کتاب بیوگرافی استیو جابز
به دنبال یک کامپیوتر کاربر پسند
بخش چهل و هفتم
برنامه بعدی که اتکینسون برای اپل دو نوشت، نسخهای از زبان برنامه نویسی حرفهای پاسکال بود. جابز روی این تفکر اصرار داشت که بیسیک همه چیزی است که اپل دو به آن نیاز دارد، اما به اتکینسون گفت:
نویسنده: والتر ایساکسون
بخش چهل و هفتم
برنامه بعدی که اتکینسون برای اپل دو نوشت، نسخهای از زبان برنامه نویسی حرفهای پاسکال بود. جابز روی این تفکر اصرار داشت که بیسیک همه چیزی است که اپل دو به آن نیاز دارد، اما به اتکینسون گفت: «از آنجا که خیلی به پاسکال علاقه داری، شش روز به تو وقت میدهم تا ثابت کنی که اشتباه میکنم.» او همین کار را انجام داد و جابز از آن به بعد به نظرش احترام گذاشت.تا پاییز سال ۱۹۷۹ اپل سه دستگاه کوچک دیگر را هم به عنوان جایگزینهای احتمالی اپل دو تولید کرد. کامپیوتر اپل سه محکوم به شکست بود. پروژه لیزا هم بود که داشت جابز را ناامید میکرد. مواقعی هم پیش میآمد که حداقل برای یک لحظه رادار جابز در پروژه کوچک و ناموفق تولید دستگاهی ارزان قیمت که کارمند شاد و سرزندهای به نام «جف راسکین» آن را هدایت میکرد، خاموش میشد. راسکین استاد قبلی بیل اتکینسون بود. هدف او ساختن کامپیوتر ارزانی برای تولید انبوه بود که شبیه به یک وسیله خانگی باشد؛ یک دستگاه کامل با کامپیوتر، کیبورد، مانیتور و نرمافزار با همدیگر که یک واسط کاربری گرافیکی داشته باشد. او سعی میکرد همکارانش در اپل را برای ایجاد یک مرکز تحقیقاتی کاربردی در پائولو آلتو تشویق کند تا چنین ایدههایی در آنجا مطرح شود.
مرکز تحقیقات زیراکس (PARC)
مرکز تحقیقات زیراکس در پائولو آلتو که به عنوان Xerox PARC شناخته میشد، در سال ۱۹۷۰ برای ایجاد زمینهای برای پرورش ایدههای دیجیتالی تاسیس شد. آنجا مکان مناسبی برای بهتر یا بدتر شدن بود؛ سه هزار مایل دورتر از فشارهای مالی و تجاری دفتر مرکز زیراکس در کونکتیکات. در میان افراد با تجربه و آگاه آنجا دانشمندی به نام «آلان کی» بود که جابز دو جمله ارزشمند از او را همیشه در ذهن داشت: «بهترین راه برای پیشبینی آینده، ابداع آن است» و «افرادی که تولید نرمافزار جدی هستند باید سختافزار خودشان را تولید کنند.» کی ایده تولید یک کامپیوتر شخصی کوچک به نام «دینابوک» را ارائه کرد که کار با آن حتی برای بچهها هم راحت و آسان بود. به همین دلیل مهندسان مرکز تحقیقات زیراکس شروع کردند به پرورش ایده گرافیکهای راحت و کاربرپسند که میتوانست جایگزین همه خطها و متنهای دستوری داس (DOS) باشد و نمایشگرهای کامپیوتر را ترسناک و دلهرهآور کند. تصویری که آنها ارائه کردند یک کامپیوتر رومیزی بود. نمایشگر میتوانست تعداد زیادی از اسناد و فولدرها را در خود داشته باشد و میتوانستی از یک ماوس برای اشاره و کلیک کردن روی هر کدام از آنهایی که میخواستی، استفاده کنی.
ارسال نظر