میراث خانوادگی ارجمند
اما کدام ویژگیها این خاندان را منحصربهفرد میکرد؟ به گفته علیاصغر سعیدی، جامعهشناس، برادران ارجمند از چندین جهت منحصربهفرد بودند. اول از همه آنکه برخلاف بسیاری از خانوادههای صنعتگری که در آن زمان میزیستند، بنمایه بازاری نداشتند. خلیل ارجمند، موسس کارخانه، تحصیلات مهندسی داشت. آنها در خانوادهای معمولی بهدنیا آمدهبودند. پدر آنان، رحیم، تحصیلات مقدماتی و عربی خود را در مدرسه آقا شیخ هادی آغاز کرد. او بعد از آن به مدرسه آمریکاییها رفت و پس از اتمام تحصیلات در دارالفنون، در ۱۹سالگی، با سمت کارمند عادی اداره پست در بندرگز شروع بهکار کرد و بالاخره بعد از ۳۸ سال، کارمند عالیرتبه وزارت پست و تلگراف شد. در مقالهای در مورد «طبقات اجتماعی در عصر پهلوی» به او به اختصار اشاره میشود و طبقه او ارباب قلم یا اهل قلم یا اداری تلقی میشود.
دوم اینکه خلیل ارجمند جزو صنعتگرانی است که در دوره پهلوی اول صنعتگری را شروع کرد و کارخانه تا زمان انقلاب توسط برادرانش اسکندر و سیاوش ادامه یافت.
سوم اینکه او مهندسی بود که درمیان اولین گروه ۶۰نفره اعزام به خارج خوب درس خوانده بود؛ از میان اولین دسته دانشجویانی که در فرانسه و آلمان درس خوانده بودند و نسبت به فارغالتحصیلان دانشگاههای بلژیک باسوادتر بودند.
چهارم اینکه وقتی بعد از پایان تحصیل و کارآموزی به ایران برگشت به بخش دولتی نرفت. آن موقع کار در بخشخصوصی سطح پایینی داشت و مشاغل دولتی شأن اجتماعی منحصر به خود را داشتند، بههمیندلیل هم بسیاری از مهندسان مانند مهندس ریاضی، مهندس بازرگان و مهندس خلیل ارجمند، اول در بخش دولتی جذب شدند.
پنجم اینکه او هم در دانشکده فنی دانشگاه تهران درس میداد و هم کارخانه داشت و هر روز با کارگران سروکار داشت. بیشتر کسانی که به بخش دولتی میرفتند مهندس پشت میزنشین کارخانههای دولتی بودند، نه مهندس کارخانه چون کارآموزی نکرده بودند. از سوی دیگر، مهندس خلیل ارجمند ایدههای زیادی داشت و در عمل نیز آنها را انجام میداد. این برادران از هر جهت خیلی مبتکر بودند؛ مثلا در موقع جنگ وقتی مهندس خلیل رئیس شرکت برق تهران بود مشکل بزرگشان ترانسفورماتورها بود که بتوانند برق ۶هزار ولت را به ۲۲۰ ولت تبدیل کنند و گفتند یک ترانسفورماتور میخواهند. خلیل ارجمند شروع به درستکردن این ترانسفورماتورها در ایران کرد. یا ابتکار دیگرش تولید تلمبههای برقی بود، یا در زمان جنگجهانی دوم، بهویژه از وقتی که در جنگجهانی دوم، ژاپن بندر پرلهاربر را بمباران کرد و وارد جنگ شد چون مواد اولیهاش از کشورهای آسیای جنوبشرقی تامین میشد، لاستیک ماشین نایاب شد و اگر یک نفر میتوانست یک لاستیک گرانقیمت بخرد که یک دفعه بتواند کامیونش را مثلا از تهران به رشت ببرد راضی بود و خلیل ارجمند شروع کرد به تولید لاستیک اتومبیل. البته لاستیکهایش بادوام نبود ولی کافی بود چون همه میدانستند و میگفتند همین کافی است که ما بتوانیم یکبار به رشت برویم و برگردیم. گزارش برخی سفارشاتی که از سازمانهای دولتی میگرفت هنوز موجود است. همه را به خوبی انجام میداد و کسی شاکی نبود. البته باید زمانه خلیل ارجمند را درنظر داشت. او بشکه جوشکاری را بهکارگاه آورده بود و مردم وقتی بشکه جوشکاری را از پنجرهها میدیدند تعجب میکردند که این دیگر چیست. البته الان هر کارگاه کوچکی یک دستگاه جوشکاری دارد. این مربوط به دوره اول کارخانه ارج است. از سال۱۳۳۰ به مدت سه سالمدیر ارج برادر بعدی، اسکندر بود که از آمریکا برگشته بود و بعد از آن سیاوش ارجمند که تحصیلاتش تمام شدهبود، دوره جدید ۲۵ساله مدیریتیاش شروع شد که توسعه مستمری داشت و تحولات اساسی در این دوره انجام شد. خطتولید اولیه کارخانه ارج در زمان مهندس خلیل ارجمند صنعتی ملی محسوب میشد و کارخانه کاملا تولید داخلی داشت. البته کارخانه بزرگی نبود و تنها حدود ۲۸ کارگر و کارمند داشت و اساس کارش گرفتن سفارشهای دولتی و خصوصی بود. در دورههای بعدی نیز که وارد تولید لوازمخانگی شد همان پایههای اولیه بسیار به کمک آمد و میتوان این کارخانه را نماد صنعت ملی ایران که در حال رشد بود، دانست. البته کارخانه ارج با حادثهای که برای مهندس خلیل ارجمند رخداد و به فوت او منجر شد تا سال۱۳۳۰ به کمک پدرش رحیم سرجایش ماند و از هم پاشیده نشد. هرچند مدارک وزارت دارایی از شرکت منحلشده ارج نام میبرد. مدتی بعد از مرگ خلیل ارجمند شریکش مهندس علیاکبری که در شرکت فنی کار را با مهندس رستگار در سال۱۳۲۰ شریک شدهبودند، داشت کارها را جلو میبرد اما مهندس علیاکبری بعدا به آمریکا رفت و رحیم ارجمند که تخصص و ذهن فنی نداشت شرکت را اداره کرد اما توانست تنها وضع مالی شرکت را مدیریت کند تا اسکندر در سال۱۳۳۰ به ایران برگشت و مدیریت شرکت را در دست گرفت. در دوره بعدی ارج که مهندس سیاوش ارجمند مدیر ارج شد، برند ارج شکلگرفت و میتوان آن را نماد صنعت ملی ایران دانست. از نظر چپگراها، در دوران پهلوی ما صنعت ملی نداشتیم، اما اگر به فرآیند توسعه ارج بهدقت نگاه کنید تولید ملی هدف اصلی بود. یکی از رقبای ارج، محسن آزمایش بود که تجربهکاری داشت اما تحصیلات دانشگاهی نداشت و از کارگری شروع کرده بود. تقریبا بقیه رقبای این کارخانه نیز چنین بودند اما هیچکدام سابقه کارخانه ارج و تجربه این کارخانه را نداشتند.
منبع: کتاب ۵۰ کنشگر اقتصادی