حمایتگرایی چگونه به عرصه سیاسی آمریکا بازگشت؟
تعرفههای تو خالی ترامپی
البته گولدن در میان حزب دموکرات یک استثنا محسوب میشود. یک دموکرات برجستهتر، یعنی کامالا هریس، طرح تعرفه عمومی ترامپ را بهعنوان مالیات بر فروش ملی تمسخر کرده است. اما حقیقت ناخوشایند درباره هریس این است که او نیز تعرفهها را هرچند در مقیاس محدودتر، اعمال کرده است. در واقع، درست روز بعد از اینکه گولدن لایحه خود را منتشر کرد، تعرفههای بالاتری بر برخی کالاهای وارداتی چینی که ماهها پیش توسط دولت بایدن و هریس تنظیم شده بود، اجرایی شد. بهعنوان مثال، اکنون هر خودروی الکتریکی چینی که وارد آمریکا شود، با تعرفه ۱۰۰درصدی مواجه خواهد شد. هرچه سیاستمداران آمریکایی بیش از پیش به تعرفهها روی میآورند، دلایل متنوعتری برای توجیه این اقدام ارائه میدهند. برای درک بهتر، باید این توجیهات را یکییکی بررسی کرد. در کل پنج دلیل وجود دارد که همه آنها اشکالاتی دارند. رشد تولید داخلی، افزایش درآمدهای دولتی، تقویت قدرت نفوذ آمریکا در مذاکرات تجاری، امنیت ملی و تقویت رشد در بخشهای خاص اقتصاد مهمترین دلایل مطرحشده توسط هواداران این تعرفهها هستند.
افزایش تولید با افزایش تعرفهها؟
ابتدا به مهمترین دفاع از تعرفه میپردازیم. گفته میشود تعرفهها تولید داخلی را تشویق میکنند و در نتیجه اقتصاد را تقویت میکنند. گولدن میگوید: «آمریکا باید دوباره به یک ملت تولیدکننده تبدیل شود، نه فقط مصرفکننده.» ترامپ نیز میگوید: «تحت رهبری من، ما شغلهای سایر کشورها را خواهیم گرفت.» اما شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد تعرفههای عمومی چنین تاثیری بر تولید داشته است. در واقع، سهم مشاغل کارخانهای در اقتصاد آمریکا از زمانی که ترامپ برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ تعرفهها را اعمال کرد، کاهش یافته است. یکی از دلایل ممکن است این باشد که اگرچه تعرفهها میتوانند است واردات برخی کالاها را کاهش دهند، اما این تعرفهها میتوانند تولید داخلی آمریکا را نیز تحت فشار قرار دهند. تا حدی که شرکتهای داخلی جایگزین همتایان خارجی خود میشوند، تعرفهها منابع کمیاب -اعم از سرمایه و نیروی کار- را از شرکتهای رقیب دور کرده و به سمت شرکتهای داخلی سوق میدهند. این معایب در صورت اعمال تعرفههای عمومی، بهویژه اگر ترامپ بتواند تعرفه ۲۰درصدی که پیشنهاد داده اعمال کند، شدیدتر خواهند بود و آمریکا را به سطح تعرفههای دوران رکود بزرگ بازخواهد گرداند.
دومین توجیه برای تعرفهها این است که آنها میتوانند منبع بزرگ درآمدی برای دولت باشند. ترامپ معمولا میگوید تعرفهها «میلیاردها دلار درآمد برای دولت» خواهند آورد که هم میتواند برای پرداخت بدهیهای فدرال و هم برای کاهش مالیاتهای درآمدی مورد استفاده قرار گیرد. از نظر فنی، این نکته درست است و عوارض گمرکی درآمد ایجاد میکنند. آمریکا سال گذشته حدود ۳هزار میلیارد دلار کالا وارد کرد. با یک محاسبه ساده، میفهمیم که تعرفه ۲۰درصدی ترامپ میتواند حدود ۶۰۰میلیارد دلار در سال درآمد داشته باشد که کافی است تا بخش بزرگی از کاهش مالیاتهایی را که او میخواهد اعمال کند، پوشش دهد. اما مشکل اینجاست که این یک تصویر ایستا است. وقتی تعرفهها افزایش یابند، واردات کاهش پیدا میکند و در نتیجه درآمد بالقوه دولت هم کاهش مییابد. علاوه بر این، اقدامات تلافیجویانه از سوی دولتهای خارجی بر موانع بیشتری برای تولیدکنندگان داخلی که اکنون با قیمتهای بالاتر مواد اولیه مواجهند، خواهد افزود. تحلیلی از سوی یک گروه پژوهشی غیر سیاسی به نام مدل بودجهای وارتون پنسیلوانیا (Penn Wharton Budget Model)، نشان داد که یک جنگ تجاری تمامعیار طی چند دهه منجر به کاهش ۵درصدی تولید ناخالص داخلی آمریکا خواهد شد. این موضوع خود دستورالعملی برای کاهش درآمدهای دولت است.
امنیت ملی و تعرفهها
سومین دلیل این است که تعرفهها قدرت نفوذ آمریکا در مذاکرات تجاری را افزایش میدهند. این همان استدلالی است که رابرت لایتیزر، نماینده تجاری آمریکا در دوران ترامپ، هنگام انعقاد توافق تعرفهای با چین در سال۲۰۲۰ مطرح کرد. این استدلال همچنین توسط کاترین تای، نماینده تجاری دولت بایدن، برای حفظ تعرفهها بر چین مطرح شده است. اما این نفوذ ناشی از تعرفهها آنطور که گفته میشود موثر نیست. نتیجه 6سال تعرفه بر محصولات چینی را در نظر بگیرید: چین در این مدت به یک قدرت صادراتی قویتر تبدیل شده است. از منظر فلسفی، ادعای استفاده از تعرفهها بهعنوان ابزار فشار با این استدلال که تولید و درآمد دولتی را افزایش میدهند، تناقض دارد. اگر تعرفهها فقط بهعنوان اهرم مذاکره استفاده شوند، این به معنای آن است که آمریکا هنگامی که توافقات تجاری حاصل میشوند، باید آن را کاهش دهد. اما اگر تعرفهها اعمال میشوند چون مقامات آمریکایی واقعا معتقدند که اعمالشان مفید است، چرا باید آنها را کاهش دهند؟
یک توجیه دیگر که میان سیاستمداران واشنگتن معتبرتر است، این است که اگر تعرفهها بهدرستی هدفگذاری شوند، تعرفهها میتوانند نیازهای امنیت ملی را تامین کنند. هنگامی که اخیرا تعرفهها بر خودروهای برقی، نیمهرساناها و پنلهای خورشیدی چینی افزایش یافت، دولت بایدن گفت که تسلط چین در چنین صنایعی، خطرات غیرقابلقبولی برای امنیت اقتصادی آمریکا ایجاد کرده است. آمریکا و دیگر کشورها به درستی و بهویژه با توجه به تمایل چین برای مسدود کردن صادرات در زمان مناقشات بینالمللی نگران تسلط چین بر فناوریهای حساس هستند. اما استفاده از تعرفهها برای اهداف امنیتی مشکلاتی به همراه دارد. مطرح کردن امنیت بهعنوان توجیهی برای حمایتگرایی میتواند بهانهای ساده برای اعمال همهجانبه تعرفهها باشد؛ همانطور که در دوران ترامپ، تعرفهها بر واردات فولاد و آلومینیوم از اتحادیه اروپا و ژاپن اعمال شد. علاوه بر این، باید گفت که تعرفهگذاری یک دفاع مناسب در برابر تهدید واقعی امنیتی نیست. اد گرسِر از اندیشکده سیاست پیشرو میگوید: «اگر چیزی واقعا خطرناک است، باید به جای اینکه بر آن مالیات ببندید، باید آن را ممنوع کنید.»
آخرین دفاع از تعرفهها نسخهای محدودتر از اولین توجیه است. برخی ادعا میکنند به جای ادعای اینکه استدلال کنیم تعرفهها به نفع کل اقتصاد است، باید بگوییم که آنها برای رشد بخشهای خاص لازم هستند. بهعنوان مثال دولت بایدن استدلال کرده که تعرفههای جدید چین از بخشهایی که دولت از طریق سرمایهگذاریهای بزرگ خود آنها را تحریک کرده، حمایت میکند. این ممکن است منطقی به نظر برسد، اما در اصل این یک مساله تجربی است و نیاز به آزمون دارد. مقالهای که اخیرا توسط دو اقتصاددان فدرالرزرو منتشر شده است، نشان میدهد که تعرفههای هدفدار ترامپ بهطور مطلوب عمل نکردهاند. آنها با بررسی صنایع تولیدی مانند لوازم خانگی و قطعات خودرو، به یک افزایش جزئی در اشتغال ناشی از حمایتهای تعرفهای رسیدند. اما این کمتر از زیانهایی بود که از تعرفههای تلافیجویانه و هزینههای بالاتر مواد اولیه ناشی شد.
یک اشتباه پرهزینه
نباید تصور کرد که همه سیاستمداران فریب منطق نادرست پشت تعرفهها را خوردهاند. جرد پولیس، فرماندار دموکرات کلورادو، تعرفههای چین را بهعنوان مالیات پسرفتگرایانه بر مصرفکنندگان محکوم کرده است، هرچند این دیدگاه نادر است؛ چراکه نگرانیهای گستردهای درباره چین وجود دارد. مخالفت با پیشنهاد تعرفه عمومی ترامپ، حتی در داخل حزب خودش، رایج است. چندین جمهوریخواه برجسته مخالفت خود را با این ایده اعلام کردهاند. با این حال، کنگره اختیارات تعرفهای خود را به کاخ سفید واگذار کرده است. ترامپ در صورت پیروزی احتمالا خواهد توانست تعرفهها را با فرمان اجرایی خود افزایش دهد و تنها دادگاهها ممکن است مانع او شوند. جمهوریخواهان کنگره به جای آن، بر کاهش مالیاتها تمرکز خواهند کرد. به نظر میرسد دلبستگی ناگهانی آمریکاییها به تعرفهها ممکن است است به همان سرعت که آمده، از بین برود.