نظرگاه
بفرما چای قند پهلو
همکار قدیمی، آقا حمید، دیروز برای انجام کاری به اداره آمد. بعد از سلام و تعارف پرسیدم: «چای میخوری؟» پرسید: «چای چی داری؟» با تعجب گفتم: «چای درجه یک خارجه چطوره؟» گفت: «به، مگر نشنیدی چای خارجه آلوده است.» گفتم: «آقا حمید! این چه حرفیه این چای مرغوب رو از مغازه سلطانی میگیرم.» گفت: «حالا معلوم شده که چای خارجه آلودگی، سرب، رنگ، آرسنیک و از این قبیل چیزها داره.» گفتم: «مطمئنی؟» گفت: «مطمئن.» گفتم: «خب، حالا چی میخوای، قهوه میخوری؟» گفت: «آره اقلا آلودگی نداره. چون قهوه داخلی که نداره» مشغول قهوه که شدیم گفتم بذار برای اطمینان از آقای سلطانی که در غرب تهران مغازه داره و سالها است چای از او میگیریم هم سوالی بکنیم. با تلفن بعد از حال و احوال پرسیدم: «سلطانی جان وضعیت چای چطوره؟ آیا واقعیت داره که چای خارجه آلوده است؟» سلطانی گفت: «چرا این شایعات را باور میکنی. چندین و چند ساله که این چای را دست مشتریها میدیم هیچ گونه آلودگی تا به حال کسی ندیده و نشنیده.» بعد گفت: «طرف ما در خارج جنس مرغوب برای ما معامله میکنه. اگر گاهی هم جنس نامرغوب برسه، دست شما نمیدیم. باز هم اگر نگرانی دارین بیایین اینجا یک چای مهمون من باشین رفع نگرانیتون میکنم.»
دلم آروم نگرفت به آقا حمید گفتم: «بذار از محمودخان سرداری در سیلان، از آشنایان که تاجر چای هم هست تهوتوی قضیه رو دربیاورم.» بالاخره هر طور بود محمودخان رو با تلفن پیدا کردم. بعد از تعارفات راجعبه آلودگی چای پرسیدم. گفت: «ما با مشتری علیالخصوص شما ایرونیها روراست هستیم، منافع هم مانع نمیشه. از شما چه پنهان چای ... یک آلودگی داشته که داریم برطرفش میکنیم. این چای اینجا هم مصرف نمیشه. هر وقت مشکل برطرف شد خبرش رو میدیم؛ اما یک چای داریم تخم خارجی پرورش ایران، عالیه، یک جعبه از انبار تهران برات میفرستم حرف نداره، بیآلودگی، مهمون من باش، خیالت راحت باشه. برای بعضیها فرستادم هم پسندیدن. تو هم حتما میپسندی.»
از آقا حمید خداحافظی کردم و از محل کار روانه خانه شدم. دم منزل عیال مربوطه رو دیدم که به نمکی، نان خشک داده و میخواد نمک بگیره. اونو به کناری کشیدم و پرسیدم: «مطمئنی این نمکها که کنار نان خشک هم بوده آلودگی نداره.» عیال گفت: «نمک که آلوده نمیشه. هر چه بگندد نمکش میزنند و تازه نمک که خارجی نداره پس آلودگی هم نداره.» یادم افتاد که حمیدآقا گفت قهوه آلودگی نداره چون داخلی نداره. چای، قهوه، نان، نمک، خارجی - داخلی، نمیدونم کدوم داره کدوم نداره.
در روزنامههای امروز صبح هم دیدم یکی از دستاندرکاران احتمال بیماریزا بودن برخی فرشهای ماشینی رو مطرح کرده بود. با این وضع کمکم ممکنه بیماریزا بودن برخی دیگه اقلام وارداتی مثل قند، شکر، میوه، کفش و لباس و ... هم مطرح بشه.
امروز حتی شنیدم یکی از موتورسیکلتسازها قصد مطرح کردن بیماریزا بودن موتورسیکلتهای وارداتی را دارد. ایضا گویا یکی از خودروسازها هم این موضوع رو در دست بررسی داره؛ اما در مورد هواپیماهای وارداتی هنوز خبر موثقی نرسیده. در مورد اینگونه هواپیماها اگرچه بیماریزا بودن اونها ممکنه مطرح بشه، اما آسیبزا بودن (تمایل به سرنگونی) اونها هم حتما در نظر قرار میگیره.
در اداره بودم که عیال مربوطه با پیامک برای چندکار احضارم کرد. وقتی دستور از بالا میرسه چارهای نیست باید عجله کرد. داشتم با عجله از خیابان رد میشدم. آقا حمید رو دیدم در چایخانه محل نشسته بود، پکی به قلیان میزد و یک چای قند پهلو هم جلوش بود و بفرما زد. من که عجله داشتم تشکر کردم و رد شدم. درب چایخانه دیدم یک تابلو بزرگ رنگی زده بود و رویش نوشته بود: چای و قلیان همه رقمه با طعم میوه موجود است. بفرمایید داخل!
کارکشته
ارسال نظر