پایان ۵۰ سال سلطه پترودلار

در سال ۱۹۷۱، رئیس‌‌جمهور وقت آمریکا ریچارد نیکسون اعلام کرد که دیگر دلار آمریکا با طلا پشتیبانی نمی‌شود. به دنبال این تصمیم، این کشور به دنبال راه‌‌های جدیدی برای حفظ ثبات اقتصادی خود بود. در سال ۱۹۷۳، بحران نفتی به دلیل تحریم نفتی کشورهای عربی صادرکننده نفت، باعث افزایش شدید قیمت نفت و مشکلات اقتصادی جهانی شد. در واکنش به این بحران، در سال ۱۹۷۴، ایالات متحده و عربستان سعودی قراردادی تاریخی امضا کردند که بر اساس آن، عربستان توافق کرد که نفت خود را فقط به دلار آمریکا بفروشد و درآمدهای نفتی خود را در اوراق قرضه خزانه‌‌داری آمریکا سرمایه‌گذاری کند.

در مقابل، ایالات متحده تضمین داد از عربستان حمایت نظامی و اقتصادی کند. بر اساس این معاهده، عربستان سعودی و دیگر کشورهای اوپک توافق کردند که نفت خود را فقط به دلار آمریکا بفروشند. این رویکرد به این معنی بود که کشورهای سراسر جهان برای خرید نفت باید دلار آمریکا داشته باشند، که به طور مداوم تقاضای جهانی برای دلار را حفظ می‌‌کرد.  درآمدهای مازاد نفتی که به عنوان دلارهای نفتی شناخته می‌‌شد، در اوراق قرضه خزانه‌‌داری ایالات متحده سرمایه‌گذاری شد و به این ترتیب، جریان ثابتی از سرمایه‌گذاری را برای دولت آمریکا فراهم می‌‌کرد تا کسری‌‌های خود را تامین مالی کند. کمتر توافقی در تاریخ مالی جهانی به اندازه این پیمان برای اقتصاد ایالات متحده سودمند بوده است.

موهبتی برای ایالات متحده

پس از بحران نفتی ۱۹۷۳، پیمان پترودلار به طور رسمی شکل گرفت. این قرارداد تصریح می‌کرد که عربستان سعودی صادرات نفت خود را منحصرا به دلار آمریکا قیمت‌گذاری کرده و درآمدهای نفتی مازاد خود را در اوراق قرضه خزانه‌‌داری ایالات متحده سرمایه‌گذاری کند. در مقابل، ایالات متحده حمایت و حفاظت نظامی از عربستان سعودی را تضمین کرد. این توافق دوجانبه، منافع زیادی برای هر دو طرف به همراه داشت: ایالات متحده مشکل دسترسی باثبات به نفت و بازاری مطمئن برای بدهی‌‌های خود را حل شده می‌دید، و از طرف دیگر عربستان دغدغه امنیت اقتصادی نداشت.

جایگاه دلار به عنوان ارز ذخیره

اهمیت قیمت‌گذاری نفت به دلار آمریکا فراتر از موضوعات نفتی و مالی است. با الزام به فروش نفت به دلار، این پیمان جایگاه دلار را به عنوان ارز ذخیره جهانی ارتقا داد. این مساله تاثیرات عمیقی بر اقتصاد ایالات متحده داشت؛ تقاضای جهانی برای دلار به منظور خرید نفت، ارزش آن را تقویت و واردات را برای مصرف‌کنندگان آمریکایی نسبتا ارزان کرد.

علاوه بر این، ورود سرمایه خارجی به اوراق قرضه خزانه‌‌داری ایالات متحده، از نرخ‌های بهره پایین و بازار قوی اوراق قرضه پشتیبانی کرد. دیوید رایت، نویسنده پرفروش و مدیر سرمایه‌گذاری، در کتاب اخیر خود «آتش‌‌سوزی عقلانیت» (دسامبر ۲۰۲۳) بیان می‌کند که قدرت دلار یکی از عوامل تاثیرگذار در استاندارد بالای زندگی در آمریکاست. رایت توضیح می‌دهد که آمریکایی‌‌ها تا حدودی به دلیل اعتماد به اقتصاد ایالات متحده و به دلیل اینکه معاملات انرژی نیاز به دلار آمریکا دارد، از استاندارد زندگی بالایی بهره می‌برند.

چالش‌‌های نظم مالی جهانی

با این حال، سلطه پترودلار اکنون با بزرگ‌ترین چالش خود مواجه است. پیمان میان آمریکا و عربستان که در تاریخ ۹ ژوئن منقضی و دیگر تمدید نشد، اتفاق ساده‌ای نیست چرا که پتانسیل تغییر نظم مالی جهانی را دارد. تغییر دینامیک قدرت در بازار نفت برای این تحول حیاتی است. ظهور منابع انرژی جایگزین، مانند انرژی‌‌های تجدیدپذیر و گاز طبیعی، وابستگی جهان به نفت را کاهش داده است. همچنین ظهور کشورهای جدید تولیدکننده نفت مانند برزیل و کانادا، سلطه سنتی خاورمیانه را به چالش کشیده است.

آینده دلار آمریکا

پایان پیمان پترودلار می‌تواند دلار آمریکا و به تبع آن، بازارهای مالی ایالات متحده را تضعیف کند. اگر نفت به ارزی غیر از دلار قیمت‌گذاری شود، تقاضای جهانی برای دلار کاهش خواهد یافت. این امر می‌تواند منجر به افزایش تورم، نرخ بهره بالاتر و ضعف بازار اوراق قرضه در ایالات متحده شود. همچنین این تغییر می‌تواند بر پویایی تجارت جهانی تاثیر بگذارد و کشورها را به تنوع‌‌بخشی به ذخایر ارزی خود سوق دهد. پایان پیمان پترودلار نشان‌‌دهنده تغییر قابل‌توجهی در دینامیک قدرت جهانی است. این اتفاق تاثیر رشد اقتصادهای نوظهور و تغییرات در چشم‌‌انداز انرژی را برجسته می‌کند. در حالی که پیامدهای کامل این تغییر هنوز مشهود نیست، این مساله نشان‌‌دهنده آغاز دوره جدیدی در نظم مالی جهانی است. تسلط دلار آمریکا دیگر تضمین‌‌شده نیست و جهان ممکن است شاهد سیستم‌های مالی چندقطبی باشد.

پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک

انقضای پیمان پترودلار پیامدهای گسترده‌‌ای خواهد داشت که نه تنها بر اقتصاد ایالات متحده بلکه بر ژئوپلیتیک جهانی نیز تاثیر می‌‌گذارد. این تغییر ممکن است منجر به نوسانات بیشتر در بازارهای مالی و عدم‌اطمینان اقتصادی در سطح جهان شود.  کشورهای واردکننده نفت که پیش از این برای خرید نفت نیازمند دلار بودند، اکنون ممکن است به دنبال ارزهای جایگزین برای معاملات نفتی خود باشند.  این تغییر می‌تواند به نفع ارزهایی مانند یورو، یوآن چین و حتی روبل روسیه باشد و در نتیجه تاثیرات سیاسی و اقتصادی گسترده‌‌ای در سطح بین‌المللی داشته باشد.

تاثیر بر سیاست‌‌های انرژی

یکی دیگر از پیامدهای این تحول، تغییر در سیاست‌‌های انرژی جهانی است. با کاهش وابستگی به نفت و افزایش سرمایه‌گذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر، کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده نفت باید استراتژی‌‌های جدیدی را برای تامین انرژی و تضمین امنیت انرژی خود تدوین کنند. این مساله می‌تواند به تسریع در انتقال به سوی انرژی‌‌های پاک و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌‌ای منجر شود، اما همچنین می‌تواند چالش‌‌های جدیدی را در زمینه تامین و تقاضای انرژی ایجاد کند.

خلاصه اینکه پایان بده بستان ایالات متحده و عربستان سعودی رویدادی برجسته در تاریخ مالی جهانی محسوب می‌شود. این رخداد تغییراتی بنیادین در بازارهای انرژی جهانی و چشم‌‌انداز ژئوپلیتیک به دنبال خواهد داشت.  سرمایه‌گذاران و سیاستگذاران باید با این واقعیت جدید سازگار شوند، زیرا ستون‌‌های اصلی پنج دهه گذشته دچار تحولات عمده‌‌ای شده‌‌اند. تسلط دلار آمریکا دیگر تضمین‌‌شده نیست و جهان ممکن است شاهد سیستم‌های مالی متنوع‌‌تر باشد. این تغییرات نشان‌‌دهنده آغاز عصر جدیدی در نظم مالی جهانی و نیازمند راهبردهای جدید و نوآورانه برای مقابله با چالش‌‌ها و بهره‌‌گیری از فرصت‌‌های پیش رو است.