستیم، یعنی اشتباه میکنند؟ ممکن است که به خود اعزام هیات انتقادی نباشد، ولی انتخاب کشور مورد بحث باشد. الان این طور نیست که دیگران برای دعوت از ما صف کشیده باشند. شرایط تحریم است و در این شرایط برخی کشورها حاضرند که این شرایط را نادیده بگیرند و از ما دعوت کنند. ما باید از این زوایا استفاده بهینه کنیم. ضمن اینکه اینطور هم نیست که هر کشوری هم ما را دعوت کند فوری آنجا برویم. کشورها و روابط تجاری ما با آنها بررسی میشود که آیا امکان گسترش همکاری دارد یا خیر، آیا منطقهای که آن کشور قرار گرفته کمکی به برقراری ارتباط با دیگر کشورهای آن منطقه میکند؟ همه اینها بررسی میشود و نهایتا یک هیات اعزام میشود و تشکلها، صادرکنندگان، تولیدکنندگان و... غالبا با هزینه خودشان میروند. بنابراین این از وظایف اتاق است و باید انجام شود. ولی اگر گشایشی ایجاد شد، درخواست کشورهای دیگر از اتاق بازرگانی تهران زیاد شد، آن وقت ما میتوانیم اولویتبندی داشته باشیم.
اشاره کردید به میهمانهایی که از بین اعضای دولت، سفرا و مدیران کشور برای حضور در هیات نمایندگان دعوت میشوند. به نظر میرسد در ابتدای دولت یازدهم اتاق بازرگانی تهران در دعوت از میهمانهای دولتی عملکرد بهتری داشت و حالا که یک سال و اندی از آغاز به کار دولت گذشته، این دعوتها روند کاهشی داشته است. آیا دلیل خاصی وجود دارد؟
چون اتاق ایران هم از اعضای دولت دعوت میکند، ما باید کاری کنیم که موازی کاری نداشته باشیم و مکمل یکدیگر باشیم. ما باید کاری کنیم که فاصلهها را بپوشانیم. در زمان آغاز به کار دولت، تعدادی از افرادی که به دولت رفتند، پیش از آن عضو شورای مشورتی ما بودند. وقتی اتاق ایران تعدادی را دعوت کرد، تراکم کار ما هم کمتر شد و با سنجش عمل میکنیم.
گفته میشود کسانی که عضو هیات نمایندگان میشوند، باید هدف اولشان برقراری ارتباط بین تشکل خودشان با دولت به منظور رفع مشکلات و مسائل باشد. برخی از افراد که در اتاق بازرگانی حضور پیدا میکنند، به منظور تحقق خواستههای خودشان تلاش میکنند؛ یعنی چیزی که از آن تحت عنوان رانت یاد میشود. شما به عنوان کسی که در اتاق تهران نقش اجرایی مهمی برعهده دارید، درباره استفاده از «رانت» که به گونهای به اتاق بازرگانی نسبت داده میشود، چه باید کرد؟ آیا چیزی که در این رابطه به اتاق نسبت داده میشود، واقعیت دارد یا بزرگنمایی است و به تعداد خاصی منتهی میشود؟
اینکه در بیرون چیزی گفته میشود با واقعیت مطابقت ندارد. شاید بعضا هم برخی دنبال این مطلب باشند ولی وظیفه ما آگاهی دادن و وظیفه انتخابکنندگان انتخاب افرادی است که هم به نفع مملکت فکر کنند و هم به نفع آنها. بنابراین اگر کسی به دنبال منافع خودش باشد، قطعا دستش رو میشود و در دفعات بعد رای نمیآورد. اتفاقا این موضوع فیلتر خیلی خوبی است؛ اما ما هم باید مراقبت کنیم و به رایدهندگان آگاهی بدهیم که افرادی را انتخاب کنند که منافع آنها را در چارچوب منافع مملکت ببینند؛ اما به نظر من وجدان عمومی بیدار است و اگر کسی از رانت استفاده کند، رایدهندگان آنها را حذف خواهند کرد. اگر تعداد زیاد گفته شود اغراقآمیز است؛ ولی ممکن است تعداد محدودی باشند.
تعدادی از اعضای هیات نمایندگان دولتی هستند. نقش این افراد را در اتاق چطور میبینید؟ آیا فقط در حد یک عضو در اتاق حضور پیدا میکنند یا اینکه به عنوان نماینده دولت تلاشی هم برای دخل و تصرف در امور اتاق دارند؟
واقعا اینها به دنبال دخل و تصرف در امور اتاق نیستند. اینها خودشان در وزارتخانه خودشان مسوولیت دارند و وزیر کسانی را انتخاب میکند که بخش خصوصی در رابطه با سازمان آنها بیشترین گرفتاری را دارد. این افراد در سازمان خودشان تصمیمگیر هستند. وقتی در اتاق در جریان مشکلات بخش خصوصی قرار میگیرند، بودنشان موجب میشود یکسری مشکلات را حل کنند. موضوع دیگر این است که در سیاستگذاریها و پیشنهادها، مشکلات بخش خصوصی را ملحوظ کنند. در واقع این ابزاری است که بخش خصوصی دارد تا با استفاده از این نمایندگان خواستههای خودشان را پیگیری کند.
اتاق چیزی ندارد که اینها بخواهند دخل و تصرف داشته باشند. اینها سیاستگذار هستند و ما کمکشان میکنیم که به درستی سیاستگذاری کنند.
بسیاری از این ۲۰ نفر نماینده دولتی، غیبتهای زیادی دارند و در جلسات حضور پیدا نمیکنند.
درباره کسانی که غیبت زیاد دارند باید با وزارتخانه هماهنگ کنیم؛ البته این طور نیست که غیبتهای زیادی داشته باشند. برخی غیبتها به دلیل شلوغی کارها و برخی غیبتها نیز به دلیل این است که جلسات با هم مصادف میشوند.
با این وجود آیا آن وظیفهای را که برعهدهشان هست به درستی انجام میدهند؟
بودن این افراد در هیات نمایندگان و همین که دسترسی اعضای هیات نمایندگان به اینها تسهیل میشود و طرح سیاستهای اینها در کمیسیونها کمککننده است. آن جلسهای که حضور دارند، به هر حال جبران مافات میشود؛ ضمن اینکه اگر این افراد را هم حذف کنیم و مدیران درجه ۲ بیاوریم، پاسخگو نخواهند بود.
اشارهای کردید به تجربه اتاقهای بازرگانی دنیا، آیا در اتاقهای بازرگانی کشورهای دیگر هم نمایندگان دولتی حضور دارند؟
این هدف برای همه مشترک است که اتاق بازرگانی سیاستهای کلان را که دولت دنبال میکند با سیاستهای خرد که در بنگاهها هست، همسو کند. این ممکن است در کشور ما ۲۰نفر از ۶۰ نفر دولتی باشند، در یک کشور دیگر تعدادی نماینده از دولت باشند و یک جای دیگر نمایندهای از دولت نباشد و از اهرمهای دیگر استفاده شود؛ ولی اینکه اتاق بازرگانی واسط بین بخش خصوصی و دولتی است، در همه کشورهایی که ما مطالعه کردیم به همین شکل است. شاید نوع ابزار فرق کند؛ اما هدف یکی است.
در این مطالعاتی که داشتید، جایگاه اتاق بازرگانی تهران در بین اتاقهای کشورهای دیگر به چه شکل بوده؟ آیا اتاق تهران استانداردهای لازم دنیا را دارد؟
به نظرم استانداردها را دارد؛ ولی موفقیت اتاقها بستگی به دولتها دارد. یک دولت ممکن است اعتقاد بیشتری به بخش خصوصی و یک دولت اعتقاد کمتری داشته باشد. آنجا که اعتقاد دولت به بخش خصوصی بیشتر است، زحمت اتاق کمتر و بازدهیاش بیشتر میشود.
اتاقهای بازرگانی شهرستانها یک دیدگاه نسبتا منفی نسبت به اتاق بازرگانی تهران دارند. آنها معتقدند اتاق تهران به دلیل حضور در پایتخت از یکسری رانتهای اطلاعاتی استفاده میکند. یا اینکه هیات نمایندگان اتاق تهران میتواند اعضای کابینه را به اتاق دعوت کند؛ اما اتاقهای شهرستانها از این موضوع محروم هستند. دیدگاه شما در این باره چیست؟
اینکه دلیل نمیشود که بگوییم این رانت است. هر کسی موقعیتی دارد و از آن موقعیت باید بهرهبرداری صحیح کند. اگر ما به نفع کسی این کار را انجام دادیم، آن وقت این انتقاد به ما وارد است. بخش خصوصی تهران و یک شهرستان دیگر مگر مشکلاتشان با هم فرق میکند؟ اکثر شرکتهایی که در شهرستان هستند، در تهران نمایندگی دارند. مسائلشان را از طریق تشکلشان به ما میگویند و ما هم با ابزاری که داریم، مسائل را منتقل میکنیم. اگر ما این مشکل را حل کردیم، این چه رانت اطلاعاتی است؟ هر کسی در جایگاهی که قرار میگیرد، یکسری امکانات در اختیارش قرار میگیرد، در مقابل یکسری مشکلات هم دارد. هر کدام از اتاقهای شهرستانها هم باید همینطور باشند.
به عنوان مثال اگر استانی با عراق هممرز است، باید از این امکان برای توسعه روابط ما با آن کشور تلاش کند. اگر از این موقعیت استفاده نکرد باید بهش ایراد گرفت. در تهران یکسری امکانات دولتی وجود دارد که باید از آنها استفاده کرد و مشکلات همه را مطرح کرد. وظیفه ما این است که از امکاناتی که در پایتخت هست به نفع مملکت و بخش خصوصی استفاده کنیم. این بحثی نیست که مورد ایراد باشد، بلکه باید مورد تقدیر هم باشد.
ارسال نظر