آینده تجارت آسیا و اروپا

زیرساخت‌ها و تاسیسات آنها نیز، نیاز به گسترش دارند. علاوه بر آن، شرایط و جو سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هرکدام از مناطق می‌تواند نقش حیاتی و تعیین‌کننده‌ای در پیشرفت ترانزیتی این بنادر داشته باشد. مشکلات بندر چابهار بیشتر قالب هزینه‌ای دارند که با ورود بخش‌خصوصی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی در این بندر توسعه و پیشرفت هرچه سریع‌تر آن را شاهد خواهیم بود. اما در بندر گوادر با وجود هزینه‌های بسیاری که تا به حال انجام شده در آینده نیز ممکن است مشکلات امنیتی در این منطقه و در طول مسیر کریدور اقتصادی چین –پاکستان آن را به چالش بکشد. درحالی‌که با توسعه بندر چابهار این مشکلات، ایران را تهدید نمی‌کند.

فعالیت‌های تجاری جهان سریعا در حال افزایش است. سیاست‌های دریایی، پیچیده و چندوجهی شده‌اند. در میان راه‌های تجاری، مسیرهای دریا منبع اصلی فعالیت‌های اقتصادی جهان‌اند. دو بندر گوادر و چابهار، نه‌تنها در پاکستان و ایران، بلکه در چشم‌انداز اقتصادی و جغرافیایی جهان برای چین، هند و جمهوری‌های آسیای مرکزی بسیار اهمیت دارند. هر دو به لحاظ اقتصادی و استراتژیک، ورودی بدون مانع به اقیانوس هند دارند. چگونگی شکل‌گیری جاده ابریشم جدید و پروژه‌های آن از جمله کریدور اقتصادی چین- پاکستان و تاثیر آن بر دو بندر چابهار و گوادر مساله‌ای است که در گزارش منتشر شده از سوی کمیسیون حمل‌ونقل، لجستیک و گمرک اتاق ایران به آن پرداخته شده است.

جاده ابریشم جدید

گسترش تجارت در کریدورهای ترانزیتی در حال ظهور، تاثیر متفاوتی بر کشورها خواهد گذاشت. این خطوط جدید، چین، اروپا، هند و روسیه را قادر خواهد ساخت که کالاهای باارزش بالا را به‌صورت کارآمدتری از انتقال آن با کشتی، با خطوط ریلی مبادله کنند. منطقه اورال در روسیه و غرب سیبری به کریدورهای تجاری کارآمد در هند، جنوب شرق آسیا و خاورمیانه دسترسی خواهند یافت. ترکیه و جمهوری آذربایجان به کشورهای ترانزیتی مهم تبدیل خواهند شد که از طریق ایران و آسیای مرکزی، شرق را به غرب متصل می‌سازند. قزاقستان و ازبکستان هر دو از گسترش خطوط شمال - جنوب که شمال اروپا و روسیه را به خلیج‌فارس و دریای عرب پیوند می‌دهد، سود خواهند برد. ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان قادر خواهند بود باارزش‌ترین محصولات کشاورزی و پنبه خود را به‌جای صادر کردن به روسیه و طی مسافت ۷ هزار کیلومتری و گذر از دریای بالتیک، مستقیما به بازارهای در دسترس در جنوب آسیا صادر کنند؛ این امر انحصار صادرات روسیه را بر کشورهای منطقه خواهد شکست. با تکمیل جاده ابریشم و این خطوط جدید، ترکمنستان نیز به خریداران متعدد نفت و گاز دسترسی پیدا خواهد کرد. افغانستان نیز از مزایای عواید ناشی از ترانزیت و مالیات حمل‌ونقل بهره خواهد برد. بازگشایی کریدورهای تجاری شرق به غرب از مسیر پاکستان و گشایش کریدورهای جدید به چین، انزوای تحمیل‌شده بر پاکستان را از بین خواهد برد. امروزه، کشورهای زیادی به‌خصوص آسیای مرکزی در مسیر جاده قدیمی قرارگرفته‌اند، به نظر می‌رسد سیستم تجارت جاده‌ابریشم تاریخی، تنها جایگزین برای رشد و توسعه آنها است. مسیر جاده ابریشم جدید چین از مرکز استراتژیک اوراسیا، از میان دولت‌های با ذخایر سرشار انرژی و معدنی و پایگاه جمعیتی قابل‌توجه عبور خواهد کرد. طرح جاده ابریشم چین احیای جاده ابریشم قدیم و توسعه آن را مدنظر دارد. این طرح با دو‌گونه خشکی- دریایی بر آن است تا شرق آسیا را به آسیای مرکزی، آسیای مرکزی را به غرب آسیا و غرب آسیا را به مدیترانه و شرق اروپا متصل سازد. همچنین در طرح جاده ابریشم دریایی، دریای جنوبی چین به دریای مدیترانه متصل می شود.

تمرکز اصلی این مسیر متصل کردن زیرساخت‌های حمل‌ونقلی بین آسیا و اروپا است. این طرح یک شبکه گسترده‌ از بزرگراه‌ها، راه‌آهن سریع‌السیر، خط لوله‌ها و شبکه‌های فیبرنوری بین اورآسیا را شامل می‌شود. چین، در حال توسعه یک استراتژی دوگانه قاره‌ای و دریایی است. این استراتژی دریایی نه تنها برای تجارت مورد استفاده قرار می‌گیرد، بلکه برای شراکت‌های استراتژیک برای تشکیل یک «رشته گردنبند مروارید» (به گفته چینی‌ها) در جنوب و جنوب شرق آسیا از طریق تاسیس یک مجموعه از پایگاه‌های نظامی دائمی برای تامین منابع انرژی است. چین با سرمایه‌گذاری مقدار عظیمی از منابع خود در پروژه یک کمربند، یک راه، به دنبال تبدیل شدن به قطب اول اقتصاد جهان است. درحالی‌که اخیرا اقتصاد چین دچار لغزش شده، این طرح باید با کمک تسهیل صادرات و تحکیم روابط بین‌المللی و امور جهانی، آن را دوباره گسترش دهد. براساس این گزارش، ۶ کریدور اصلی تسهیل‌کننده صادرات این طرح(جاده ابریشم)، عبارتند از: کریدور اقتصادی چین- مغولستان- روسیه،- پل سرزمین اوراسیای جدید، کریدور اقتصادی چین- مرکز- غرب آسیا، کریدور اقتصادی چین- شبه‌جزیره هندوچین، کریدور اقتصادی بنگلادش- چین- هند- میانمار (BCIMEC) و کریدور اقتصادی چین- پاکستان.

در سال ۲۰۱۵، سفر نخست‌وزیر چین به پاکستان به سرمایه‌گذاری چین در کریدور اقتصادی چین- پاکستان منجر شد. توسعه بندر گوادر بخشی از پروژه عظیم کریدور اقتصادی چین- پاکستان است که در حال انجام است. هدف اصلی پروژه کریدور اقتصادی چین- پاکستان، توسعه استان‌های غربی کشور چین است. از طریق پاکستان، چین هم می‌تواند واردات انرژی خود از خاورمیانه را تسهیل کند و هم می‌تواند مسیر کوتاه‌تری برای صادرات محصولات خود به خلیج‌فارس و از آنجا به اروپا پیدا کند. با این کریدور، چین به آب‌های آزاد نزدیک‌تر می‌شود. بندر گوادر به‌عنوان محور اصلی این کریدور عمل می‌کند و قرار است تا پایان طرح به ظرفیت سالانه ۴۰۰ میلیون تن کالا در سال دست یابد. با توجه به سابقه بی‌ثباتی و حملات تروریستی در پاکستان، امنیت این کریدور به یکی از اولویت‌های اصلی گفت‌وگو تبدیل شده است. چین و پاکستان همیشه روابط مثبتی داشته‌اند که دلیل اصلی آن منشا مشترک تنش یعنی هند بوده است. مولفه‌های ژئوپلیتیکی پاکستان از یکسو جغرافیایی و سیاسی بوده و از سوی دیگر می‌توانند به‌عنوان مولفه‌های داخلی و خارجی نیز محسوب شوند. آسیای جنوب‌غربی از پنج حوزه ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی، شبه‌قاره، قفقاز، خلیج‌فارس و خاورمیانه شکل می‌گیرد. پاکستان تنها در زیرسیستم شبه‌قاره و به‌ویژه افغانستان نقش ایفا می‌کند. این کشور سعی می‌کند به واسطه افغانستان در منطقه آسیای مرکزی از طریق ژئوپلیتیک خطوط لوله و انرژی نقش ایفا کند.

گوادر نیاز پاکستان است

از سویی گوادر نیاز پاکستان است؛ زیرا تجارت دریایی پاکستان تا ۹۵ درصد افزایش پیدا کرده است. مردم پاکستان به گوادر به‌عنوان سرنوشتی برای رونق اقتصادی خود نگاه می‌کنند. بندر گوادر با واقع شدن در مسیر کریدور شمال- جنوب موقعیتی شبیه به بندر چابهار دارد. گوادر می‌تواند خط ارتباط بین ۲۰ کشور و از طریق دریای سرخ، کلید ورود به شرق آفریقا باشد. چین که به یکی از قطب‌های اقتصادی دنیا تبدیل شده است، در رقابتی نزدیک با هند قصد در دست گرفتن بازارهای آسیای‌میانه، اروپای شرقی و روسیه را دارد. چین نیاز به واردات انرژی و صادرات کالاهای خود از طریق محور ترانزیت شرق دارد و اقدام به سرمایه‌گذاری در بندر گوادر کرده است چراکه سرمایه‌گذاری در این بندر نه‌تنها مقاصد تجاری چین را فراهم می‌سازد، بلکه فرصتی به‌وجود می‌آورد تا این کشور بتواند بر حاکمیت نظامی آمریکا در این منطقه نظارت داشته باشد. این کشور دست به ساخت اسکله‌هایی در این بندر زده است. نه‌تنها چین، بلکه سنگاپور نیز به ساخت چند اسکله و ترمینال چند منظوره در بندر گوادر روی آورده است. این کار باعث ایجاد اشتغال در این منطقه نیز خواهد شد. گوادر با پیشنهاد تجارت آزاد و بدون مالیات، سرمایه‌گذاران خارجی را برای پروژه‌های جدید اقتصادی و سرمایه‌گذاری مستقیم در این بندر، ترغیب می‌کند. بندر گوادر می‌تواند سکوی پرتاب پاکستان به سوی کشوری قوی و مرفه باشد. از طرفی نیز وجود دزدان دریایی در تنگه مالاکا و دیگر مسیرهای دریایی، انگیزه کشورها برای استفاده از این محور ترانزیت را افزایش می‌دهد. اهداف پاکستان را در اجرای این طرح را می‌توان در این موارد خلاصه کرد: توسعه منطقه‌ای، خارج کردن فعالیت‌های اقتصادی و تجاری پاکستان از انحصار بندر کراچی، تقویت نیروی دریایی، فراهم کردن زمینه‌های ترانزیت کالا به افغانستان و آسیای مرکزی، ارتباطات گسترده‌تر با منطقه خلیج‌فارس و ایفای نقش در بازار جهانی نفت و توسعه روابط تجاری و اقتصادی با ایران. مهم‌ترین اهداف چین از مشارکت در این پروژه عبارتند از: اتصال مناطق غربی چین به بازارهای جهانی، ایجاد مرکزی تجاری، اقتصادی و اختصاصی در منطقه خلیج‌فارس و بهره‌برداری نظامی.

منفی و مثبت بندر گوادر برای ایران

صرف ایجاد منطقه آزاد تجاری گوادر که فاصله‌ای کمتر از ۲۰۰ کیلومتر با مرزهای ایران دارد، دربردارنده آثار مثبت و منفی برای ایران است که به مراتب در شرایطی کنونی آثار منفی آن بیش از آثار مثبت است. عینی‌ترین و مهم‌ترین اثر منفی این طرح، تضعیف ماهیت وجودی منطقه آزاد چابهار در جنوب‌شرقی ایران است. بدون تردید در شرایط کنونی گوادر مهم‌ترین و قوی‌ترین رقیب تجاری و اقتصادی چابهار به‌شمار می‌آید. با وجود اینکه منطقه آزاد چابهار نزدیک به یک دهه است که فعالیت خود را آغاز کرده؛ اما به دلایل مختلف از جمله مشکلات زیرساختی نظیر فقدان سیستم حمل‌و‌نقل ریلی و جاده‌ای و هوایی مناسب، نتوانسته موفقیت چندانی در تجارت و ترانزیت کالا به کشورهای افغانستان و آسیای مرکزی پیدا کند و در شرایط کنونی با توجه به کندی توسعه زیرساخت‌های منطقه به‌دلیل کمبود اعتبارات و مشکلات خاص دیگر، چشم‌انداز این بهبود موقعیت در میان‌مدت چندان امیدوارکننده به‌نظر نمی‌رسد. این وضعیت به‌گونه‌ای است که چابهار با توجه به اهمیت استراتژیک آن هنوز در اقتصاد ملی نیز موقعیت واقعی خود را به‌دست نیاورده است. در این شرایط و با توجه به حضور یک قدرت اقتصادی جهان در بندر گوادر و سرمایه‌گذاری عظیم در آن و همچنین با توجه به سرعت‌عمل زیاد در اجرای طرح‌های زیرساختی (حداقل تا ۵ سال آینده) به‌نظر می‌رسد منطقه آزاد چابهار از گردونه رقابت عقب افتاد و مزیت نسبی خود را در ترانزیت کالا به افغانستان و آسیای‌مرکزی از دست بدهد. به‌طور طبیعی علاوه‌بر چین و پاکستان، افغانستان نیز می‌تواند از منافع ترانزیت کالا به آسیای مرکزی بهره لازم را ببرد و بنابراین مشوق این امر است. این مهم در سطح کلان‌تر، طرح استراتژیک محور شرق را نیز تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. مزیت قابل‌توجه و مهم بندر گوادر در مقایسه با چابهار نزدیکی این بندر به کراچی و اتصال آن از طریق بزرگراه مکران است. بدون تردید، نزدیکی و اتصال پایتخت اقتصادی پاکستان به گوادر، عامل بسیار مهمی در توسعه و تجهیز این بندر است.

از سوی دیگر ایجاد بندر آزاد گوادر باعث جذب و تمرکز فعالیت‌های اقتصادی و تجاری بسیاری از کشورها در این بندر با توجه به سرعت‌عمل در فرآیند توسعه و تجهیز زمینه‌های ارتباطی آن است. یکی از الزامات توسعه اقتصادی و تجاری منطقه خلیج‌فارس، وجود یک مرکز تجاری در سواحل شمالی آب‌های دریای عمان است. چابهار و گوادر بهترین موقعیت را برای این مهم دارند. بدون تردید هریک از این دو منطقه که سریع‌تر به نتیجه برسند و از امکانات و تسهیلات بیشتری برخوردار شوند، بیشتر می‌توانند فعالیت‌های اقتصادی و تجاری را جذب کنند. علاوه‌بر این به‌طور طبیعی ایجاد پایگاه نظامی و تجهیز نیروهای دریایی و هوایی پاکستان و چین در کنار مرزهای آبی و خاکی ایران، حساسیت‌ها و آسیب‌پذیری‌های خاص خود را همراه دارد. ازجمله آثار مثبت توسعه و تجهیز بندر آزاد گوادر، فراهم شدن زمینه توسعه روابط اقتصادی و تجاری ایران و پاکستان و در سطح خردتر، پیوند دو منطقه آزاد چابهار و گوادر است. روابط تجارتی غیرنفتی دو کشور به‌دلیل شرایط جغرافیایی مرزهای دو کشور در سطح پایینی قرار دارد. در شرایطی که دو منطقه آزاد تجاری ایران و پاکستان در فاصله‌ای کمتر از ۴۰۰ کیلومتر قرار گرفته‌اند، پیوندهای اقتصادی و تجاری این دو منطقه می‌تواند در توسعه و تنوع روابط تجاری و طرح‌های مشترک سرمایه‌گذاری موثر واقع شود. اما در راه تبدیل بندر گوادر به دروازه ترانزیت محور شرق مشکلات فراوانی وجود دارد. مهم‌ترین مشکلات پیش‌روی توسعه گوادر را می‌توان در موارد زیر جست‌و‌جو کرد: کمبودهای اساسی شبکه راه‌ها و خطوط ریلی و سراسری پاکستان، معضل فقدان امنیت مناسب جهت انجام یک فعالیت ایمن اقتصادی و تجاری، معضل قدیمی کمبود منابع انرژی و بالا بودن قیمت سوخت‌های فسیلی یک مساله همیشگی پاکستان است، وجود اختلافات قومی، فرقه‌ای و مذهبی در بلوچستان پاکستان و ناسازگاری و عدم‌همکاری مردم این منطقه با دولت مرکزی، نبود زیرساخت‌های عمران شهری و صنایع کوچک و بزرگ که تامین هر کدام از آنها مستلزم صرف هزینه‌های گزاف است.

چابهار؛ کلید توسعه شرق ایران

نقش ژئوپلیتیک ایران از دیرباز تاکنون غیرقابل اغماض بوده است؛ به گونه‌ای که در میان کشورهای واقع شده در مسیر راه ابریشم جدید ایران یکی از کشورهایی است که توانایی ایفای نقش مثبت و سازنده را در توسعه ارتباطات و مناسبات میان کشورهای آسیایی را دارد. در شرایط کنونی، ایران با توجه به مزیت‌هایی مانند داشتن کوتاه‌ترین مسیر به سوی اروپا می‌تواند نقش ارزنده‌ای در ترانزیت کالا پس از احیا و تکمیل جاده ابریشم ایفا کند. ایران از نظر چین، عنصر مرکزی در کمربند اقتصادی جاده ابریشم این کشور است. بندر چابهار نیز به جهت برخورداری از موقعیت ممتاز در شرق تنگه هرمز و دریای عمان در مسیر خطوط اصلی کشتیرانی به آفریقا، آسیا و اروپا قرار گرفته و به‌عنوان کوتاه‌ترین راه ارتباطی و ترانزیتی کشورهای آسیای میانه و افغانستان به بازارهای خلیج فارس، شرق آفریقا و دیگر نقاط جهان مطرح می‌شود. بندر چابهار دارای موقعیتی استراتژیک است که به‌عنوان مهم‌ترین بندر در جنوب شرق ایران و تنها بندر اقیانوسی کشور مطرح است. این بندر تنها کلید توسعه شرق ایران است. با توجه به قرار گرفتن بندر چابهار در مسیر ترانزیت شرق و کریدور شمال- جنوب و همچنین تمایل کشور هند به سرمایه‌گذاری در این بندر، موقعیت مناسبی جهت تبدیل به یک مرکز تجاری درحال ظهور پیدا کرده است. هند که درحال تبدیل به یکی از قطب‌های اقتصادی آسیا است، قصد در دست گرفتن بازارهای آسیای میانه و از طرفی کوتاه‌تر شدن راه واردات انرژی به کشور خود را دارد. از آنجاکه اختلافات هند و پاکستان مدت‌ها است ادامه دارد این کشور قصد دور زدن پاکستان و عدم احساس نیاز به این کشور برای رسیدن به کشورهای آسیای میانه را دارد؛ هرچند که هزینه‌های اضافی نیز در برداشته باشد. دو بندر گوادر در پاکستان و چابهار در ایران با داشتن موقعیت استراتژیک و مهم قابلیت تبدیل شدن به دروازه شاهراه اقتصادی آسیای میانه (کریدور تجاری شمال- جنوب) را دارند. بندر کراچی و بندرعباس به‌عنوان رقبای این دو بندر مطرح هستند که بندر کراچی با تراکم نیروهای نظامی و بندرعباس به دلیل بسته شدن احتمالی تنگه هرمز توسط ایران همیشه در معرض خطر هستند.

کشورهای چین و هند در رقابتی شدید قصد در دست گرفتن بازارهای افغانستان، آسیای مرکزی و روسیه و ایجاد روابط نزدیک‌تر با این کشورها را دارند. حمل‌ونقل از طریق بندر چابهار، کوتاه کردن هزاران کیلومتر از مسیرهای تجاری است. با ایجاد زیرساخت‌ها، آماده‌سازی و فراهم کردن شرایط رقابتی، چابهار می‌تواند شاهراه اقتصادی آسیای میانه باشد. هند برای رسیدن به مقاصد تجاری خود باید از کریدور شمال- جنوب استفاده کند. با توجه به روابط و مشترکات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه و همچنین افغانستان و هند استفاده از ایران را برای عبور از این کریدور انتخاب کرده است؛ علاوه بر مقاصد تجاری، هند با استقرار در این منطقه می‌تواند حضور نظامی داشته باشد و تسلط خود را بر منطقه افزایش دهد. علاوه بر ایران، در این مسیر ترانزیتی، کشورهای دیگر نیز هستند که نیاز به تکمیل زیرساخت‌های حمل‌و‌نقلی خود دارند. زیرساخت‌های افغانستان با همکاری ایران، هند و افغانستان در دست آماده‌سازی است که سه محور تجارت و سرمایه‌گذاری، توسعه زیرساخت‌ها و مدیریت مشترک از منابع، مورد تاکید قرار گرفته است. در کشورهای آسیای میانه نیز با همکاری ایران برخی از زیرساخت‌های لازم ایجاد شده است. با ایجاد و راه‌اندازی کامل این کریدور، نه تنها کشورهای ایران و هند بلکه کشورهایی مانند افغانستان و برخی از کشورهای آسیای میانه که محصور در خشکی هستند نیز می‌توانند به آب‌های آزاد دسترسی داشته باشند. ایران با توجه به موقعیت مهم چابهار (دور بودن از خلیج فارس و تنگه هرمز) قصد انتقال ترافیک تجاری خود از بندرعباس به چابهار را دارد. هند همیشه مشتاق تجارت با افغانستان بوده است و برای این کار مسیر دریایی- زمینی که از بندر چابهار به کابل می‌رسد را انتخاب کرده است. این تصمیم اهمیت زیادی برای هند دارد زیرا پاکستان اجازه تجارت هند با افغانستان را از مرز واگا در پنجاب صادر نمی‌کند.

براساس قرارداد، اسکله‌های چابهار به مدت ۱۰ سال به هند اجاره داده می‌شوند که براساس توافق دو طرف قابل تمدید است. موقعیت استراتژیک چابهار باعث شده که سرمایه‌گذاری در این منطقه باارزش باشد. هند، ۵۰۰ میلیون دلار در چابهار سرمایه‌گذاری کرده است. در فاز اول بندر چابهار ۳۴۰ میلیون دلار هزینه شد. هند با سرمایه‌گذاری در چابهار برای مقابله با نفوذ چین در منطقه و تضعیف گوادر قدم برمی‌دارد. به عبارتی هند قصد دارد با توسعه چابهار و رقابت آن با بندر گوادر یک‌ هاب تجاری جایگزین در منطقه بسازد. انتظار هند، محدود کردن نفوذ روزافزون پاکستان در منطقه و کاهش حجم تجارت بندر گوادر از طریق بندر چابهار است. هند در پی دور زدن پاکستان و رسیدن به پایتخت‌های نفت و گاز ترکمنستان با قراردادن یک خط لوله از طریق افغانستان به ایران و گجرات از طریق دریای عرب است. هند یک اقتصاد در حال ظهور است و نیازهایش برای حفظ شتاب حرکتی روبه جلو به سرعت درحال افزایش است. بندر چابهار درحال حاضر دارای دو بندر و ۱۰ اسلکه است. با توجه به کمبودهای موجود، این بندر علاوه بر حمایت دو کشور هند و ایران، جهت راه‌اندازی کامل کریدور شمال- جنوب نیاز به حمایت فنی و مالی بین‌المللی نیز دارد. با راه‌اندازی محور ترانزیت شرق از چابهار، نه‌تنها باعث اتصال این بندر به جاده ابریشم می‌شود، بلکه سرعت حمل‌ونقل در این منطقه را تا چندین برابر افزایش می‌دهد.

با این حال، چابهار و هند نیز با چالش‌هایی مواجه هستند. در مورد وضعیت شرکای استراتژیک و اقتصادی ایران اختلاف‌نظر وجود دارد. وزارت اقتصاد هند با احتیاط بسیار زیاد پیش می‌رود، زیرا در مورد بازگشت سرمایه شک دارد. ناکارآمدی سازمانی هند منجر شده تا از تمام ظرفیت‌های چابهار استفاده نشود و از حصول مزایای اقتصادی متمرکز آن ناتوان بماند. رویای هند برای دسترسی به افغانستان ممکن است نیمه تمام بماند، زیرا افغانستان یک اقتصاد بسیار ناپایدار دارد ونقش آن در چابهار ممکن است به تعویق بیفتد. هند، قصد ایجاد یک میدان نفتی در ایران دارد، اما ایران از دادن امتیازات بازاریابی گاز خود به هند خودداری می‌کند. بنابراین، هند باید آماده باشد تا با چنین ناامیدی‌هایی در آینده روبه‌رو شود. مهم‌ترین مشکلات پیش‌روی چابهار را می‌شود در عوامل زیر جست‌وجو کرد: نبود زیرساخت ریلی در بندر چابهار، نبود زیرساخت حمل‌ونقل هوایی (فرودگاه) در چابهار، دور بودن از مراکز صنعتی، تجاری و جمعیتی، وجود موج‌های بلند دریایی در ۴ فصل سال، بالا بودن هزینه‌های حمل دریایی کانتینر به بندر چابهار، سهم ناچیز بندر چابهار در واردات کالاهای اساسی، سهم ناچیز بندر چابهار در صادرات کالای فله معدنی، عدم جذب کالاهای ترانزیتی، عدم استفاده از ظرفیت ایجاد شده جابه‌جایی مسافر از ترمینال مسافری. چینی‌ها، پاکستان را با ۴۶ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری به اقتصادی پویا تبدیل خواهند کرد. در صورت ادامه سیاست بی‌توجهی ایران به منطقه مکران، باعث خواهد شد در آینده‌ای نزدیک به جای قاچاق سوخت از ایران به پاکستان، شاهد قاچاق انواع محصولات چینی از پاکستان به ایران باشیم که کنترل و جلوگیری از آن به‌دلیل وضع بداقتصادی مردمان حاشیه مرز و استان سیستان و بلوچستان تقریبا غیرممکن خواهد بود.