آسمان! توهم با ما نبودی

میم رسا

دیروز دو خبر همزمان روی سایت خبرگزاری فارس قرار گرفت که هر چه آنها را بالا و پایین کردیم سردرگم‌تر شدیم. در خبر اول آمده بود که یک کشاورز نمونه قوچانی از یک هکتار زمین ۱۳تن گندم آبی برداشت کرده (توجه داشته باشید گندم آبی نه دیمی)، البته این کشاورز نمونه از بذر خارجی بوجاری و ضدعفونی شده استفاده کرده و خلاصه اینکه؛ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. (جمله معترضه؛ و راه بذر خارجی و آبیاری مدرن را هموار کرد) خبر دیگر، اما به کاهش ۴۰درصدی بارندگی در سطح کشور مربوط می‌شود که آن هم البته به قضا و قدر ربط دارد.

در چنین وضعیتی شک نباید کرد که هزاران کشاورز غیرنمونه دیگر کشور به دلیل خساست آسمان و عدم فراست مدیریت کشاورزی کشور، از هر هکتار ۱۳کیلو گندم هم برداشت نخواهند کرد.

باید سردر گریبان و افسرده در گوشه داغ فلان روستای عقب انداخته با اهالی از نفس افتاده نشسته باشی تا معنای کاهش ۴۰درصدی بارندگی را دریابی و با پوست و استخوان (اگر پوست و استخوانی مانده باشد) تجربه‌اش کنی. چنین است عاقبت به تاخیر افتادن طرح‌های مکانیزاسیون و البته سرریز شدن رودخانه‌‌های کشور به آن سوی مرزها. مثالی بیاورم رودخانه اروندرود از میان هزاران هکتار زمین تشنه کشورمان می‌گذرد و به دجله و فرات می‌ریزد. حال آنکه می‌توان به سادگی مسیر آن را به سمت آن مزارع تشنه تغییر داد چنان که ترکیه با رودخانه جیحون کمابیش چنین کرده است.