به مناسبت برگزاری اولین گردهمایی بزرگ مدیران کشور
بازانگاری مدیریت
«حیاتیترین کار و مسوولیت نسل ما این است که به بازانگاری در مورد سازمانهای خود، اعم از خصوصی و دولتی، همت گماریم».
دکتر فریبا لطیفی
«حیاتیترین کار و مسوولیت نسل ما این است که به بازانگاری در مورد سازمانهای خود، اعم از خصوصی و دولتی، همت گماریم». به نقل از کتاب بازانگاری نوشته تام پیترز(۱)
در طول تمدن بشری، در مقاطعی از تاریخ به دلیل انباشت پیشرفتهای پیشینه بشر، «انگارهها» یا «پارادایمها»ی گذشته جوابگوی نیازهای علمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیستند. در این برهههای تاریخی است که تحولات شدید در جوامع انسانی و بروز پدیدهای که در زبان علمی «دگرگونی انگاره» یا «پارادایم شیفت» نام دارد، رخ میدهد.
واژه «پارادایم شیفت» را اولینبار توماس کوهن در تبیین چگونگی تحولات در علوم به کار برده است. وی پیشرفت در علوم را در قالب این پدیده تشریح میکند و اظهار میدارد که هرگاه در یک علم، چارچوب پذیرفته حاکم، جوابگوی سوالات مطروحه در آن زمینه علمی نباشد، پدیده پارادایم شیفت اتفاق میافتد و آن علم وارد چارچوب وسیعتری میشود که بتواند پاسخی برای پرسشهای موجود داشته باشد. برای مثال در علم هندسه زمانی که پارادایم یا انگاره حاکم بر هندسه مسطحه جوابگوی پرسشهایی که بعد سومی را میطلبید، نبود پارادایم شیفتی در این علم پدید آمد و هندسه فضایی مطرح شد.
پژوهشها نشان میدهد که دگرگونیهای بنیادین از این دست در زندگی آدمی قبل از هزاره دوم میلادی، هر هزار سال اتفاق میافتاد، اما در هزاره دوم، بشر هر صد سال شاهد این پدیده بوده است و پیشبینی میشود که در هزاره سوم هر ده سال یک پارادایم شیفتی در زندگی ما روی دهد. آگاهی از این مطلب ازاینرو قابل توجه است که در هر یک از این دگرگونیهای بنیادین لازم است که ما در انگارههای خود تجدیدنظر کنیم که اگر چنین نکنیم گیج و مبهوت، از تفسیر رویدادهای پیرامونمان درمانده شده، توان استفاده از فرصتها را از دست داده و مغلوب تهدیدات خواهیم بود.
نکته جالب اینکه پیروزان تاریخ، زنان و مردانی بودهاند که توانستهاند از فرصتهای بیشمار پیش آمده که از ویژگیهای این دوران دگرگونی است. بهتر بهرهبرداری کنند و برعکس، بازندگان آنان بودهاند که در چمبره رخوتها گرفتار آمده و تهدیدات برآمده از تحولات بر آنان چیره شده است. این بازندگان، دایناسورهای محکوم به نابودی در زمانه خویشند.
پیتر دراکر، پدر مدیریت مدرن، در این خصوص به مدیران امروز هشدار میدهد که:
«هر چند سال یک بار تحولی شدید اتفاق میافتد و انسان از گسلی میگذرد، ظرف دو سه دهه آینده، جامعه آرایش خود (نگاه به جهان، اصول پایه، ساختار اجتماعی و سیاسی، فن و هنر و نهادهای عمدهاش) را تغییر میدهد. پنجاه سال بعد دنیایی میبینیم به کلی جدید. کسانی که پس از تحول زاده شدهاند نمیتوانند دنیایی را که پدربزرگها و مادربزرگها در آن زندگی کرده، یا حتی دنیایی را که پدر و مادر خودشان در آن زاده شدهاند مجسم کنند. اما در اثر دگرگونیهای بنیادین این زمانه، پدیدههایی که سی سال پیش دیدنی بود، رفتهرفته به مرحلهای میرسد که همه اثر خود را نمایان کند. این واقعیتها شالوده تجدید ساختار کسب و کار در جهان میشود.»
مدیران باید بدانند که در دورانی به سر میبرند که هر روز، «روز از نو است و روزی از نو». هر روز بازیای نو آغاز میشود و قوانین بازی هر روز از نو نوشته میشود. مدیران آگاه میدانند در چنین زمانهای امور مسلم دیروز به خرافههای فردا تبدیل خواهند شد و به گفته مایکل پورتر: «آینده به روی افراد و سازمانهایی بسته خواهد بود که یارای گریز از جاذبه گذشته را ندارند.»
مدیران هوشمند باید آگاه باشند، در مسیری قرار داریم که نقشه راهی در دست نیست و حتی نمیدانیم که راه چیست. تنها چیزی که میدانیم این است که «وضعیت کنونی با معیارها و استانداردهای دیروز قابلتعریف نیست.» چنانچه تام پیترز میگوید: «امروز نیازمند آموزش خود برای شرکت در بازی نو و بیسابقهای هستیم، چیزی که آن را بازانگاری نامیدهایم.»
پس پند هشیاران را به گوش گیریم و باز بینگاریم. باز بیندیشیم و باز بسازیم!
۱ - برگردان این کتاب به مناسبت این گردهمایی و در زمان برگزاری توسط سازمان فرهنگی فرا، با ترجمه دکتر رضایینژاد منتشر خواهد شد.
ارسال نظر