در گفتوگو با رییس اتاق بازرگانی تهران بررسی شد
ویژگیهای رییسجمهور ایدهآل برای رونق اقتصادی
«اعتدال»، «واقع بینی» و «تیم یکدست» سه ویژگی مهم رییس دولت یازدهم رییسجمهور آینده باید نقش پدری داشته باشد «یحیی آلاسحاق» در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد وزنه سنگین روابط خارجی روی دوش دولت یازدهم نفیسه آفرینزاد - این روزها از مشکلات حوزههای کلان اقتصاد یعنی تورم، بیکاری، چالشهای ارزی، فقدان سرمایهگذاری و. . . در سخنان تبلیغاتی ۸ کاندیدای ریاستجمهوری دولت یازدهم زیاد میشنویم. امروز نه تنها کاندیداها، بلکه عموم مردم هم عملا، اقتصاددان شدهاند و با برشمردن مشکلات عمده اقتصادی، توقع بهبود از دولت آینده را دارند.
«اعتدال»، «واقع بینی» و «تیم یکدست» سه ویژگی مهم رییس دولت یازدهم رییسجمهور آینده باید نقش پدری داشته باشد «یحیی آلاسحاق» در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد وزنه سنگین روابط خارجی روی دوش دولت یازدهم نفیسه آفرینزاد - این روزها از مشکلات حوزههای کلان اقتصاد یعنی تورم، بیکاری، چالشهای ارزی، فقدان سرمایهگذاری و... در سخنان تبلیغاتی ۸ کاندیدای ریاستجمهوری دولت یازدهم زیاد میشنویم. امروز نه تنها کاندیداها، بلکه عموم مردم هم عملا، اقتصاددان شدهاند و با برشمردن مشکلات عمده اقتصادی، توقع بهبود از دولت آینده را دارند. فارغ از راهکارهایی که هر یک از نامزدهای ریاستجمهوری در اختیار مردم قرار میدهند، تقریبا همگی بر ریشه مشکلات امروز اقتصادی اتفاق نظر دارند؛ یعنی «بر هم خوردن توازن روابط خارجی» و «مشکلات ساختار داخلی اقتصاد از جمله ضعف مدیریت». «یحیی آلاسحاق» هم که قرار بود یکی از همین کاندیداها باشد، وزنه روابط خارجی را در بهبود مسائل اقتصاد ایران بسیار سنگین میداند و معتقد است: «رییسجمهور آینده باید رابطه بر هم خورده و از تعادل خارج شده ایران و نظام مهندسی جهان را به ریل اصلی خود برگرداند.» رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران برای تشریح بیشتر ویژگیهایی که باید در دولت یازدهم یافت، به «دنیای اقتصاد» آمد و بر نکاتی چون ضرورت هماهنگی تیم اقتصادی رییسجمهور آینده تاکید کرد. جزئیات آنچه را در دیدار وزیر اسبق بازرگانی و کارشناس امروز اقتصادی بخش خصوصی با ما مطرح شد در ادامه میخوانید: *** جناب دکتر، با توجه به شرایط فعلی کشور به ویژه در حوزههای سیاست خارجی و اقتصادی، رییسجمهور آینده ایران باید از چه ویژگیها و برنامههایی برخوردار باشد تا بتواند مسیر فعلی کشور را به سمت نقطه تعادل و بهبود، هدایت کند؟ در پاسخ به این سوال ابتدا به جایگاه رییسجمهور در مختصات و ساختار نظام اشاره میکنم. رییسجمهور آینده ایران برای آغاز کار ابتدا باید به درستی درک کند که او فقط «رییس قوه مجریه» است. برای درک بیشتر، رییس قوه مجریه را به «مدیرعامل یک بنگاه» تشبیه میکنم. مدیرعامل یک بنگاه باید بداند که رییس هیات مدیره نیست و صرفا مجری سیاستهایی است که هیات مدیره در مجمع سالانه تصویب میکند و باید در چارچوب اساسنامه حرکت کند. بر این اساس، این فرد باید هم مورد حسابرسی قرار گیرد و هم نسبت به آنچه در اداره امور جاری انجام میدهد، پاسخگو باشد و در پیشبرد امور بنگاه تحت مدیریتش، «آتیهنگری» کند. اگر رییسجمهوری آینده ایران نیز چنین جایگاهی را برای خود درک کند و بداند که در چارچوب چه سیاستهایی باید حرکت کند، آن وقت دیگر به اینجا نمی رسیم که برخی کاندیداها، وعدههایی به مردم بدهند که عملا تحقق آن، خارج از حیطه تواناییها و سیاستهای آنها است. این مختصات در ارتباط به ویژگیهای خاص کشور ما یعنی، «اسلامی بودن» و آرمانهایی که در مسیر نظام جمهوری اسلامی تبیین شده، چگونه تفسیر میشود؟ نکته دقیقا همین جا است. پسوند اسلام در ساختار سیاسی کشور ما، یعنی اینکه کسی که رییسجمهور ایران میشود، باید علاوه بر ویژگیهایی که روسای جمهور دیگر کشورها دارند، نسبت به آرمانهای انقلاب و قانون اساسی یعنی ارکان جهت ساز نظام پایبند باشد و جمهوری اسلامی را با این ارکان هدایت کند. سختی کار هم درست همین جا است؛ یعنی این ارکان جهت ساز، محدودیتهایی در مسیر حرکت برای رییسجمهور ایجاد میکند و کسی که قرار است رییسجمهور ایران باشد، باید در هر حرکتی، گفتمانی یکسان با آرمانهای امام و رهبری داشته باشد؛ در غیر این صورت، هر کجا کج رفت، مشکل ایجاد خواهد شد و نمونه این کج روی را ما در بنیصدر دیدیم. فارغ از مقتضیات کلان کشور که رییسجمهور آینده باید از آن برخوردار باشد، در بعد روابط خارجی و اقتصادی، رییس دولت یازدهم وارث مسائل و چالشهای مشخصی است که اگر ابتدا، آنها را بهبود ندهد، طرح و برنامههای دیگرش هم به بار نخواهد نشست؛ برای مواجهه با این واقعیت که بخش عمده ای از آن در حوزه روابط خارجی رقم خورده است، رییسجمهور آینده چه باید بکند؟ رییسجمهور آینده ایران ابتدا باید مسائلی را که ما اکنون در حوزههای داخلی و بینالمللی با آن درگیر هستیم، بشناسد و برای آن نسخه بدهد. به عبارتی، «رییسجمهوری دولت یازدهم، باید امروز ایران را بشناسد.» شرایط امروز ایران را باید ابتدا در بخش روابط خارجی تفسیر کرد و نقش ویژه رییسجمهور آینده در تبیین جایگاه پر اهمیت ایران در منطقه و جهان و ضرورت بهبود روابط خارجی ایران را پررنگ کرد. ما بر اساس ارکان جهت ساز نظام، امروز با نظام مهندسی جهان در چالش قرار گرفته ایم. نوع چالش هم «رو در رویی با قدرتهای تاثیرگذار جهان» است؛ یعنی ۳۰ سال است که ما با نظام مهندسی جهان همخوان نیستیم و این موضوع دلایل متفاوتی دارد. یکی از مهمترین این دلایل این است که ما زورپذیر نیستیم و نمیخواهیم به خواست آنها، داخل مختصات جهان برویم. از طرف دیگر، فکر میکنیم که روز به روز در حال پیشرفت هستیم و عملا از قدرتهای تاثیرگذار جهان، بی نیاز شده ایم. حال آن کسی که میخواهد رییسجمهور آینده ایران باشد، باید به سراغ تبیین «یک نقطه تعادل» در این مسیر برود. نقطهای که هنوز کسی مشخص نکرده است و این کار وارث بعدی دولت را سختتر میکند، زیرا امروز «ایران هراسی» بیش از هر زمان دیگر در دنیا پررنگ شده است. آنها که رو در روی ما ایستادهاند، امروز آنچنان «ایران هراسی» را برای کشورهای دیگر به باور رساندهاند که گویی منافع حیاتی همه کشورها با این گره خورده است که ایران را سرجایش بنشانند؛ چرا که دشمنان ایران امروز را منبع تهدید معرفی کردهاند. اساسا برای این پروژه، در بودجههای خود، ردیف دفاعی برای ایران در نظر گرفتهاند. در همین مسیر، در هشت سال گذشته، هماهنگی بین اروپا و آمریکا افزایش یافت و زمینه اصلی این هماهنگی علیه ایران نیز، «اقتصاد» است. پس رییسجمهور آینده باید به خوبی درک کند که «استراتژی جهانی در رابطه با ما، برخورد در حوزه اقتصاد است.» امروز زمینه اقتصادی را طوری ترسیم کرده اند که هر کس در ارتباط اقتصادی با ایران باشد، باید هزینه بدهد و اگرچه آنها به اهداف خود نرسیدهاند، اما آسیبهایی را به ما وارد کردهاند. مهمترین نتیجه این آسیبها نیز این است که امروز «ما گران زندگی میکنیم» و هزینه تمام شده زندگی برای ما، حداقل ۲۵درصد افزایش یافته است. البته اینجا باز هم بحث ارکان و آرمانها پررنگ میشود؛ یعنی ضرورت توجه ویژه به شرایط ویژه کنونی کشور در حالی است که رییسجمهور آینده، نباید فراموش کند که منافع ملی ما از جمله تولید، سرانه و درآمد، با آرمانهایمان گره خورده است و اگر کسی به آرمانهای ما حمله کند، انگار به مرز ما حمله کرده است. این یعنی اینکه شرایط ما با کشورهایی مثل ترکیه و مالزی متفاوت است و «دوز آرمانی» ما غلیظتر است. همین آرمانها است که میگوید: «ما توسعه و رشد بدون عدالت را نمیخواهیم.» مصداق این جمله این است که مثلا اگر درآمد سرانه افزایش یابد، ولی همزمان، شکاف طبقاتی هم بالا رود، این مورد قبول نیست. پس تهدید اول کنونی ما، در حوزه «اقتصاد آرمانی» است؛ اما چالشهای دیگری هم داریم که نباید از آنها غافل شد. این چالشهای عمده چیست؟ ما هم اکنون سه چالش عمده در حوزه «هستهای»، «منطقهای» و «انرژی» داریم. چالش حوزه هستهای ما این است که ایران هستهای قابل تحمل در دنیا نیست و هر چند که ما بر اساس اعتقاد و آرمانهایمان، خود میدانیم و اعلام میکنیم که دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ اما تمام برخوردهای کنونی اروپا و آمریکا با ما به خاطر این است که آنها نمیخواهند که حتی یک درصد احتمال برای دستیابی ایران به سلاح هستهای باقی بماند. در حوزه منطقهای نیز رییسجمهور آینده باید بداند که از قول تاریخ، منطقه خاورمیانه به دلیل خصوصیات ژئوپلتیکی، منطقه بسیار ویژه دنیا است و ایران نیز در این منطقه، به دلایل تاریخی و برخورداری از ذخایر فراوان، بسیار ویژه است. پس رییسجمهور آینده کشور باید بداند، عمل و عکسالعمل جایی که میخواهد آن را مدیریت کند، در مدیریت جهان نقش ویژه دارد. مشکلات امروز روابط خارجی ایران نیز به همین دلیل است که غربیها میخواهند مهره ایران را که ۳۰ و اندی سال است از مدار سلطهپذیری خارج شده را به چرخه برگردانند و از طرفی، باور اعتقادی ما نیز این است که روزی ما جهان را مدیریت خواهیم کرد. به همین دلیل، نگرانی نظام مهندسی جهان نیز این است که این باور به کشورهای دیگر اسلامی سرایت کند؛ چیزی که عملا با بهار عربی و بیداری اسلامی در برخی کشورها در حال تحقق است و از این رو است که غرب با تمام توان، در برابر ایران ایستادگی میکند. حال کسی که رییسجمهور آینده است، باید بداند که این وضعیت را چگونه مدیریت کند و تعادل ببخشد. در حوزه انرژی نیز منطقه خاورمیانه، تامین کننده سوخت جهان است و نقش ویژه ایران در این حوزه با برخورداری از ذخایر عظیم و ویژگی «هاب» منطقه بودن در حوزه نقل و انتقال، نشان میدهد که اهمیت کشور ما در جهان چیست. پس در مجموع، رییسجمهور آینده باید سه استراتژی کلان برای این سه ویژگی داشته باشد. چند راهکار میتوان برای این استراتژیهای کلان در حوزه روابط خارجی متصور شد؟ ما اساسا چهار راه در مسیر تعاملات جهانی پیش رو داریم. «یا در نظام مهندسی جهان هضم شویم» «یا در نظام مهندسی جهان حذف شویم» «یا همین طور بینتیجه جلو رویم» «یا با تعامل منطقی، نظام مهندسی جهان را مدیریت کنیم» گزینه اول که عملا طبق باورهای ما، رد شده است. گزینه دوم که نمونهای مثل کره شمالی را برای ما پدید میآورد و منطقا باید از آن گذشت. گزینه سوم که عملا احتیاج به رییس و مدیر ندارد و بی نتیجه باقی میماند. اما گزینه چهارم، گزینهای است که اساسا تنها راه چاره رییسجمهور آینده است. رییسجمهور آینده باید تکلیف خود را با این چالش بزرگ مشخص کند. متاسفانه اکنون بیشتر باورها، صفر و صدی است؛ یعنی برخی که باورهای تند دارند، میگویند که حتی لفظ مذاکره به معنای سازش است و از سوی دیگر، برخی فکر میکنند که تنها راه نجات ما، هضم شدن در نظام مهندسی جهان است. این در شرایطی است که شخص مقام معظم رهبری تاکید کردهاند که «من راه را نشان میدهم؛ اگر آمریکا دست از دشمنی بردارد، با مذاکره مخالف نیستیم.» با توجه به این اصل که نظام تعیین کرده، رییسجمهور باید کاری کند که مذاکره با غرب مفید باشد. کسی که رییسجمهور میشود، حق ندارد رابطه ما با تمام دنیا را به هم بزند، بلکه باید زمینه حل و فصل مسائل پیش رو را فراهم کند. هنر رییسجمهور این است که مساله هستهای را که عملا اکنون بهانه چالشهای دیگر در حوزههای منطقهای و انرژی شده طوری مدیریت کند که باور نظام ما که «ما سلاح هستهای نمیخواهیم» را به مخالفان بقبولاند. پس عملا «تعادل و تعامل» نکته پررنگ ادبیات رییسجمهور آینده در روابط خارجی باید باشد؟ دقیقا، رییسجمهور آینده باید معتدل باشد و با ادبیات تعاملی، به عنوان رییس قوه مجریه، آسیبها را کم کند. اساسا اکنون منافع مشترک در حوزههای اقتصادی به گونه ای است که باید به حوزه تعامل برویم. در یک دست رییسجمهور آینده باید نسخه نظام داخلی باشد و در دست دیگرش، نسخه شناخت دنیا. از مسائل روابط خارجی که بگذریم، در حوزه داخل با چه مسائل کلانی به ویژه در بخش اقتصاد مواجه هستیم؟ مهمترین چالش کنونی داخلی کشور، حوزه اقتصاد است. مسائلی چون بیکاری، تورم، ارز سرگردان، کمبود بودجه، کمبود سرمایهگذاری داخلی و خارجی؛ اینها همه مسائلی است که محصول مشترک «بی تعاملی با جهان» و «مدیریت غلط داخلی» است. ما هم اکنون سه میلیون نفر بیکار داریم. در سال جاری نیز، یک میلیون نفر نیروی تحصیل کرده جدید وارد بازار کار میشود؛ پس ما ۴ میلیون نفر جویای کار در کشور داریم که برای آنها باید فرصت شغلی ایجاد کنیم و برای هر فرصت شغلی نیز، به ۱۰۰ میلیون تومان بودجه نیاز داریم. رییسجمهور آینده باید بداند که با کدام بودجه و امکانات، میخواهد با این جمعیت که عمدتا در سن ۱۹ تا ۲۸ سال هستند و سالانه نیاز به ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار شغل جدید دارند، روبه رو شود. از سوی دیگر، رییسجمهور باید برای تورمی که در نرخ آن، در رتبه نخست دنیا قرار گرفتهایم، برنامه داشته باشد. با «ماشاءلله» و «انشالله» که کار درست نمی شود! رییسجمهور باید بداند که میخواهد با بیش از ۴۵۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان کشور که آثارش را همه میدانند، چه کند؟ باید بداند که میخواهد برای تلاطمات ارزی چه کار کند؟ هم اکنون در حوزه اقتصاد خرد، با کاهش شدید قدرت خرید مردم مواجه هستیم. در پروژههای کلان عمرانی از جمله «مسکن مهر» نیز که ۴۰ درصد تسهیلات بانکی را جذب کرده، هماکنون با کمبود بودجه مواجه هستیم و این پروژه، ۴۰ هزار میلیارد تومان اعتبار برای اتمام، نیاز دارد. از سوی دیگر، در حوزههایی مثل سلامت نیز، هم اکنون ۷۰درصد هزینههای درمان را مردم متقبل شدهاند. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز، فضای تعارضی کشور به بر هم ریختن نظام خانواده و جامعه منجر شده و آمار آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد و طلاق افزایش یافته است. یکی از چالشهایی که هم اکنون در کلان مدیریت کشور با آن روبه رو هستیم، ایجاد فضای بی اعتمادی در جامعه نسبت به دولتمردان است. از سوی دیگر، فضای بیاعتمادی که دولت نسبت به فعالان اقتصادی داشته، موجب شده که بسیاری از اصول کلان اقتصاد از جمله اصل ۴۴ قانون اساسی، شکل درست خود را پیدا نکند. مدیریت اجرایی کشور چگونه باید اصلاح شود تا فضای بیاعتمادی و بداخلاقی از بین برود؟ دقیقا یکی از معضلاتی که هم اکنون با آن روبه رو هستیم، همین موارد است. برای مثال، امروز مردم نسبت به روند مدیریت در کشور در حوزههای مختلف به ویژه سیاسی و اقتصادی، اعتماد خود را از دست دادهاند. هماکنون نه تنها در داخل کشور، با از بین رفتن حقوق فردی و اجتماعی مردم در حوزههای مختلف مواجه هستیم، بلکه در حوزههای بینالمللی نیز، اعتبار مردم تحتالشعاع قرار گرفته است و برای نمونه، مشکلات مرتبط با عدم گشایش «ال.سی» برای فعالان اقتصادی نمونهای از این خدشهدار شدن اعتبار بین المللی مردم و فعالان اقتصادی است. از سوی دیگر، بیاعتمادی دولتمردان به فعالان اقتصادی در شرایطی است که هم اکنون نصف بودجه دولت، کسری است و بدهی چند صد هزار میلیاردی دارد و اینها ناشی از دولتی بودن ۸۰درصد اقتصاد ایران است؛ بر این اساس، دولت ناگزیر به استفاده از سرمایههای اجتماعی یعنی مردم است و این در شرایطی است که اقتصاد کشور، با اصل ۴۴ به جای اینکه «خصوصی» شود، «خصولتی» شده است. در مجموع، در حال حاضر، ایجاد حماسه اقتصادی و سیاسی در کشور در شرایطی به حضور مردم منوط شده که فضای بدبینی و بداخلاقی جامعه را فراگرفته است. در این شرایط رییسجمهور آینده باید بداند که چه طور، محیط رانت ساز کنونی اقتصاد و مسائل پشت پرده آن را درست کند. در یک جمع بندی، رییسجمهور آینده کشور باید با مختصات فعلی کشور آشنا باشد و علم اقتصاد داشته باشد. اگر بخواهید سه مورد از مهمترین ویژگیهای رییسجمهور آینده ایران را نام ببرید، آنها چیست؟ رییسجمهور آینده ایران در یک کلام، باید «واقع نگر» باشد. رییسجمهور آینده نباید صرفا آرمانی فکر کند و باید واقعیات امروز ایران را بشناسد. این واقعنگری، به اصلاح مدیریتها در کشور در حوزههای مختلف کمک میکند. از سوی دیگر، رییسجمهور آینده کشور باید «اعتدال همراه با سعه صدر» داشته باشد و بهترین توصیف آن را میتوان «نقش پدری» خواند. همچنین «تیم رییسجمهور آینده باید در تحلیل مسائل، یکدست باشد» و به اصطلاح «افراد تیم، در یک باشگاه توپ بزنند.» باید گفت افرادی که در کنار رییسجمهور آینده قرار میگیرند، باید عملا مدیریت بحران کرده باشند و با شرایط غیرعادی روبه رو شده باشند و عقبه علمی داشته باشند. تنها با این ویژگیها است که رییسجمهور آینده مورد اعتماد نخبهها و فعالان اقتصادی و عموم مردم قرار میگیرد. هماکنون مردم از کجا تشخیص بدهند که کدامیک از کاندیداهای ریاستجمهوری، شناخت کافی نسبت به عموم مسائل کنونی ایران دارد؟ شناخت نامزدها برای عامه مردم و نخبگان، بحثهای مجزا دارد. گروه مرجع نیز که عملا خودشان میدانند چه کسی اصلح است. موضوع مهم اینجا است که ما هم اکنون در همه حوزهها، در نقطه عطف تاریخ هستیم. کسانی که میدانند کشور با چه مشکلاتی دست به گریبان است و سکوت میکنند، عملا به مردم خیانت کردهاند، بنابراین بزرگترین مسوولیت برای کسانی است که میدانند و حرف نمیزنند. از طرفی، عامه مردم که خودشان میدانند، زندگیشان مشکل دارد و باید اصلاح شود؛ بنابراین باید در مورد نامزدها و برنامههایشان تفحص درست کنند و به سابقه نامزدها نگاه کنند، یا اگر نمی توانند، از افراد معتمد بپرسند. اتفاقا ملت ایران، مردم باهوشی هستند و خوب میدانند که «چه کسی میخواهد نان را به نرخ روز بخورد!» نکته آخر ... نکته آخر اینکه مجموعه کسانی که میخواهند در دولت یازدهم، بر مسند امور بنشینند، باید با مردم صادق باشند و در یک جمله؛ «مردم آنها را بهعنوان افراد هفت خط نشناسند.»
ارسال نظر