وب سایت دارم پس هستم
نویسنده: Lana Gates
مترجم: سید حسین محتسبی
همه شرکت‌های بزرگ شعب و نمایندگی‏هایی در نقاط مختلف کشورشان یا حتی جهان دارند. همه آنها تحت عنوان یک برند و زیر نظر یک مدیریت مرکزی مشغول به کار هستند.

جهان امروز، دنیایی آنلاین است و لازمه حضور داشتن یک شرکت در این دنیا داشتن وب‏سایت‌هایی کارآمد و موثر در اینترنت است. در همین حال شرکت‌های بزرگی که وب‏سایت‌های متعددی دارند، می‏کوشند که آنها را با روش‌های اصولی استاندارد کنند. عمده دلایل مشترک آنها: زیبایی، گسترش برند، یکسان کردن تکنولوژی‏های استفاده شده و مدیریت محتوا است. آنها با این روش‌ها می‏خواهند بازاریابی موثرتر و نگهداری کم‏وقت‌تر و آسان‌تری داشته باشند، اما این که چه چیز باعث شد چنین مبحثی مطرح شود باز می‏گردد به گذشته؛ شاید صادقانه‏ترین دلیلی که برای گسترش ایجاد سایت‌ها توسط شرکت‌های بزرگ در اواخر دهه ۱۹۹۰ بتوان نام برد، مد بودن داشتن یک وب‏سایت برای یک شرکت روی اینترنت بود. در آن زمان دستورالعمل خاصی برای ایجاد و مدیریت وب‏سایت‌ها وجود نداشت و هر طراحی با هر سلیقه‏ای و با هر روشی اقدام به ایجاد و به‏روزرسانی وب‏سایت می‏کرد. این مشکل برای شرکت‌هایی که نمایندگی‏های مختلف داشتند بیشتر به چشم می‏آمد؛ چرا که باعث عدم یکپارچگی و خارج از کنترل بودن وب‏سایت‌ها در نمایندگی‏های مختلف شده بود. اوضاع برای برخی شرکت‌ها آنقدر خراب بود که مدیران حتی نمی‏دانستند در بعضی کشورها وب‏سایت دارند! Ron Rogowski، تحلیل‌گر ارشد شرکت Forrester Research در این خصوص می‏گوید:
«...‌آن سایت‌های غیریکپارچه (شاید نتوان گفت غیریکپارچه، چرا که استانداردی برای یکپارچگی آنها تعریف نشده بود) از صحنه خارج شدند و کم‏کم بحث استانداردسازی پیش آمد.» به این ترتیب مدیران شرکت‌ها متوجه شدند که با متمرکز کردن طراحی و مدیریت وب‏سایت‌ها براساس استانداردهایی تعریف‏شده می‏توانند نمایندگی‏ها را ملزم به پیروی از یک مدل خاص برای ایجاد وب‏سایت کنند.
مزایای استانداردسازی
استاندارد کردن وب‏سایت‌ها برای شرکت‌ها مزایای زیادی به همراه داشته است. بنا به عقیده Dana Poole تحلیل‌گر طراحی وب‏سایت شرکت Royal Dutch Shell PLC، از مهم‌ترین مزایای این کار صرف هزینه کمتر، یکپارچگی بیشتر، نگهداری آسان‌تر، کنترل دقیق‌تر، مدیریت موثرتر، به‏روزرسانی سریع‌تر و پشتیبانی ساده‏تر است.
او می‏گوید: «استانداردها راه کم‏هزینه‏ای برای مدیریت وب‏سایت‌های جزیزه‏ای هستند.» او ادامه می‏دهد: «از مزایای دیگر آن این است که می‏توانیم مراحل طراحی و توسعه را با مستندسازی دنبال کنیم.» او ابزار Active Standards شرکت Magus Research را مثال می‏زند که از طریق آن می‏توانند اندازه برند Shell، داشتن خلاصه در انتهای هر گزارش و یکتا بودن تمامی عنوان‌های صفحات را در کل وب‏سایت چک کنند. همچنین این استانداردها در صورتی که به درستی تعریف شده باشند، مدیران را از به‏روز بودن محتواها مطمئن کرده است و داشتن لینک‌های شکسته را غیرممکن می‏کنند. Poole می‌گوید: «استانداردها زندگی صاحبان سایت را راحت‌تر می‏کنند!»
John Rosato مدیر سایت‌های شرکت IBM نیز می‏گوید: «در صورتی که طراحی سایت درست باشد و برای ارتباط با کاربران حالت‌های مختلف در نظر گرفته شده باشد، برای مشتریان بسیار ساده خواهد بود که وقتی به سایت می‏آیند آنچه را می‏خواهند، به‌دست آورند.»
یک اجرای موفقیت‏آمیز
Royal Dutch Shell که دارای 200 وب‏سایت و 60000 صفحه وب در 80 کشور به 25 زبان دنیا است از شرکت‌هایی است که استانداردسازی را با موفقیت اجرا کرده است.
Shell استانداردسازی خود را بر پایه سه موضوع مطرح کرد: برند آنلاین، قابل استفاده بودن و در دسترس بودن برای همه. البته تکنولوژی‏های مورد استفاده نیز بخشی از آن بود. منظور از برند آنلاین، احساس آنلاین بودن شرکت برای بیننده است (از طریق تصاویر، رنگ‌ها و زبان گفتاری). منظور از قابل استفاده بودن، راحتی استفاده از صفحات وب‏سایت و یافتن مطالب مورد نظر است. و بالاخره منظور از در دسترس بودن، دادن حق دسترسی اطلاعات به تمامی بینندگان حتی آنهایی که معلولیت دارند، می‏باشد.
وب‏سایت‌های Shell قبل از استانداردسازی


Shell همه نظرات در خصوص استانداردها را با هم ترکیب کرد تا ساختاری از معماری تمام وب‏سایت‌ها به دست آید. برای مثال هر صفحه با یک قالب یکسان به 5 بخش تقسیم شد. قسمت بالا شامل لوگو (که به سایت اصلی Shell، یعنی shell.com لینک می‏شد)، نوار جست‌وجو، راهنما و لینک به صفحه شخصی‏سازی وب‏سایت بود. لینک به صفحات دیگر در سمت چپ صفحه قرار گرفت. در مرکز صفحه محتوا قرار داشت و در سمت راست تصاویر لینک شده به مطالب دیگر قرار داده شد. قسمت پایین صفحه هم شامل لینک به صفحه کپی‏رایت و شرایط استفاده می‏شد.
وب‏سایت‌های Shellبعد از استانداردسازی


برنامه استانداردسازی شرکت Shell زیر نظر گروه فنی از طریق مجموعه‌ای ابزارها که شامل سیستم مدیریت محتوا، کنترل‌ها، سیستم‌های نظرسنجی و قابلیت جست‌وجو بودند، انجام شد. این باعث می‏شد که ساختارها تا حد امکان بین تمامی وب‏سایت‌ها مشترک شود و این همان چیزی بود که به عنوان برنامه استراتژیک Shell برای استانداردسازی وب‏سایت‌هایش لحاظ شده بود؛ یعنی وب‏سایت‌ها به صورت یکپارچه نیازهای کاربرانشان را برآورده می‏کنند و توانایی‏های این شرکت را نمایش می‏دهند.
تیم طراحی وب‏سایت که Poole هم عضو آن است، ایجاد و مدیریت سیاست‌های آنلاین و استانداردها را برعهده دارد. Poole می‏گوید: «ما با بخش‌های IT و نمایندگان تجاری‏مان، برای طراحی و نحوه به‏روز کردن وب‏سایت‌ها ارتباط نزدیکی داریم.» او به این موضوع اشاره می‏کند که: «این استانداردهایی که هم اینک مشاهده می‏کنید، نتیجه تست‌های فراوان، الگوبرداری از رقبا و بررسی‏های طولانی‌مدت است. ما کارمان را با ظهور تکنولوژی‏های جدید نظیر بلاگ‌ها و Web 2 توسعه دادیم.»
به‌خاطر اینکه استانداردهای مدونی برای وب‏سایت‌ها به وجود آمده است؛ بنابراین دیگر نمایندگی‏های جدید دغدغه‏های ایجاد یک وب‏سایت نظیر طراحی، قالب‏بندی و معماری اطلاعات را ندارند؛ به‌جای آن می‏توانند روی محتوا تمرکز کنند. Poole می‏گوید: «این کار هم باعث صرفه‏جویی زمانی شده است و هم مالی.» او اشاره می‏کند که شرکای ما این آزادی را دارند که تصمیم بگیرند چه متنی یا چه فیلمی و در چه زمانی بر روی وب‏سایتشان قرار دهند؛ اما در خصوص طراحی و قالب‏بندی ملزوم به پیروی از استانداردهای تعیین شده هستند.
یکسانی برای وال استریت ژورنال
شرکت دیگری که در استانداردسازی وب‏سایت‌هایش موفق بوده است، شرکت Dow Jones & Co (ناشر روزنامه وال استریت ژورنال) است که توانست سایت روزنامهوال‌استریت ژورنال(WSJ.com) را برای چینی‏زبانان با همان قالب نسخه اصلی آن (انگلیسی) استاندارد کند.
سرورها و دیتابیس‌های وب‏سایت چینی این روزنامه به مدت سه سال در ایالات متحده قرار گرفته بود. در آن زمان وقتی که سرعت بالا آمدن وب‏سایت چینی را با وب‏سایت اصلی مقایسه کردند، متوجه شدند که زمان بالا آمدن وب‏سایت چینی در کشور چین 5برابر زمان بالا آمدن وب‏سایت اصلی در ایالات متحده است؛ چرا که اطلاعات از سرورهای خارج از آن کشور ارسال می‏شد. به همین خاطر 2 سال قبل سرور وب‏سایت Chinese.WSJ.com به هنگ‌کنگ منتقل شد و سرعت بالا آمدن صفحات تغییر محسوسی کرد و این یکی از مراحل استانداردسازی بود. Olivier Legrand مدیر بازاریابی وب‏سایت چینی که عضو گروه طراحی این وب‏سایت نیز است، مسوولیت مقایسه کردن این وب‏سایت با وب‏سایت اصلی از لحاظ رعایت شدن استانداردهای طراحی تعریف شده برای وال استریت ژورنال را دارد. مسوول اطلاعات این وب‏سایت در هنگ کنگ نیز یکسان بودن محتوا (ترجمه شده به چینی) با وب‏سایت اصلی را چک می‏کند. مدیر پروژه هم که در پکن مستقر است Legrand را در جریان وضعیت وب‏سایت قرار می‏دهد.
بر اساس آنچه Legrand بیان می‏کند ۷۸درصد کاربران سایت Chinese.WSJ.com از خود کشور چین هستند. اگر کاربرانی که از تایوان و هنگ‌کنگ به این سایت مراجعه می‏کنند را نیز در کنار کاربران کشور چین قرار دهیم این عدد به ۹۲درصد می‏رسد. ۸درصد باقیمانده بیشتر از اروپا و ایالات متحده هستند.
همین استانداردهای استفاده شده باعث شد Chinese.WSJ.com به‌عنوان یک منبع خبری مستقل، بسیار مورد استقبال واقع شود آن هم در کشوری که رسانه‏های آن به شدت توسط دولت کنترل می‏شوند. Legrand در این خصوص می‏گوید: «کاربران به ما بیش از هر رسانه محلی اعتماد می‏کنند.» Legrand ادامه می‏دهد: «این برای ما مهم است که از نظر هر کس که به این وب‏سایت می‏آید، مورد قبول باشیم.»
ظاهر قابل قبول برای IBM
IBM مثال دیگری از یک شرکت موفق در زمینه استانداردسازی وب‏سایت است. ظاهر زیبا برای Big Blue (نام مستعار شرکت IBM) اهمیت بسیار مهمی دارد. این شرکت تلاش کرد که ظاهری قابل قبول برای 3میلیون صفحه‏اش در 96 کشور و به 35 زبان ایجاد کند. این شرکت نزدیک به 1000 وب‏سایت دارد که اصلی‏ترین آن ibm.com است. IBM وب‏سایت را مجموعه‏ای از صفحات می‏داند، که اهدافی مشترک همه آنها، راضی کردن مشتریانی است که برای بررسی یک موضوع یا محصول به آن مراجعه می‏کنند.
Rosato می‏گوید: «اگر من بخواهم کل مجموعه یک شرکت باشد باید کل مجموعه هم به‌صورت یک شرکت به نظر برسد.» Rosato ادامه می‏دهد: «موضوع مهم دیگر مدیریت محتوا و استاندارد کردن آن است.» او استاندارد را نوعی واژگان مشترک برای همه وب‏سایت‌های شرکت می‏داند.
استانداردهای فنی هم در فرآیند استانداردسازی IBM نقش داشته‏اند. این شرکت تنظیمات همه سرورها را تا حد امکان یکسان پیکربندی کرده است. Rosato در این خصوص می‏گوید: «وقتی برنامه‏نویس یک برنامه تحت وب می‏نویسد، مطمئن است که در همه سرورها اجرا خواهد شد؛ چرا که می‏داند تنظیمات همان تنظیماتی است که در سرورهایمان در ژاپن، اروپا و لوس‌آنجلس پیکریندی شده است.»
شرکت IBM از افراد متخصص زیادی که در بخش‌های مختلف این شرکت مشغول به‌کار هستند برای ایجاد استانداردها استفاده می‏کند. قسمت اجرایی (ترکیبی از بازاریابان، فروشندگان، کارشناسان پشتیبانی و فنی و بخش IT) جلسات ماهانه‏ای به منظور تدوین استراتژی‏ها و بررسی وضعیت پروژه‏های استانداردسازی برگزار می‏کنند. قسمت کاری پروژه استانداردسازی (از همان بخش‌ها) هم هر ۲ هفته یکبار جلسه دارند. در همین حال وظیفه گروه طراحی و توسعه وب‏سایت‌ها نیز تعریف و اعضای آن مشخص شده است که زیر نظر قسمت کاری مشغول به‌کار هستند. قسمت کاری مسوولیت گزارش‌دهی از روند کارها به قسمت اجرایی این پروژه را برعهده دارد. شرکت IBM یک‌بار تعریفی از «مشتری» ارائه کرده است و اهداف وب‏سایت‌ها در خصوص راضی کردن مشتریان را نیز مشخص کرده است. از آن زمان تاکنون گروه‏های درگیر با این پروژه در خصوص نزدیک شدن به آن دیدگاه‏ها بحث و گفت‌وگو می‏کنند. با شناختن اینکه چه چیز باید مشترک و چه چیز باید متفاوت باشد و برخورد مناسب با هر کدام از آنها «شما می‏توانید متفاوت باشید در حالی که همانید.» این جمله‏ای‌ است که Rosato در انتها بیان می‏کند.
کلید موفقیت‏آمیز بودن هر استانداردسازی، ارتباطات صحیح است. «معرفی این موضوع به مردم و دیگر شرکت‌های تجاری که چه استانداردهای آنلاینی در وب‏سایت شما وجود دارد، قدم اول است.» Poole ادامه می‏دهد: «بقیه مشخص کردن ارزش‌هایی است که این استانداردها می‏توانند داشته باشند.»
منبع: Computer World