استاندارد کردن وبسایت برای ارائه جهانی
وب سایت دارم پس هستم
مترجم: سید حسین محتسبی
همه شرکتهای بزرگ شعب و نمایندگیهایی در نقاط مختلف کشورشان یا حتی جهان دارند. همه آنها تحت عنوان یک برند و زیر نظر یک مدیریت مرکزی مشغول به کار هستند.
مترجم: سید حسین محتسبی
همه شرکتهای بزرگ شعب و نمایندگیهایی در نقاط مختلف کشورشان یا حتی جهان دارند. همه آنها تحت عنوان یک برند و زیر نظر یک مدیریت مرکزی مشغول به کار هستند.
جهان امروز، دنیایی آنلاین است و لازمه حضور داشتن یک شرکت در این دنیا داشتن وبسایتهایی کارآمد و موثر در اینترنت است. در همین حال شرکتهای بزرگی که وبسایتهای متعددی دارند، میکوشند که آنها را با روشهای اصولی استاندارد کنند. عمده دلایل مشترک آنها: زیبایی، گسترش برند، یکسان کردن تکنولوژیهای استفاده شده و مدیریت محتوا است. آنها با این روشها میخواهند بازاریابی موثرتر و نگهداری کموقتتر و آسانتری داشته باشند، اما این که چه چیز باعث شد چنین مبحثی مطرح شود باز میگردد به گذشته؛ شاید صادقانهترین دلیلی که برای گسترش ایجاد سایتها توسط شرکتهای بزرگ در اواخر دهه ۱۹۹۰ بتوان نام برد، مد بودن داشتن یک وبسایت برای یک شرکت روی اینترنت بود. در آن زمان دستورالعمل خاصی برای ایجاد و مدیریت وبسایتها وجود نداشت و هر طراحی با هر سلیقهای و با هر روشی اقدام به ایجاد و بهروزرسانی وبسایت میکرد. این مشکل برای شرکتهایی که نمایندگیهای مختلف داشتند بیشتر به چشم میآمد؛ چرا که باعث عدم یکپارچگی و خارج از کنترل بودن وبسایتها در نمایندگیهای مختلف شده بود. اوضاع برای برخی شرکتها آنقدر خراب بود که مدیران حتی
نمیدانستند در بعضی کشورها وبسایت دارند! Ron Rogowski، تحلیلگر ارشد شرکت Forrester Research در این خصوص میگوید:
«...آن سایتهای غیریکپارچه (شاید نتوان گفت غیریکپارچه، چرا که استانداردی برای یکپارچگی آنها تعریف نشده بود) از صحنه خارج شدند و کمکم بحث استانداردسازی پیش آمد.» به این ترتیب مدیران شرکتها متوجه شدند که با متمرکز کردن طراحی و مدیریت وبسایتها براساس استانداردهایی تعریفشده میتوانند نمایندگیها را ملزم به پیروی از یک مدل خاص برای ایجاد وبسایت کنند.
مزایای استانداردسازی
استاندارد کردن وبسایتها برای شرکتها مزایای زیادی به همراه داشته است. بنا به عقیده Dana Poole تحلیلگر طراحی وبسایت شرکت Royal Dutch Shell PLC، از مهمترین مزایای این کار صرف هزینه کمتر، یکپارچگی بیشتر، نگهداری آسانتر، کنترل دقیقتر، مدیریت موثرتر، بهروزرسانی سریعتر و پشتیبانی سادهتر است.
او میگوید: «استانداردها راه کمهزینهای برای مدیریت وبسایتهای جزیزهای هستند.» او ادامه میدهد: «از مزایای دیگر آن این است که میتوانیم مراحل طراحی و توسعه را با مستندسازی دنبال کنیم.» او ابزار Active Standards شرکت Magus Research را مثال میزند که از طریق آن میتوانند اندازه برند Shell، داشتن خلاصه در انتهای هر گزارش و یکتا بودن تمامی عنوانهای صفحات را در کل وبسایت چک کنند. همچنین این استانداردها در صورتی که به درستی تعریف شده باشند، مدیران را از بهروز بودن محتواها مطمئن کرده است و داشتن لینکهای شکسته را غیرممکن میکنند. Poole میگوید: «استانداردها زندگی صاحبان سایت را راحتتر میکنند!»
John Rosato مدیر سایتهای شرکت IBM نیز میگوید: «در صورتی که طراحی سایت درست باشد و برای ارتباط با کاربران حالتهای مختلف در نظر گرفته شده باشد، برای مشتریان بسیار ساده خواهد بود که وقتی به سایت میآیند آنچه را میخواهند، بهدست آورند.»
یک اجرای موفقیتآمیز
Royal Dutch Shell که دارای 200 وبسایت و 60000 صفحه وب در 80 کشور به 25 زبان دنیا است از شرکتهایی است که استانداردسازی را با موفقیت اجرا کرده است.
Shell استانداردسازی خود را بر پایه سه موضوع مطرح کرد: برند آنلاین، قابل استفاده بودن و در دسترس بودن برای همه. البته تکنولوژیهای مورد استفاده نیز بخشی از آن بود. منظور از برند آنلاین، احساس آنلاین بودن شرکت برای بیننده است (از طریق تصاویر، رنگها و زبان گفتاری). منظور از قابل استفاده بودن، راحتی استفاده از صفحات وبسایت و یافتن مطالب مورد نظر است. و بالاخره منظور از در دسترس بودن، دادن حق دسترسی اطلاعات به تمامی بینندگان حتی آنهایی که معلولیت دارند، میباشد.
وبسایتهای Shell قبل از استانداردسازی
Shell همه نظرات در خصوص استانداردها را با هم ترکیب کرد تا ساختاری از معماری تمام وبسایتها به دست آید. برای مثال هر صفحه با یک قالب یکسان به 5 بخش تقسیم شد. قسمت بالا شامل لوگو (که به سایت اصلی Shell، یعنی shell.com لینک میشد)، نوار جستوجو، راهنما و لینک به صفحه شخصیسازی وبسایت بود. لینک به صفحات دیگر در سمت چپ صفحه قرار گرفت. در مرکز صفحه محتوا قرار داشت و در سمت راست تصاویر لینک شده به مطالب دیگر قرار داده شد. قسمت پایین صفحه هم شامل لینک به صفحه کپیرایت و شرایط استفاده میشد.
وبسایتهای Shellبعد از استانداردسازی
برنامه استانداردسازی شرکت Shell زیر نظر گروه فنی از طریق مجموعهای ابزارها که شامل سیستم مدیریت محتوا، کنترلها، سیستمهای نظرسنجی و قابلیت جستوجو بودند، انجام شد. این باعث میشد که ساختارها تا حد امکان بین تمامی وبسایتها مشترک شود و این همان چیزی بود که به عنوان برنامه استراتژیک Shell برای استانداردسازی وبسایتهایش لحاظ شده بود؛ یعنی وبسایتها به صورت یکپارچه نیازهای کاربرانشان را برآورده میکنند و تواناییهای این شرکت را نمایش میدهند.
تیم طراحی وبسایت که Poole هم عضو آن است، ایجاد و مدیریت سیاستهای آنلاین و استانداردها را برعهده دارد. Poole میگوید: «ما با بخشهای IT و نمایندگان تجاریمان، برای طراحی و نحوه بهروز کردن وبسایتها ارتباط نزدیکی داریم.» او به این موضوع اشاره میکند که: «این استانداردهایی که هم اینک مشاهده میکنید، نتیجه تستهای فراوان، الگوبرداری از رقبا و بررسیهای طولانیمدت است. ما کارمان را با ظهور تکنولوژیهای جدید نظیر بلاگها و Web 2 توسعه دادیم.»
بهخاطر اینکه استانداردهای مدونی برای وبسایتها به وجود آمده است؛ بنابراین دیگر نمایندگیهای جدید دغدغههای ایجاد یک وبسایت نظیر طراحی، قالببندی و معماری اطلاعات را ندارند؛ بهجای آن میتوانند روی محتوا تمرکز کنند. Poole میگوید: «این کار هم باعث صرفهجویی زمانی شده است و هم مالی.» او اشاره میکند که شرکای ما این آزادی را دارند که تصمیم بگیرند چه متنی یا چه فیلمی و در چه زمانی بر روی وبسایتشان قرار دهند؛ اما در خصوص طراحی و قالببندی ملزوم به پیروی از استانداردهای تعیین شده هستند.
یکسانی برای وال استریت ژورنال
شرکت دیگری که در استانداردسازی وبسایتهایش موفق بوده است، شرکت Dow Jones & Co (ناشر روزنامه وال استریت ژورنال) است که توانست سایت روزنامهوالاستریت ژورنال(WSJ.com) را برای چینیزبانان با همان قالب نسخه اصلی آن (انگلیسی) استاندارد کند.
سرورها و دیتابیسهای وبسایت چینی این روزنامه به مدت سه سال در ایالات متحده قرار گرفته بود. در آن زمان وقتی که سرعت بالا آمدن وبسایت چینی را با وبسایت اصلی مقایسه کردند، متوجه شدند که زمان بالا آمدن وبسایت چینی در کشور چین 5برابر زمان بالا آمدن وبسایت اصلی در ایالات متحده است؛ چرا که اطلاعات از سرورهای خارج از آن کشور ارسال میشد. به همین خاطر 2 سال قبل سرور وبسایت Chinese.WSJ.com به هنگکنگ منتقل شد و سرعت بالا آمدن صفحات تغییر محسوسی کرد و این یکی از مراحل استانداردسازی بود. Olivier Legrand مدیر بازاریابی وبسایت چینی که عضو گروه طراحی این وبسایت نیز است، مسوولیت مقایسه کردن این وبسایت با وبسایت اصلی از لحاظ رعایت شدن استانداردهای طراحی تعریف شده برای وال استریت ژورنال را دارد. مسوول اطلاعات این وبسایت در هنگ کنگ نیز یکسان بودن محتوا (ترجمه شده به چینی) با وبسایت اصلی را چک میکند. مدیر پروژه هم که در پکن مستقر است Legrand را در جریان وضعیت وبسایت قرار میدهد.
بر اساس آنچه Legrand بیان میکند ۷۸درصد کاربران سایت Chinese.WSJ.com از خود کشور چین هستند. اگر کاربرانی که از تایوان و هنگکنگ به این سایت مراجعه میکنند را نیز در کنار کاربران کشور چین قرار دهیم این عدد به ۹۲درصد میرسد. ۸درصد باقیمانده بیشتر از اروپا و ایالات متحده هستند.
همین استانداردهای استفاده شده باعث شد Chinese.WSJ.com بهعنوان یک منبع خبری مستقل، بسیار مورد استقبال واقع شود آن هم در کشوری که رسانههای آن به شدت توسط دولت کنترل میشوند. Legrand در این خصوص میگوید: «کاربران به ما بیش از هر رسانه محلی اعتماد میکنند.» Legrand ادامه میدهد: «این برای ما مهم است که از نظر هر کس که به این وبسایت میآید، مورد قبول باشیم.»
ظاهر قابل قبول برای IBM
IBM مثال دیگری از یک شرکت موفق در زمینه استانداردسازی وبسایت است. ظاهر زیبا برای Big Blue (نام مستعار شرکت IBM) اهمیت بسیار مهمی دارد. این شرکت تلاش کرد که ظاهری قابل قبول برای 3میلیون صفحهاش در 96 کشور و به 35 زبان ایجاد کند. این شرکت نزدیک به 1000 وبسایت دارد که اصلیترین آن ibm.com است. IBM وبسایت را مجموعهای از صفحات میداند، که اهدافی مشترک همه آنها، راضی کردن مشتریانی است که برای بررسی یک موضوع یا محصول به آن مراجعه میکنند.
Rosato میگوید: «اگر من بخواهم کل مجموعه یک شرکت باشد باید کل مجموعه هم بهصورت یک شرکت به نظر برسد.» Rosato ادامه میدهد: «موضوع مهم دیگر مدیریت محتوا و استاندارد کردن آن است.» او استاندارد را نوعی واژگان مشترک برای همه وبسایتهای شرکت میداند.
استانداردهای فنی هم در فرآیند استانداردسازی IBM نقش داشتهاند. این شرکت تنظیمات همه سرورها را تا حد امکان یکسان پیکربندی کرده است. Rosato در این خصوص میگوید: «وقتی برنامهنویس یک برنامه تحت وب مینویسد، مطمئن است که در همه سرورها اجرا خواهد شد؛ چرا که میداند تنظیمات همان تنظیماتی است که در سرورهایمان در ژاپن، اروپا و لوسآنجلس پیکریندی شده است.»
شرکت IBM از افراد متخصص زیادی که در بخشهای مختلف این شرکت مشغول بهکار هستند برای ایجاد استانداردها استفاده میکند. قسمت اجرایی (ترکیبی از بازاریابان، فروشندگان، کارشناسان پشتیبانی و فنی و بخش IT) جلسات ماهانهای به منظور تدوین استراتژیها و بررسی وضعیت پروژههای استانداردسازی برگزار میکنند. قسمت کاری پروژه استانداردسازی (از همان بخشها) هم هر ۲ هفته یکبار جلسه دارند. در همین حال وظیفه گروه طراحی و توسعه وبسایتها نیز تعریف و اعضای آن مشخص شده است که زیر نظر قسمت کاری مشغول بهکار هستند. قسمت کاری مسوولیت گزارشدهی از روند کارها به قسمت اجرایی این پروژه را برعهده دارد. شرکت IBM یکبار تعریفی از «مشتری» ارائه کرده است و اهداف وبسایتها در خصوص راضی کردن مشتریان را نیز مشخص کرده است. از آن زمان تاکنون گروههای درگیر با این پروژه در خصوص نزدیک شدن به آن دیدگاهها بحث و گفتوگو میکنند. با شناختن اینکه چه چیز باید مشترک و چه چیز باید متفاوت باشد و برخورد مناسب با هر کدام از آنها «شما میتوانید متفاوت باشید در حالی که همانید.» این جملهای است که Rosato در انتها بیان میکند.
کلید موفقیتآمیز بودن هر استانداردسازی، ارتباطات صحیح است. «معرفی این موضوع به مردم و دیگر شرکتهای تجاری که چه استانداردهای آنلاینی در وبسایت شما وجود دارد، قدم اول است.» Poole ادامه میدهد: «بقیه مشخص کردن ارزشهایی است که این استانداردها میتوانند داشته باشند.»
منبع: Computer World
ارسال نظر