بازاندیشی و گامهایی به سوی یک سازمان دانشبنیان
این یک فرض خطرناک است، هم برای کسبوکارهای عصر صنعتی که ممکن است باور داشته باشند که نمیتوانند تغییر کنند و هم برای کسبوکارهای عصر اطلاعات که با رضایت خاطر معتقدند نیازی به تغییر روش کار خود ندارند. بهطور خلاصه، تمرکز بر محصولات یا خدمات بهعنوان وسیلهای برای دستهبندی شرکتها یا تعریف سازمان دانشبنیان منجر به ایجاد تصویری مخدوش میشود. محصولات و خدمات تنها چیزهایی هستند که برای مشتریان قابل مشاهده یا ملموس است؛ چیزهایی که یک شرکت را قادر به تولید هرچیز میکند، بهصورت پنهان است همانند نوک قله کوه یخ که دارایی آنها در واقع زیر سطح نهفته شده و به اصطلاح داراییهای نامرئی سازمان است – درباره آنچه انجام میدهد، چگونه آن را انجام میدهد و چرا.
یک سازمان دانشبنیان از چهار ویژگی تشکیل شده است که میتوان آنها را «فرآیند، مکان، هدف و دیدگاه» خلاصه کرد. فرآیند به فعالیتهای درون سازمانی اطلاق میشود که برخی از آنها مستقیما با ساخت یک محصول یا فروش خدمات مرتبط هستند و برخی دیگر فرعی هستند؛ اما اهمیت کمتری ندارند. مکان به مرزهای سازمان اطلاق میشود که برای اهداف به اشتراکگذاری و ایجاد دانش اغلب فراتر از مرزهای قانونی سنتی است. هدف به ماموریت و استراتژی سازمان اشاره دارد- اینکه چگونه قصد دارد به مشتریان خود بهطور سودآور خدمت کند؛ اما دیدگاه به جهانبینی و فرهنگی اشاره دارد که بر تصمیمات و اقدامات یک سازمان تاثیر میگذارد و آن را محدود میکند. هر یک از این عناصر مبنایی را برای ارزیابی امتیازی که دانش بخشی جداییناپذیر از سازمان است و نحوه رقابت آن را تشکیل میدهد. مدیرانی که نحوه تعامل این چهار عنصر را درک میکنند، میتوانند شروع به تغییر شرکت خود کنند تا از داراییهای فکری پنهان در زیر سطح استفاده کنند.
فرآیند؛ به اشتراکگذاری و ایجاد دانش: بیشتر سازمانها عمدتا بر فعالیتهای ملموس و قابل مشاهدهای که به صورت روزانه انجام میدهند، متمرکز هستند. یک سازمان مبتنی بر دانش به دو فرآیند مرتبط که زیربنای این فرآیندهای مستقیم هستند، توجه میکند: کاربرد موثر دانش موجود و ایجاد دانش جدید. هدف چندگانه است: اطمینان از اینکه دانش از یک بخش از یک شرکت در فعالیتهای موجود بهکار میرود. قسمتهای دیگر؛ اطمینان حاصل شود که دانش در طول زمان به اشتراک گذاشته میشود تا شرکت از تجربیات گذشته بهرهمند شود. ایجاد امکان برای افراد مختلف از بخشهای مختلف سازمان برای یافتن یکدیگر و همکاری برای ایجاد دانش جدید، فرصتها و انگیزههایی برای آزمایش و یادگیری فراهم کند.
مکان؛ مرزهای دانش: ایجاد دانش و به اشتراکگذاری در اقتصاد امروز محدود به محدودیتهای فیزیکی و قانونی سنتی شرکت نیست. شرکتها بهطور فزایندهای متوجه میشوند که دانش اغلب بهعنوان محصول جانبی تعاملات روزانه با مشتریان، فروشندگان، شرکای اتحاد و حتی رقبا تولید و به اشتراک گذاشته میشود. بنابراین سازمان دانشبنیان مجموعهای از افراد و منابع پشتیبان است که دانش را از طریق تعامل مستمر ایجاد و بهکار میگیرند. مرزهای آن تار، چکشخوار و پویا هستند. سازمان در هر جایی که وجود داشته باشد به دنبال دانش است و با هرکسی که بتواند به آن کمک کند تا آنچه را که نیاز دارد بیاموزد، متحد میشود.
هدف؛ استراتژی دانش: حتی مجموعهای بسیار موثر از فرآیندهای مدیریت دانش تضمین نمیکند که یک سازمان نسبت به رقبای خود عملکرد خوبی یا بهتری خواهد داشت. شرکتهایی در بلندمدت موفق میشوند که فرآیندهای مدیریت دانش خود را با استراتژی خود هماهنگ کنند. سازمان دانشبنیان تشخیص میدهد که دانش یک منبع استراتژیک کلیدی است و میپرسد برای تدوین و اجرای استراتژی مورد نظر خود چه چیزهایی باید بدانیم؟ چه میدانیم؟ و رقبای ما چه میدانند؟ شکاف بین آنچه یک سازمان میداند و نیاز به دانستن دارد، توجه را در داخل متمرکز میکند، درست همانطور که مولفههای قوت و ضعف تجزیه و تحلیل SWOT انجام میدهند. شکاف بین آنچه میداند و رقبایش میدانند توجه خارجی را بر فرصتها و تهدیدها متمرکز میکند. شرکتها باید به دنبال این باشند که شکافهای دانش خارجی و داخلی را سریعتر و موثرتر از رقبای خود ببندند.
دیدگاه؛ دیدگاه دانش: سازمان دانشبنیان، صرف نظر از اینکه محصولاتش ملموس هستند یا نه، تصویری دانشمحور از خود دارد. یعنی دانش را در هر جنبهای از عملکرد خود در نظر میگیرد و با هر فعالیتی بهعنوان یک عمل بالقوه افزایشدهنده دانش رفتار میکند. از دانش و یادگیری بهعنوان معیارهای اصلی خود برای ارزیابی نحوه سازماندهی، آنچه که میسازد، محل استقرارش، چه کسی را استخدام میکند، چگونه با مشتریان ارتباط دارد، تصویری که طرح میکند و ماهیت رقابت خود استفاده میکند.
گامهایی به سوی یک سازمان دانشبنیان
بازاندیشی در فرآیند، مکان، هدف و چشمانداز هدفی دلهرهآور اما قابل دستیابی است. مدیرانی که میخواهند شرکتهای خود را به سازمانهای دانشبنیان تبدیل کنند، باید روی چند اقدام کلیدی تمرکز کنند: ماموریت و هدف سازمان را از نظر دانش تعریف کنید. صنعت و جایگاه سازمان را از نظر دانش تعریف کنید. استراتژی را با در نظر گرفتن دانش تدوین کنید. مشتریان و بازارهای شرکت را نه تنها بر اساس محصولات و خدمات، بلکه براساس اینکه چقدر میتوان از آنها آموخت، تقسیمبندی کنید. هزینه یادگیری را بهعنوان یک سرمایه گذاری در نظر بگیرید، نه یک هزینه. در مدل کسبوکار تجدیدنظر کنید. مدیریت منابع انسانی را جدی بگیرید.