م - رسا - می‌گویند بازی تجارت از منطق بازی شطرنج پیروی می‌کند. اتفاقا همین دیروز ما در یک مسابقه شطرنج شرکت کردیم و در حالی که چند حرکت به مات شدن حریف مانده بود با دست خودمان قلعه بخت‌برگشته را گذاشتیم جلوی فیل رقیب و بازی را به سادگی واگذار کردیم. تاکنون بارها همین اشتباه را مرتکب شده‌ایم و برد مفت و مجانی را تقدیم رقبا کرده‌ایم درست مثل آن تاجری که سوار بر اشتران بار طلا از بلخ به بخارا می‌برد و در کمین دزدان افتاد. گفت جانم بدهید و بارم ببرید. دزدان پاسخ دادند تا تو را جان در بدن باشد ما را خیال آسوده نباشد! اینچنین شد که تاجر موردنظر ما هم بار را فرو گذاشت و هم جانش بگرفتند. القصه تجارت در جهان امروز هم حکایت آن تاجر است و هم روایت بازی شطرنج دیروز ما.