ادتک؛ جذاب، معنادار و پرچالش
برای دانشآموزان امروز که از وقتی چشم به دنیا باز کردهاند گوشی هوشمند در دستشان بوده چطور میتوانیم تجربهای لذتبخش و موثر از آموزش را رقم بزنیم؟ شاید این اصلیترین سوال و پاسخ به آن اصلیترین ماموریت ادتک در دنیا باشد. وقتی به محتوای مربوط به تکنولوژیهای آموزشی در دنیا نگاه میکنیم، واژهها و مفاهیمی مانند «بازیوارسازی» (گیمیفیکیشن)، «یادگیری عمیق» و «یادگیری شخصیسازیشده برای هر دانشآموز» پرتکرارند؛ مفاهیمی که از ظواهر فناوری عبور کرده و به کارکردهای فناوری برای ایجاد یادگیری موثر متمرکز شدهاند. در کنار اینها میزان دسترسی به اینترنت بهعنوان یکی از نیازهای اصلی دانشآموزان برای بهرهگیری از فناوریهای نوین آموزشی که در برابر عدمدسترسی به آن «شکاف دیجیتال» میگویند به مفهوم «شکاف مصرف دیجیتال» ارتقا یافته است؛ شکافی که از دسترسی به اینترنت گذر کرده و به دانش چگونگی استفاده از فناوری در میان دانشآموزان متمرکز است. اینها موضوعات داغ ادتک در دنیای فناورانه این روزهاست که تیتر خبرها و کارگاهها و آموزشها میشود.
اما اگر به وضعیت خودمان در کشور برگردیم، گزاف نیست که بگوییم یکی از زمینههای پرچالش بهرهگیری از قدرت فناوری برای بهبود نتایج و تسهیل کارها، فناوریهای آموزشی در میان دانشآموزان است؛ یک پارادوکس به تمام معنا. چطور میشود دانشآموزان نسل آلفا که بیش از همه نسلهای قبلی بشر با فناوریهای دیجیتال آمیختهاند، همزمان پرچالشترین بخش برای بهرهگیری از فناروی باشند؟
بررسی مدل پذیرش، استقرار و استفاده از فناوری در حوزه آموزش نشان میدهد که عوامل انسانی همچون معلمان، مدیران و تصمیمسازان آینده مدارس همزمان میتوانند بهعنوان تسهیلگران یا موانع استقرار فناوریهای آموزشی در این بخش باشند. اینجا فناوری برای رخنه و جاگیر شدن نیاز به تایید دارد و این تایید را عموما باید افرادی صادر کنند که اگر نگوییم فرسنگها با دنیای فناوریهای دیجیتال فاصله دارند، میتوانیم بگوییم همگام با دانشآموزانشان با فناوری مانوس نیستند. حتی ماموریت شغلی و سازمانی آنها نیز بهکارگیری فناوری نیست.
این چالشها استارتآپهای ادتک و بهخصوص آنهایی را که در آموزش مدرسهای فعالیت میکنند به مسیر ناهمواری هدایت میکند که بیش از فناوری باید روی استقرار فناوری متمرکز شوند.
استقرار فناوری در این حوزه نیز از دو مسیر مجزا میگذرد: همگام ساختن دولت در جایگاه تصمیمگیری برای درک و اطمینان به فناوریهای دیجیتال با هدف بهبود نتایج آموزشی در مدارس و آموزش معلمان و مدیران در جایگاه کاربران اصلی فناوریهای آموزشی برای استفاده درست از آن.
با این پیشفرضها همانقدر که یک تیم فنی قوی برای موفقیت استارتآپها اهمیتی اساسی دارد، ارتباطات دولتی برای یک استارتآپ ادتک در ایران نیز میتواند کارآیی داشته باشد؛ اینکه محصول شما بتواند در میان محصولات مورد تایید برای ورود به مدارس صلاحیت لازم را به دست بیاورد. از سوی دیگر اینکه یک معلم بخش زیادی از کارهای تکراری و فرآیندهای قدیمی را که سالها به انجام آن خو گرفته به فناوری بسپرد و بتواند از نتایج آن برای بهبود تجربه یادگیری دانشآموزان بهره ببرد مفید است، اما چندان آسان نیست. تجربه همکاری با مدارس مختلف نشان میدهد که معلم و مدیران مدارس که هر روز با حجم زیادی از مسوولیتهای روزانه روبهرو هستند توان و تمرکز موردنیاز برای حرکت در مسیر فناوریهای نوین را که برایشان تا حد زیادی ناشناخته است ندارند. قرار گرفتن یک «شریک فناوری» در کنار مدارس میتواند به رفع این چالش تا حدودی کمک کند.
آنچه مسلم است، فناوری نیامده است تا هزینه خرید سختافزار را به ما تحمیل کرده و باری به دوش استفادهکنندگان اضافه کند؛ فناوری آمده است تا مسیر یادگیری را برای دانشآموزان لذتبخش، موثر و عمیق کند و معلمان را از کارهای تکراری برهاند و قدرت طراحی آموزشی مناسب را برایشان بیشتر کند؛ چیزی که بهندرت در مدارس ما دیده میشود. آنجایی هم که فناوری توانسته در جایگاه خود بنشیند و موثر باشد پای یک مدیر یا معلم پیشرو و جسور در میان است که با انگیزههای درونی و تلاشی بیش از انتظارات چارچوبهای سازمانیاش توانسته موفقیتی به دست آورد.
آینده ایران به توانمندشدن دانشآموزانمان برای هدایت دنیای جدید وابسته است و این مهم از رهگذر توانمندساختن معلمان و مدیران میگذرد. شاید زمان آن رسیده که مسوولیت بهرهگیری از قدرت فناروی در آموزش دانشآموزان را از دوش دولت و استارتآپها برداریم و یک حرکت جمعی را برای تحول در این بخش رقم بزنیم.