در گفت وگو با مدیر کربن و انرژی شرکت ملی گاز مطرح شد
تدوین اطلس بهینهسازی گاز
به نظر شما بیشترین مصرف غیربهینه گاز در چه بخشهایی صورت میگیرد؟
سازمان ملی استاندارد، گزارشی را در سال ۱۴۰۲ در رابطه با میزان هدررفت گاز در بخشهای مختلف صنایع و بخشهای مختلف مصرف که خارج از معیار مصرف عمل کردند، منتشر کرد. در آن گزارش عمدهترین بخش هدررفت که با آن مواجه هستیم، در سه بخش است؛ یکی بخش صنایع فلزی، اعم از آهن، فولاد، سرب و...، بخش دیگر درخصوص بخشهای نیروگاهی و بخش دیگر، بخشهای پالایشگاهی و پتروشیمی را شامل میشود که در این بخشها مازاد انرژی مصوب سازمان ملی استاندارد، مصرف داشتیم.
شدت مصرف انرژی در کشور ما فوقالعاده بالاست؛ یعنی میزان انرژیای که ما برای تولید یک واحد جیدیپی مصرف میکنیم تقریبا دو برابر میانگین جهانی و نسبت به کشورهای منطقه، به مراتب بالاتر است. هر حوزهای را که مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم که با اتلاف انرژی بالایی روبه رو هستیم، از بخشهای کشاورزی و گلخانهای گرفته تا بخش صنایع سیمان،فولاد و... در خود پالایشگاههای گاز که بخشی به عنوان مشعلسوزی داریم و این هدررفت باعث شده تا با یک پدیدهای تحت عنوان ناترازی به صورت کلان و به صورت ویژهتر تحت عنوان ناترازی گاز روبه رو شویم. میزان عرضه و تقاضا، به خصوص در دورههای پیک مصرف، با هم همخوانی ندارند.
اخیرا بازار بهینهسازی انرژی و محیطزیست و همچنین معامله گواهی صرفهجویی در بورس رونمایی شد. این بازار چگونه کار میکند و این گواهی چگونه باعث صرفهجویی و کاهش مصرف میشود؟
آیین نامه بازار بهینهسازی انرژی و محیط زیست سال ۹۶ به تصویب رسید اما اجرای این فرآیند با کندی بسیار زیادی مواجه شد و عملا اقدام عملیاتی خاصی در حوزه وزارت نیرو و وزارت نفت صورت نمیگرفت. ما در سال ۱۴۰۲ که در شرکت ملی گاز مدیریت انرژی و کربن را راهاندازی کردیم، یکی از اقدامات زیرساختی که دنبال کردیم این بود که در گام اول بتوانیم پذیرش این گواهیهای صرفهجویی گاز را در بورس بگیریم که در بهمن۱۴۰۲ محقق شد و تلاش کردیم بتوانیم اولین معامله این گواهیها را در بورس انرژی رقم بزنیم از این جهت که بتوانیم اطمینان خاطر در ذهن سرمایهگذارانی ایجاد کنیم که میخواهند در بهینهسازی سرمایهگذاری انجام دهند.
گواهیهای صرفهجویی به دو بخش اوج و غیراوج تقسیم میشود. گواهی دوره اوج طبق توافقی که با بورس انرژی داشتیم از ابتدای آبان ماه تا پایان اسفند ماه هرسال در نظر گرفتیم و گواهی دوره غیر اوج را از ابتدای فروردین تا انتهای مهر ماه در نظر گرفتیم. مهمترین نکته گواهیهایی که صادر میشوند این است که شرکت ملی گاز تضمین میکند حتی در دوره اوج مصرف اگر کسی بخواهد گواهی خود را تبدیل به گاز کند، گاز به او تحویل میدهیم به شرطی که گواهیاش متعلق به دوره اوج باشد. همچنین این امکان به وجود آمده که اگر بخواهند در قبوض گازشان اعمال شود، گواهیها را عرضه میکنند و میتوانند با آن تسویه قبض گاز خود را انجام دهند.
فرآیند معامله این گواهی در بورس انرژی به این صورت است که یک سرمایهگذار میتواند طرحش را به شرکت بهینهسازی مصرف سوخت ارائه کند، آن طرح ارزیابی فنی-اقتصادی میشود و از نظر اماندوی بررسی شده و شرکتی که قرار است اماندوی را انجام دهد تعیین میشود و به کمیسیون صرفهجویی انرژی که واقع در سازمان برنامه و بودجه است ارائه میشود، آنجا بررسی نهایی صورت میگیرد و اگر طرح به تصویب برسد به شرکت ملی گاز ابلاغ میشود. سرمایهگذار سرمایهگذاری میکند و بعد از اینکه صرفهجویی محقق شد، به اندازهای که شرکت اماندوی، صرفهجویی محقق شده را صحهگذاری میکند، ما برایش گواهی صرفهجویی صادر میکنیم که اصطلاحا به آنها گواهیهای پسینی میگوییم.
با همکاری معاونت برنامهریزی وزارت نفت در حال تدوین شیوهنامهای هستیم برای گواهیهای پیشینی که در واقع ابزار تامین مالی باشند برای پروژههای بهینهسازی؛ یعنی طرح تصویب اولیه را میگیرد و بعد از مصوب شدن و ابلاغ به شرکت ملی گاز، میتوانیم طی یک فرآیند و شیوهای که در حال مدون شدن است، گواهی صرفهجویی پیشینی را صادر کنیم و سرمایهگذار این را در بازار بورس انرژی به فروش میرساند و منابع مالی را تامین میکند. در انتهای اجرا، پروژه دوباره مورد صحتسنجی قرار میگیرد، اگر صرفهجویی به همان میزان که پیشبینی شده بود باشد، ما از قبل گواهیها را پرداخت کردیم و اگر مازاد بر آن محقق شده بود، گواهی مازاد میدهیم و اگر کمتر بود یا باید خودشان تسویه کنند یا ضمانتنامههایی که از آنها اخذ شده بود به اجرا گذاشته میشود تا منافع حاکمیت تضمین شود.
گفته میشود با این طرح میتوان سالانه به صرفهجویی ۹ میلیارد مترمکعبی رسید. به نظر شما این اتفاق در چه زمانی محقق خواهد شد؟
طبق دستورالعمل بازار بهینهسازی انرژی و محیط زیست سقف تعهداتی که برای صدور گواهی برای شرکت ملی گاز در نظر گرفته شده، ۱۰ میلیارد مترمکعب است. یکی از طرحهایی که مصوبه شورای اقتصاد را دارد و ذیل ماده ۱۲رفع موانع تولید رقابتپذیر است، طرح تعویض بخاریهاست که شرکت ملی گاز مکلف است در این طرح ظرف مدت ۵ سال بیش از ۴ میلیون بخاری را عوض کند. به ازای هر بخاری که با برچسب انرژی A جایگزین بخاریهای مرسوم و عادی میشود باید طی مدت ۵ سال، ۴۶۶ مترمکعب گواهی بدهیم که اگر محاسبات آن را انجام دهیم، ظرف مدت ۵ سال میشود ۹ میلیارد متر مکعب گواهی صرفهجویی که قابلیت عرضه در طرح تعویض بخاریهای با راندمان بالا به جای بخاریهای با راندمان پایین را دارد.
هدفتان برای صدور این گواهیها بهطور مشخص چه بود؟
مهمترین چالشی که در بحث بهینهسازی انرژی وجود دارد این است که پروژههای بهینهسازی انرژی به واسطه پایین بودن قیمتهای انرژی در کشور ما از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیستند و به صورت عادی، هیچ سرمایهگذاری علاقهمند نیست که مثلا در یک طرح بهسازی کورههای آجرپزی هافمنی مرسوم به کورههای تونلی را انجام دهد چراکه هزینهبر است و قیمت گازی که از کورههای آجرپزی دریافت میکنند به اندازهای نیست که انگیزه برای سرمایهگذاران ایجاد کند.
گواهیهای صرفهجویی کمک میکند در دوره اوج مصرف که صنایع ما با محدودیت روبه رو میشوند و عمدتا توان مالی خیلی خوبی هم دارند، به واسطه کاهش عدمالنفع خود، در طرحهای بهینهسازی سرمایهگذاری کنند و در قبالش گواهی دریافت کنند یا گواهیهای صرفهجویی شده را در بازار بورس انرژی خریداری کنند و بتوانند گاز خود را در دوره اوج مصرف دریافت کنند تا بتوانند تولید خود را ادامه دهند. پس علت رفتن ما به سمت گواهیها این است که اینها به عنوان یک ابزار انگیزشی بتوانند بازار بهینهسازی را در کشور ایجاد کنند و رونق ببخشند.
نکته جالب توجه این است که ما در روزی که رونمایی داشتیم ۲۵میلیون متر مکعب از مجوزی که دریافت کرده بودیم، برای دوره اوج عرضه کردیم و ۲۵ میلیون متر مکعب برای دوره غیراوج و در کمتر از نیم ساعت گواهیهای دوره اوجی که عرضه کرده بودیم طی رقابتی که در بازار شکل گرفت، به قیمت ۷ هزار تومان به ازای هر متر مکعب، بهیکی از شرکتهای فولادی فروختهشد؛ در حالی که تعرفه شرکتهای فولادی در سال گذشته و امسال تقریبا حدود ۴هزار تومان بوده و این نشان میدهد که ما اگر این اطمینان را در سرمایهگذاران ایجاد کنیم که اگر گواهیای که برای دوره اوج صادر شد، شرکت ملی گاز خودش را مکلف و موظف میداند که گاز را تحویل دهد، این طرح شکل میگیرد و شرکتهای بهینهسازی میتوانند رونق بیشتری پیدا کنند.
بحثی درخصوص اطلس بهینهسازی گاز مطرح کردید؛ لطفا کمی درخصوص این عبارت توضیح دهید.
زمانی که مدیریت کربن و انرژی در شرکت ملی گاز شکل گرفت ما به سمت دادهها و مطالعاتی که پیشتر انجام شده بود رفتیم. طبق اساسنامه شرکت ملی گاز مدیریت مصرف، جزو وظایف شرکت ملی گاز نیست بلکه وظیفه شرکت ملی گاز طبق اساسنامه، فرآورش، انتقال و توزیع گاز است. تولید گاز هم برعهده ما نیست و در حوزه وظایف شرکت ملی نفت است و در انتهای این زنجیره که مدیریت مصرف است، در حوزه وظایف شرکت بهینهسازی مصرف سوخت است اما با توجه به اینکه ما با چالش ناترازی عرضه و تقاضای گاز مواجه هستیم، همه بخشهای مختلف حاکمیت، مردم و رسانهها، شرکت ملی گاز را در این زمینه پاسخگو میدانند.
شرکت ملی گاز تصمیم گرفت برای اینکه تمرکزی در حوزه بهینهسازی ایجاد کند، مدیریت کربن و انرژی ایجاد کرد. بعد از اینکه مدیریت شکل گرفت ما به دنبال مطالعات قبلی رفتیم تا ببینیم چه ظرفیتهایی برای بهینهسازی وجود دارد تا بتوانیم آنها را فعال و دنبال کنیم.
ما با یک خلأ مواجه شدیم که نمیدانستیم چه ظرفیتهایی برای بهینهسازی، به عنوان مثال در صنعت سیمان یا در صنعت فولاد و... وجود دارد که برای آنها برنامهریزی کنیم و با سرمایهگذاران مذاکره و آنها را جذب کنیم. از طرف دیگر وقتی قانون۲۶ اصلاح الگوی مصرف منتشر شد و مطالعه کردیم دیدیم که در صنعت سیمان، عمده انحراف مصرف در استان فارس اتفاق میافتد، همین مساله در صنعت فولاد در استان کرمان اتفاق میافتد، یعنی هم اختصاص سهم زیادی از مصرف گاز آن استان به صنعت فولاد تحقق پیدا کرد و هم اینکه بیشترین انحراف مصرف را در آن استان داشتیم به همین دلیل تصمیم گرفتیم اقدامی تحت عنوان اطلس بهینهسازی کشور انجام دهیم؛ به این معنا که مشخص کنیم مثلا استان فارس به قطب بهینهسازی صنعت سیمان تبدیل شود؛ هم مصرف سیمان در آنجا بالاترین انواع مصارف است و هم اینکه بیشترین انحراف مصرف را دارد؛ یعنی اگر آنجا شرکت گاز استان با همکاری شرکتهای بازرسی فنی که ذیل سازمان ملی استاندارد هستند، شرکتهای دانشبنیان و دانشگاههایی که در استان فارس وجود دارند، موضوع را مورد مطالعه قرار دهند و خروجی ما بشود یک بسته سرمایهگذاری برای بهینهسازی در صنعت سیمان که در قالب بازار بهینهسازی انرژی و محیط زیست، بتوانیم آن را پیادهسازی کنیم و از طرف دیگر، قابلیت تعمیم به صنایع سیمان در کل کشور را داشته باشد.
به همین ترتیب استان کرمان را به عنوان قطب بهینهسازی صنعت فولاد و آهن مشخص کردیم، استان اصفهان را به عنوان قطب بهینهسازی صنعت آجر در نظر گرفتیم و در حوزه کاشی و سرامیک، استان یزد را مد نظر قرار دادیم. بنا داریم که این موضوع را به انواع مصارف دیگری که در حوزه گاز وجود دارد تعمیم دهیم از جمله بخشهای گلخانهای، مرغداری و سایر صنایع انرژیبری که در کشور وجود دارند و بتوانیم بستههای بسیار مناسبی را برای سرمایهگذارها آماده کنیم تا زمانی که با آنها مذاکره میکنیم، بتوانیم بگوییم که اگر شما به عنوان مثال، تمایل دارید در استان فارس سرمایهگذاری کنید، علاوه بر پروژههایی که در این استان وجود دارد، چنین پروژههایی نیز در حوزه بهینهسازی قابلیت تحقق دارند و در قبالش میتوانیم با گواهی صرفهجویی گاز، اینها را تامین مالی کنیم و بازپرداخت سرمایه را برایشان داشتهباشیم.