دکتر حسین سلاح‌ورزی
قائم‌مقام شورای گفت‌وگوى دولت و بخش‌خصوصى

آمریکا هنوز از نظر قدرت اقتصادی حتی با کشور چین که با سرعت خود را بالا کشیده و به‌عنوان دومین کشور نیرومند جهان مطرح است، فاصله قابل اعتنایی دارد. نظام سیاسی در جهان به تبعیت از قدرت اقتصادی آمریکا از سر ناگزیری یا از سر میل، مدیریت آمریکا در حوزه بانکداری و نظام پولی را پذیرفته است و مقامات این کشور در سال‌های 2008 تا امروز به مرور توانستند نظام پولی و بانکی خود را بر مناسبات و توزیع قدرت جهانی تحمیل کنند. یکی از بندهایی که با رایزنی و زور آمریکایی‌ها بر همکاری‌های بانک‌های جهان و داد و ستدهای ارزی و پولی استیلا پیدا کرد، مقررات مرتبط با شفافیت هر اقدام بانکی است. این بند کشورها و بانک‌های بزرگ جهان را ناچار کرده است، مبدا و مقصد هر جریان پولی را با شفافیت در اختیار پلیس بین‌المللی پولی قرار دهد.

 

این الزام از سوی متحدان سیاسی و اقتصادی آمریکا مثل اعضای مهم اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا، استرالیا و حتی کشورهایی مثل چین، هند و کره‌جنوبی پذیرفته شده است. به این ترتیب و با توجه به اینکه آمریکایی‌ها توانسته‌اند با استفاده از پیشرفته‌ترین ابزارها در هر جریان پولی از یک بانک به بانک دیگر را بگیرند و در مقاطعی هم بانک‌هایی را جریمه نقدی کرده و آنها را تهدید کرده‌اند، بانک‌های بزرگ از داد و ستد با کشورهایی که این مناسبات را نمی‌پذیرند، اجتناب می‌کنند.

از سوی دیگر، آمریکا با کلیت نظام سیاسی ایران مخالفت تاریخی و مبنایی دارد و از هر وسیله‌ای برای نشان دادن این مخالفت استفاده می‌کند. این روش و راهبرد آمریکا در ماه‌های پس از برجام نیز دیده شده است. آمریکایی‌ها با لجاجت تمام عیار و در حالی که ایران همه الزام‌های برجام را اعمال می‌کند راه باز شدن مسیر داد و ستد بانکی و دلاری را مسدود کرده‌اند. در باره واکنش به این رفتار سرسختانه آمریکا دو دیدگاه در داخل وجود داشت و هنوز وجود دارد. دیدگاهی که بیشتر در کانون توجه مخالفان سیاسی دولت است و چند ماه است از این ابزار برای مبارزه با دولت استفاده می‌کنند، این است که نباید به هیچ عنوان و تحت هر شرایط به آمریکا اجازه قدرت‌نمایی داد. این گروه به دولت فشار می‌آورند که نباید الزام‌های مقررات بانکی را بپذیرد، زیرا این پذیرش موجب درز اطلاعات می‌شود و از سوی دیگر راه داد و ستد بانک‌های کشور با برخی نهادهای داخلی و همچنین دوستان سیاسی ایران در منطقه را می‌بندد. از سوی دیگر، اما دولت معتقد است پافشاری غیرمنعطف ایران در این موضوع مورد علاقه تندروهای آمریکایی و برخی کشورهای منطقه مثل عربستان است. دولت و کارشناسان و فعالان سیاسی می‌گویند ایران می‌تواند و باید با بیان خواست‌های قانونی و منطبق بر نظام بین‌المللی، آمریکایی‌ها را تحت فشار قرار دهد تا از این سرسختی دست بردارند و راه‌های همکاری بانک‌های ایران با بانک‌های غول جهان باز شود.

تجربه چند ماه سپری شده نشان می‌دهد که دیدگاه دولت در میان اکثریت فعالان سیاسی و اقتصادی هواداران ناب تری پیدا کرده است. در هفته‌های اخیر اما فعالان بخش خصوصی از رخوت و سستی در این باره بیرون آمده و براساس پیگیری منافع ملی و صنفی نکات مورد درخواست خود را به اطلاع شهروندان و نهادهای قدرت رسانده‌اند. با این همه به نظر می‌رسد تشکل‌های گوناگون بخش‌خصوصی باید در این باره گام‌های بلندتری با هدف روشنگری و عبور دادن ایران از چاله حفر شده بردارند. پافشاری بخش‌خصوصی ایران به اینکه آمریکا باید انعطاف نشان دهد در گفت‌وگوها با سرمایه‌گذاران بین‌المللی یکی از راه‌های کمک به حل مساله به حساب می‌آید.

انتقال پیام بخش‌خصوصی ایران به دولت‌های موثر از راه این چانه‌زنی و گفت‌وگو موثر است. بررسی نشست‌های کارشناسی در کمیسیون‌های گوناگون اتاق‌های بازرگانی در تهران و شهرستان‌ها و دعوت از خبرگان بانکی برای روشنگری بیشتر می‌تواند به دولت کمک کند از این دیدگاه‌های کارشناسی در رویارویی با منتقدان استفاده کند. بخش‌خصوصی ایران توجه داشته باشد مسدود ماندن راه تعامل عادی با بانک‌های جهان به زیان آنها است و تمرکز روی برطرف کردن این تنگنا برای اینکه فعالیت‌ها عادی شود یک ضرورت است. قرار نیست همه گره‌ها با نیروی در اختیاردولت باز شود و نهادهای مدنی در سختی‌ها به یاری دولت نیایند.