برخورد ایرانیان در ادامه مواجهه‌‌‌‌‌‌‌‌ای که پیش از آن با دول اروپایی، از جمله انگلستان داشتند، همچنان نشان از سردرگمی و ناآشنایی با جهان جدید دارد. نقل عینی مطلبی که به نقل از روزنامه حبل‌‌‌‌‌‌‌‌المتین است، گویای مطالبی جالب‌توجه است. بر اساس اطلاعات مستخرج از این متن در سال‌۱۹۱۸، (یک سال‌پس از وقوع انقلاب اکتبر)، نماینده دولت شوروی در ورود به تهران تمامی معاهده‌‌‌‌‌‌‌‌ها و امتیازهای منعقدشده بین دولت تزاری و ایران را که با استقلال ایران مغایر بود، لغو کرد. در مراسله‌‌‌‌‌‌‌‌ای که کمیساریای ملی امورخارجه دولت جدید به تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۱۸ ارسال داشت، اصول و مبانی سیاست شوروی نسبت به ایران به‌طور رسمی اعلام شد و کلیه قراردادهایی که دولت تزاری بر ایران تحمیل کرده بود، لغو شد. بر اساس این اصول، تمامی وام‌‌‌‌‌‌‌‌ها، امتیازها، خطوط تلگراف، راه‌‌‌‌‌‌‌‌ها، راه‌آهن و بانک استقراضی با کلیه شعبه‌‌‌‌‌‌‌‌ها و متعلقات ارضی به ملت ایران واگذار شد. حق کنسولی اتباع روسیه ملغی شد؛ کشتی‌‌‌‌‌‌‌‌رانی در دریای خزر آزاد اعلام شد و دولت شوروی حق‌تصرف در عواید گمرکی، تلگرافی، پستی و مالیاتی ایران را از خود سلب کرد. در این نامه، حق عبور و حمل هرگونه کالای تجارتی به‌صورت ‌ترانزیت از روسیه به هر مکانی آزاد اعلام شد و دولت شوروی حاضر شد شرایط حمل کالاهای تجارتی ایران را با وسایل نقلیه روسیه از قبیل راه‌آهن یا کشتی و امثال آن فراهم کند.

نویسنده، به‌راحتی در دو بند‌ واکنش عجیب ایران به این پیشنهادات را ذکر کرده، از مطلب می‌گذرد و به سراغ تعدیات بعدی شوروی می‌‌‌‌‌‌‌‌رود: دولت ایران به سفیر و مراسله دولت انقلابی اعتنایی نکرد و در سال ‌بعد نمایندگانی که برای بستن قرارداد جدید به ایران آمدند، بر اثر توطئه‌‌‌‌‌‌‌‌ای در مازندران اعدام شدند.

در ادامه و در سال‌۱۹۲۱ قرارداد دیگری بسته شد که باز نکته‌‌‌‌‌‌‌‌ای قابل‌توجه در آن هست؛ نماینده دولت ایران، مشاورالممالک، در ‌بندی که در باب عوارض گمرکی برقرار شد، متوجه نشد که متن قرارداد تنها به صادرات اشاره کرده و عملا امتیازی انحصاری را با توافق به شوروی واگذار کرد.

در مراحل بعدی روابط ایران و شوروی، می‌توان فاصله‌گرفتن دولت انقلابی مسکو از حسن‌نیت توام با احساسات نخستین و حرکت به سمت رفتارهای شبه‌استعماری را مشاهده کرد. همچنین تمرکز و تسلط دولت انقلابی بر اقتصاد و کنترل همه‌جانبه آن با ایجاد چند تجارتخانه دولتی در شمال ایران و رفتارهای آن از جمله الزام گمرک روسیه به مطالبه خرید کالاهای روسی در مقابل صدور مال‌‌‌‌‌‌‌‌التجاره ایران و‌ ترجیح کشتی‌‌‌‌‌‌‌‌های شوروی برای حمل کالاهای شوروی و سپس حمل کالاهای ایرانی، موجب اعتراض تجار شد و اتحادیه تجار به وزارت‌خارجه نامه‌‌‌‌‌‌‌‌ای نوشت و درخواست کرد دولت ایران برای انعقاد معاهده تجاری با شوروی با تجار مشورت کند و چند خواسته نیز به دولت اعلام شد، از جمله برقراری تجارت آزاد موقت به مدت ۶ ماه و کسب امتیاز از دولت شوروی برای ‌ترانزیت کالا از ایران به اروپا و برعکس. به ظاهر دولت شوروی این موارد را نپذیرفت و در ادامه وضعیت نابرابری که میان ایران و شوروی در تجارت برقرار بود، سبب شکایت مقام‌‌‌‌‌‌‌‌های دولتی و تجار ایرانی شد.

مذاکرات دولت ایران با شوروی برای منصرف‌کردن این دولت از معامله پایاپای با ایران و برقراری تجارت‌آزاد با ایران حتی با ورود دیپلمات برجسته‌‌‌‌‌‌‌‌ای چون سید‌حسن تقی‌‌‌‌‌‌‌‌زاده به ماجرا بدون نتیجه ماند و بحران در روابط تجاری دو کشور آغاز شد و تا مدت زیادی ادامه پیدا کرد. با اینکه در نهایت معاهده‌‌‌‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌‌‌‌ای میان دو طرف امضا شد، ایرانیان از آن ناراضی بودند و با ادامه این نارضایتی، نخست در شمال ایران تجار اعلان‌‌‌‌‌‌‌‌هایی به‌نام «جمعیت نهضت اقتصاد» منتشر کردند.

تجار گیلانی در این نامه تقاضای توازن صادرات و واردات، قدغن‌کردن ورود اشیای تجملی، برچیدن کلیه موسسات تجاری شوروی در ایران از سوی دولت را مطرح و در صورت تعلل دولت، اقدام شخصی به این کار را توصیه کردند و در نهایت مخالفان با این رویه را جلب‌‌‌‌‌‌‌‌کننده «منفوریت عامه» دانستند و اعضای نهضت را موظف کردند «چنین شخصی را به وسایل مقتضیه اعلام و از جامعه ایرانی طرد کنند.» حبل‌‌‌‌‌‌‌‌المتین عمل نهضت اقتصاد را «خشونت مقدس» و «جسارت مشروع» نامید. در ادامه نهضت‌‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی در دیگر نقاط ایران تشکیل شد و خراسان و همدان و اصفهان نیز به‌همراهی با آن پرداختند. در شیراز نهضت اقتصادی بیانیه‌‌‌‌‌‌‌‌ای صادر کرد و خواستار استفاده «حتی‌‌‌‌‌‌‌‌الامکان از امتعه وطنی، هرچند گران باشد و اجتناب و احتراز از امتعه خارجی هرچند ارزان باشد» شد. حرکت نهضت اقتصادی در ‌برابر شوروی هر روز داغ‌‌‌‌‌‌‌‌تر شد تا جایی‌که عدم‌همراهی تجار با آن به‌شدت منکوب و تجار متخطی «تهدید جانی» می‌‌‌‌‌‌‌‌شدند. حتی فئودال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مالکان زمین نیز به‌همراهی با تجار روی‌آوردند، با آنکه چندان قرابت طبقاتی با یکدیگر نداشتند و این اتحاد بیشتر اتحادی اعتقادی بود تا اقتصادی.

 این تلاش‌ها در نهایت به عقد قراردادی به نسبت عادلانه‌‌‌‌‌‌‌‌تر در اکتبر سال‌۱۹۲۷ منجر شد. تجار به شکل فعال در مذاکرات دولت ایران با شوروی ایفای نقش کردند و از طریق اتاق تجارت و شورای‌عالی تجارت دیدگاه‌های خود را به دولت منتقل کردند. در این دوره نام «اتاق» برای نخستین‌بار مطرح شد، اما تحول عمده ایران نه در درگیری با دولت کمونیستی تازه‌تاسیس، بلکه در سقوط کامل نظم حاکم بر ایران و ظهور سلسله جدید پادشاهی نمایان شد که تجار در ابتدا با آن دولت نیز مشکلاتی پیدا کردند، اما در جمع‌‌‌‌‌‌‌‌بندی این دوره با رعایت جوانب احتیاط می‌توان صفت نابالغی در مواجهه با دنیای جدید را به ایرانیان نسبت داد: رد‌کردن بی‌‌‌‌‌‌‌‌دلیل پیشنهاد مناسب اولیه شوروی، درخواست تجارت آزاد، در صورتی‌که برآورد داخلی نیز حکایت از شکست مطلق تجارت ایران در صورت برقراری تجارت آزاد با شوروی داشت، بی‌‌‌‌‌‌‌‌اطلاعی از قوانین عقد توافق تجاری در حد بی‌‌‌‌‌‌‌‌دقتی‌‌‌‌‌‌‌‌های فاحش و مهم‌تر از همه سرزنش عاطفی و هیجانی واقعیت جهان، از جمله برتری دیگر ملت‌ها و فقدان انتقاد از خود از بارزترین نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های این عدم‌بلوغ فکری است، اما باید دید تاسیس دولت مدرن این بلوغ فکری را برای ایرانیان به‌همراه آورد؟