دکتر فرهاد فزونی*

آیا می‌توان کسی شایسته‌تر از دکتر میرکاظمی‌برای وزارت نفت انتخاب نمود؟ شاید! بستگی دارد که معیارها و شاخصه‌های شایستگی را چه کسی و با چه هدفی تعریف نماید‌. مثلا برخی براین باورند که در کنار مدیری توانمند، وزیر نفت باید فرمانبردار رییس دولت نباشد، ولی از نمایندگان مجلس حرف شنوی داشته باشد. خواسته‌ای که دور از اصل تفکیک قوا و سیستم‌های اداری تعریف شده است‌.

شهروندی که با صنعت نفت سروکاری ندارد، وزیر موفق را کسی می‌داند که بتواند با فروش نفت بالاترین نیازهای کوتاه مدت جامعه را تامین نماید‌.

اما از نظر مدیر بخش خصوصی وزیر خوب لازم نیست که به تمامی‌دانش‌ها و زیر و بم‌های موجود در یک وزارتخانه آگاهی کاملی داشته باشد‌. به خصوص در وزارتخانه‌ای چون نفت که سیاست‌، تجارت و دانش فنی همگی به هم آمیخته‌اند و هرکدام بر دیگری تاثیری غیر قابل اغماض دارند‌. اگر به تخصص اعتقاد داریم باید به یاد داشته باشیم که هیچ کس نمی‌تواند تمامی‌دانش‌ها را در خود جمع کند‌. وزیر توانمند کسی است که بتواند صاحبان دانش و‌اندیشه در رشته‌های مختلف را در کنار یکدیگر بنشاند و با توان مدیریتی خود هماهنگی لازم را در میان‌این جمع به وجود آورده و بین نیروها هم افزایی ‌ایجاد نماید‌.

از سوی دیگر وزیر باید عقاید و‌ایده‌های نویی را به همراه داشته باشد تا ضمن بهره گیری از توانمندی‌های درون وزارتخانه راهکارهای تازه‌ای برای پیشرفت و تعالی حوزه ماموریتش در جهت دستیابی به اهداف ملی تهیه و به کار گیرد‌.

خوشبختانه عملکرد چهارسال گذشته دکترمیرکاظمی‌در رجوع به عقاید و نظرات دست‌اندرکاران بخش بازرگانی و صنایع کشور بسیار شایسته است‌. حضور مداوم‌ ایشان در اتاق‌های بازرگانی تهران و شهرستان‌ها برای اطلاع‌رسانی به فعالان بخش خصوصی و در مقابل بهر‌ه‌گیری از نقطه نظرات مدیران‌این بخش به منظور راهگشایی در معضلات کاری نشان دهنده‌ این حقیقت است که ‌ایشان هم به تخصص باوردارند و هم به بهره‌گیری از نظرات فعالان خط اول فعالیت‌ها‌. به ‌این‌ترتیب امید می‌رود که مدیران صنعت نفت همگام با دست‌اندرکاران بخش خصوصی در‌این صنعت بیش از گذشته بتوانند نقطه نظرات و پیشنهادات خود را به اطلاع وزیر برسانند و مسائل و مشکلات را با‌ایشان مطرح نمایند‌.

از دیگر نکاتی که باید به آن توجه داشت تغییراتی است که در شرایط اقتصادی کشور و جهان به وجود آمده است و در صنعت نفت تاثیرات عمیقی داشته و خواهد داشت‌. کاهش تقاضا برای نفت از یک طرف و نیاز به تامین هزینه برای سرمایه گذاری بسیار در‌این صنعت که میزان آن را ۱۹۸‌میلیارد دلار تخمین می‌زنند، از طرف دیگر شاید از عهده یک مهندس شیمی‌که سی‌سال در صنعت نفت به کار اشتغال داشته، برنیاید‌. کشمکش‌های سیاسی و تجاری در اوپک که باعث شده‌ایران به حق و حقوق خود دست نیابد، شاید بیش از یک مهندس معدن به مدیری توانمند و آشنا به سیاست و اقتصاد نیاز داشته باشد‌. پیاده کردن اصل ۴۴ که در وزارت نفت به کندی پیش می‌رود و هر خیزشی به دیوارهای بلند سنتی ساخته شده از رویکرد دهه‌های گذشته برخورد می‌کند و مدیران ارشد وزارتخانه نتوانسته‌اند آنها را بشکنند، محتاج نیرویی جدید است. این در حالی است که شاید یکی از راه‌های تامین ‌این سرمایه عظیم اجرای صحیح و سریع قانون اصل ۴۴ و کاهش حضور دولت در همه امور باشد‌. پس مدیری با باور عمیق به‌ این اصل و آگاه از مفاهیم بنیادی و فلسفه زیربنایی تدوین ‌این قانون باید داشت تا بتواند اصل ۴۴ را به‌درستی در ‌این وزارتخانه پیاده نماید‌.

به هر تقدیر‌، در یک جمع‌بندی به نظر می‌رسد که دکتر مسعود میرکاظمی ‌مدیری توانمند و با آگاهی کافی جهت تحرک بخشیدن به صنعت نفت و همچنین بهره‌گیری از ‌این صنعت به منظور‌ایجاد شتاب در رشد اقتصادی کشور است‌. امید آنکه نمایندگان ملت به‌ایشان فرصت دهند تا توان خود را در سمت پیشنهادی به کار گیرد‌.

* نایب رییس انجمن مدیران صنعتی و اقتصادی‌ایران