آیا آمریکا هفته کاری چهارروزه را می‌پذیرد؟

بیش از ۳۳۰۰ کارمند در ۷۰ شرکت در بریتانیا در یک برنامه آزمایشی شرکت می‌کنند تا در ازای بهره‌وری و دستمزد یکسان، چهار روز در هفته کار کنند. این آزمایش ۶‌ماهه در ژوئن راه‌اندازی شد و بر تحقیقات قبلی تکیه دارد که نشان می‌دهد کارکنان با کاهش ساعات کاری، شادتر، سالم‌تر و کارآمدتر هستند.۴۰ شرکت در ایالات‌متحده و کانادا به برنامه آزمایشی پیوستند و ۶۰ شرکت دیگر برای مرحله دوم در ماه اکتبر ثبت‌نام کردند.

 با توجه به تقاضای همه‌گیر برای انعطاف بیشتر در محل کار، آیا  هفته کاری چهارروزه می‌تواند فراتر از آزمایش رشد کند و به استاندارد در تجارت آمریکایی تبدیل شود؟ سه کارشناس گفتند این ایده خوبی است که می‌تواند در صنعت ریشه دواند اما آنها امیدی برای تغییر گسترده ندارند.

چهار روز کاری هفته مفهومی نسبتا جدید در تاریخ کار بشر است.  ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیس‌جمهور، در سال ۱۹۵۶ آن را به عنوان بخشی از آینده تحت رهبری جمهوری‌خواهان مطرح کرد.

 پیشنهاد او در آن زمان انقلابی بود، با توجه به اینکه ۱۰۰ ساعت در ۶ یا ۷ روز در هفته یک هنجار برای تولید و کار در دهه ۱۸۰۰ بود.

نزدیک به یک قرن بعد، مدافعان اکنون استدلال می‌کنند که ۴۰ ساعت یا بیشتر، بیش از حد خسته‌کننده است و هیچ بهره‌وری اضافی ندارد و در عین حال تعادل ارزشمند کار و زندگی را از مردم سلب می‌کند.

کارشناسان اظهار کردند کارفرمایان باور نمی‌کنند شما می‌توانید در چهار روز به اندازه پنج روز کار انجام دهید.

 به نقل از ویفروم، اگرچه برنامه آزمایشی در بریتانیا بخش‌های مختلفی را در بر می‌گیرد اما در مورد اینکه چه کسی واجد شرایط یک هفته کاری چهارروزه است، خط مشخصی از کارمندان اداری است.

برای رستوران‌ها، خرده‌فروشی‌ها، بیمارستان‌ها، تولیدی‌ها، مراکز اجرای قانون و هر حرفه دیگری که تقریبا به طور مداوم فعالیت می‌کند، پوشش ضروری است. یک هفته چهارروزه مدیران را ملزم می‌کند پرسنل بیشتری را استخدام کنند تا مطمئن شوند تمام کارهای لازم انجام می‌شود.

محققان با این موضوع موافقت کردند که همه‌گیری کووید-۱۹ اختلاف زیادی بین کارکنان خط مقدم که باید در محل حضور داشته باشند و سلامت و ایمنی خود را در خدمت دیگران به خطر اندازند و کارکنان مشاغل اداری‌ای که امکان کار از خانه داشتند، ایجاد کرد.

 از طرف دیگر تغییر به یک هفته چهارروزه فقط شکاف را بیشتر می‌کند و خطر عمیق‌تر شدن شکاف ثروت بین فقیر و غنی را به دنبال دارد. با نگاه بدبینانه، به نظر می‌رسد شکاف میان کارکنان در حال حاضر به قدری زیاد است که بدتر کردن اوضاع را غیرممکن می‌کند.