دو فرضیه برای کاهش سرمایهگذاری
دنیای اقتصاد: قطع ارتباط میان شرایط مالی مناسب و سرمایهگذاری پایین را چه چیزی توضیح میدهد؟ پرسشی مهم که سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) طی گزارشی تحلیلی درصدد پاسخگویی آن برآمده است. چراکه با وجود شرایط آسان تامین مالی در سطح جهان، سرمایهگذاری در سالهای اخیر در اقتصادهای پیشرفته، نسبتا ضعیف بوده است. در این بین، دو فرضیه اصلی برای توجیه سرمایهگذاری ضعیف ارائه میشود: یکی اینکه هزینه و دسترسی به منابع مالی، محدود شده و دیگر اینکه بازده مورد انتظار به آن اندازه نیست که ریسک سرمایهگذاری فیزیکی غیرقابل برگشت را توجیه کند.
دنیای اقتصاد: قطع ارتباط میان شرایط مالی مناسب و سرمایهگذاری پایین را چه چیزی توضیح میدهد؟ پرسشی مهم که سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) طی گزارشی تحلیلی درصدد پاسخگویی آن برآمده است. چراکه با وجود شرایط آسان تامین مالی در سطح جهان، سرمایهگذاری در سالهای اخیر در اقتصادهای پیشرفته، نسبتا ضعیف بوده است. در این بین، دو فرضیه اصلی برای توجیه سرمایهگذاری ضعیف ارائه میشود: یکی اینکه هزینه و دسترسی به منابع مالی، محدود شده و دیگر اینکه بازده مورد انتظار به آن اندازه نیست که ریسک سرمایهگذاری فیزیکی غیرقابل برگشت را توجیه کند. شواهد نشان میدهد، نااطمینانی در مورد وضعیت آینده اقتصاد و سود مورد انتظار، نقش مهمی در انجام سرمایهگذاریها ایفا کنند. در حالی که تامین مالی ارزان محرک مستقیم کوچکی را برای سرمایهگذاری فراهم کرده است. از اینرو، بهبود وضعیت سرمایهگذاری به کاهش نااطمینانی اقتصادی و تقویت انتظارات برای رشد قویتر آینده بستگی دارد. به عبارتی دیگر، انتظارات از شرایط اقتصادی آینده، در اتخاذ تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری مهمتر باشد. در مجموع نتایج نشان میدهند، بزرگترین محرک سرمایهگذاری از اعتماد و قطعیت فزاینده شرایط اقتصادی قوی آینده نشأت میگیرد.
براساس این گزارش، سرمایهگذاری در کسبوکار فقط یک عامل کلیدی تعیینکننده رشد اقتصادی در بلندمدت نیست، بلکه یک جزء ادواری بسیار قوی از تقاضای کل است که سهم مهمی از نوسانات چرخههای تجاری را بر عهده دارد. فروپاشی سرمایهگذاری در سال ۲۰۰۸ بهدلیل انقباض قابلتوجه و بسیار شدید در تقاضای کل رخ داد که موجب شد بسیاری از اقتصادهای پیشرفته جهان بدترین رکود اقتصادی خود را در طول دههها تجربه کنند. سرمایهگذاری در تمام اقتصادهای پیشرفته بین ۱۰تا ۲۵ درصد کاهش یافت. آنچه در ابتدا معما به نظر میرسد، این بود که سرمایهگذاری با وجود شرایط تامین مالی نسبتا آسان در سطح جهانی، در سطح پایین باقی مانده است. سیاستهای پولی بسیار انبساطی موجب شده تا وام گیرندگان در بازارهای سرمایه بهویژه با نرخهای بهره پایین مواجه شوند. همچنین اسپرد (سرمایهگذاری غیرمسکونی) اوراق شرکتی به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده و استقراض از بازار سرمایه شامل وامگیرندگان خطرپذیر نه تنها ارزان بوده، بلکه به طور گستردهای در دسترس بوده است.
این موارد نشان میدهد، تامین مالی ارزان و سهلالوصول، تنها محرک مستقیم کوچکی را در بهبود سرمایهگذاری فراهم کرده است. در مقابل در برخی از اقتصادها، بهبود در شرایط آینده اقتصادی مورد انتظار، سرمایهگذاری را افزایش داده است.
علل سرمایهگذاری پایین تجاری
حال با وجود نرخ بهره پایین و منابع گسترده تامین مالی قابل دسترس بازار سرمایه، دو توضیح اصلی برای ضعف در سرمایهگذاری ارائه شده؛ نخستین علت، به ناسازگاری آشکار بین شرایط مطلوب مالی و فرصتهای سرمایهگذاری مربوط میشود. در شرکتهایی که از بهترین فرصتهای سرمایهگذاری برخوردار هستند، نبود منابع مالی داخلی کافی یا عدم دسترسی آسان به منابع مالی خارجی بهعنوان دلیل ضعف سرمایهگذاری عنوان میشود که نواقصی در این توجیه وجود دارد. براساس توضیح دوم که پذیرش بیشتری دارد، حتی اگر بنگاهها منابع مالی سرمایهگذاری در اختیار داشته باشند، آنها در مورد شرایط اقتصادی آینده و اینکه آیا بازده احتمالی سرمایهگذاری، هزینههای آن را توجیه میکند، بسیار نامطمئن هستند. به عبارتی، شرایط آسان عامل اصلی تعیینکننده سرمایهگذاری نیست، این بخش به ترتیب، این دو فرضیه را به بحث میگذارد.
ناتوانی در تامین مالی سرمایهگذاری به این مفهوم است که بنگاهها دارای منابع مالی داخلی کافی نیستند و در استقراض وجوه خارجی محدودیت دارند. بنگاهها در بیشتر موارد از منابع داخلی برای تامین مالی سرمایهگذاری استفاده میکنند، زیرا ارزانتر از منابع خارجی است. منابع مالی خارجی به راحتی در دسترس است و برای شرکتهایی با دسترسی مستقیم به بازارهای سرمایه ارزانتر هستند، اما برای کسبوکارهای متکی بر منابع مالی بانک، دسترسی به آنها نسبتا با هزینه بیشتر و در ظاهر مشکلتر است. نرخهای بهره پایین و تمایل به ریسکپذیری بالا هزینه را کاهش و دسترسی به منابع مالی بازار سرمایه را افزایش داده است. با این حال سیاست پولی بسیار انبساطی و ریسکپذیری در بازارهای سرمایه، به میزان کمتر به هزینه و در دسترس بودن اعتبار بانکی، منتقل شده است. در بیشتر اقتصادها، هزینه اعتبارات بانکی، در شرایطی که هنوز بسیار پایین است، به میزان کمتر از هزینه تامین مالی بازار سرمایه کاهش یافته است. علاوه بر این، در برخی اقتصادها بهویژه در منطقه یورو، دسترسی به اعتبارات بانکی بهدلیل اعمال سیاستهای انقباضی اعطای وام، محدودتر از پیش از بحران مالی بوده است. بنابراین، بنگاههای کوچکتر که اتکا به منابع مالی بانکی دارند و دسترسی مستقیم به بازار سرمایه ندارند، با شرایط تامین مال انقباضیتری نسبت به بنگاههای بزرگتر روبهرو هستند. توضیح به ظاهر قابل قبولتر دوم برای رشد آهسته تشکیل سرمایه، حاکی از نبود فرصتهای سرمایهگذاری سودآور است. یعنی بنگاهها ممکن است از ارزش سهام سرمایه در حال افزایش خود فراتر از هزینه تعدیل شده ریسک سرمایه یا بازدهیهایی که ممکن است از داراییهای مالی بیشتر نقدی دریافت کنند، انتظار بازده نداشته باشند. این وضعیت بهطور خاص ناشی از نااطمینانی بنگاهها در مورد تقاضای آینده است. به این ترتیب علاقهمند به انجام سرمایهگذاریهای فیزیکی غیرقابل بازگشت نیستند. شواهد در سطح بنگاه نشان میدهد، افزایش نااطمینانی موجب تمایل کمتر بنگاهها به انجام سرمایهگذاری میشود. حتی اگر سرمایهگذاران از شرایط تقاضا در آینده اطمینان نسبی داشته باشند، اما اگر بر این باور باشند که بازده سرمایه اضافی کم خواهد بود، ممکن است به سرمایهگذاری تمایلی نداشته باشند. به طور کلی، شواهد نشان میدهد که کسری بودجه توجیه کافی برای سرمایهگذاری ضعیف نیست. این در حالی است که نااطمینانی در مورد بازده سرمایهگذاریهای جدید نقش مهمتری در افت سرمایهگذاری ایفا کرده است.
ارسال نظر