گفتوگو با رندی زوکربرگ:
باید به دنبال اخلاقیات در اینترنت بود
خواهر موسس و مدیرعامل محبوبترین شبکه اجتماعی دنیا این روزها حسابی خبرساز شده است. رندی زوکربرگ که قبلا به عنوان مدیر بخش توسعه بازار و سخنگوی فیس بوک در این شرکت فعالیت میکرد، حالا شرکت Zuckerberg Media را راهاندازی کرده و سردبیری وب سایتDot Complicated را که در زمینه سبک زندگی دیجیتالی است، بر عهده دارد. او اخیرا اولین کتاب نوشته خودش را با نام Dot وارد بازار کرده و در آن درباره خطر تلف کردن وقت کودکان در اینترنت صحبت کرده است. در این کتاب مصور کودکان تشویق میشوند که کمتر در اینترنت حضور داشته و به فعالیتهایی بپردازند که در تبلت آنها پیدا نمیشود.
خواهر موسس و مدیرعامل محبوبترین شبکه اجتماعی دنیا این روزها حسابی خبرساز شده است.
رندی زوکربرگ که قبلا به عنوان مدیر بخش توسعه بازار و سخنگوی فیس بوک در این شرکت فعالیت میکرد، حالا شرکت Zuckerberg Media را راهاندازی کرده و سردبیری وب سایتDot Complicated را که در زمینه سبک زندگی دیجیتالی است، بر عهده دارد. او اخیرا اولین کتاب نوشته خودش را با نام Dot وارد بازار کرده و در آن درباره خطر تلف کردن وقت کودکان در اینترنت صحبت کرده است.
در این کتاب مصور کودکان تشویق میشوند که کمتر در اینترنت حضور داشته و به فعالیتهایی بپردازند که در تبلت آنها پیدا نمیشود. در واقع Dot نام شخصیت خیالی یک دختر بچه خردسال است که عاشق تکنولوژی بوده و روی دستگاههای دیجیتالیاش تعصب خاصی دارد. او به تدریج متوجه میشود که زندگی چیزی فراتر از صفحه نمایشگر و دنیای درون آن است. در همین راستا با رندی زوکربرگ مصاحبهای انجام شده است تا نظرش را درباره اینترنت و تاثیر اخلاقیات در آن بگوید.
- شما جزو ٢٠ نفر اولی بودید که در فیسبوک استخدام شدید. با وجود اینکه خواهر مدیرعامل این شرکت محبوب بودید چرا استعفا دادید؟
من به مدت ٦ سال هفت روز هفته در شرکت مشغول به کار بودم. داشتن یک فرزند پسر اولین دلیل من برای ترک فیسبوک بود. به علاوه کمکم متوجه شدم که کارهای دیگر و مهمتری به غیر از کار کردن در فیسبوک هم دارم.
- سیلیکون ولی بیشتر یک محیط کاری مردانه است. آیا فکر میکنید زن بودن تاثیری بر این تصمیمتان داشته است؟
من جوانتر از آن بودم که این چیزهارا بفهمم. بالاخره تاثیرگذار بود اما متاسفانه به نظرم یک زن در دنیای تجارت هرگز نمیتواند به اندازه یک مرد عمل کند.
- زمانیکه در فیسبوک مشغول بودید، ویدئوهایی از شما منتشر شد که در آن در مناسبتهای شرکتتان آواز میخوانید. نظرت در مورد این ویدئوها چیست؟
آن زمان این کار برایم حکم سرگرمی داشت. فکر میکردم که چقدر عالی است که در محل کار هم به کار مورد علاقهتان بپردازید و هم کار کنید. فیسبوک دنیای باز و مرتبطی داشت. من هم هیچ محدودیتی برای خودم قائل نشدم. اما باید میفهمیدم که همکارها و بقیه مردم گویا هیچ چیز را فراموش نمیکنند و همیشه موضوعهای گذشته را به رخ طرف میکشند.
- شما خودتان جزو آن دسته افرادی هستید که شوخیهای شبکههای اجتماعی را باب کردید. اما در کتاب جدیدتان «زندگی بدون پیچیدگی» از اخلاقیات در اینترنت صحبت میکنید.
آیا فکر میکنید شما شخص مناسبی برای نصیحت کردن دیگران هستید؟
اگر مردم با تجربیاتم ارتباط برقرار کنند و از اشتباهاتم درس بگیرند ، نتیجه میگیریم که من با انتشار آن کتاب کار سودمندی کردم.
- شما متهم شدید زمانی که نگهبان یک کلاب به شما اجازه ورود نداد در مورد وی پست بسیار رکیکی در توییتر منتشر کردید. آیا این خبر صحت دارد؟
راستش را بخواهید من زمانی که در توییتر یا فیسبوک پستی میگذاشتم، حتی فکرش را نمیکردم که یک پست این چنین در دنیا بچرخد. من آن زمان از قدرت پستهایم آگاه نبودم. فقط همین.
- در کتابتان به اینکه چگونه اطلاعات شخصیتان به تبلیغات گره خورد اشارهای نکردید.
ببینید من عقیده دارم که یک جامعه باید پویا باشد. زمانی که تکنولوژی caller ID به بازار ارائه شد، همه احساس میکردند که حریم شخصیشان در معرض خطر است، اما با گذشت زمان و در حال حاضر کسی نیست که این قابلیت را بد بداند.
- اما اطلاعات این تکنولوژی فروخته نمیشد!
تمام این سرویسها ضعفهای خودشان را دارد. مردم خودشان میدانند که از آنها استفاده کنند یا خیر.
- خواهرتان Ariella در حال حاضر در شرکت گوگل کار میکند. به نظرم شما او را برای جاسوسی به آنجا فرستادید. درست است؟
اوه، خواهرم در کارش خیلی جدی است. او حتی برای راحتیش در محل کار، نام خانوادگیاش را عوض کرده است و در یکی از پیشرفتهترین شرکتهای تکنولوژیک کار میکند.
- آیا شما هم خود را موفق میدانید؟
بله. من خیلی خوششانس بودم که یکی از برادرانم راه زندگی من را به سمت سیلیکون ولی عوض کرد.
- هرکسی از موردی در شبکههای اجتماعی بدش میآید. شما چطور؟
من از والدینی که به کودکان خود اجازه بازی نمیدهند و خودشان مرتب در مورد مراحل بازیهایشان پست میگذارند، نفرت دارم.
- از چیزی در مورد فیسبوک عذاب وجدان دارید؟
من یک بازاریابم و گاهی اوقات نمیتوانم مرز بین کار و زندگی شخصی خود را حفظ کنم و این تنها عذاب وجدان من است.
- این همان چیزیاست که بقیه مردم هم از آن میترسند.
ممکن است، اما فیسبوک نکات مثبت زیادی دارد. من خودم را میکشتم تا پستی در فیسبوک بگذارم که توجه بقیه را جلب کند و از این کار لذت میبردم.
- فکر کنم هیچکس به اندازه شما در پستگذاری مهارت نداشته باشد.
احتمالا همینطور است.
منبع: آی تی ایران
ارسال نظر