تایلند: ظهور و سقوط استقرار سیاسی حامیپروری رقابتی
در این دوره به شدت راهبرد جایگزینی واردات دنبال شد، اما ایجاد نهادهای سیاست صنعتی ممکن نشد. در اوایل دهه۷۰، قدرت یافتن جناحهای سیاسی خارج از قدرت به این معنی بود که حاکمیت ائتلاف اقتدارگرا پایدار نخواهد ماند و تایلند، پس از اعتراضات دانشجویی ۱۹۷۳، روند تکامل به سوی ساختار حامیپرور رقابتی را آغاز کرد. همچنین در این زمان با ظهور استقرار حامیپرور رقابتی، بازیگران اقتصادی قدرت سیاسی خود را بیشتر کردند. در این شرایط ایجاد رانت توسط جناحهای سرمایهدار امکان رشد به نسبت سریع را فراهم کرد. این استقرار سیاسی در پی بحران ۱۹۹۷ فرو ریخت.
قانون اساسی ۱۹۹۷ تا اندازهای حاصل تلاش طبقه متوسط برای حرکت کشور به سمت داشتن حکمرانی خوب وبری بود. قانون جدید به واسطه مقررات رایدهی که پیروزی یک حزب تنها را تسهیل میکرد، قدرت قابل ملاحظهای به نخستوزیر داد. همچنین از طریق نظارت و توازن سعی در ارتقای پاسخگویی دولت شد. طبقه متوسط انتظار داشت که با قانون جدید، حکمرانی خوب مناسب یک دولتوبری ظهور کرده و نقش پول در سیاست و حامیپروری گذشته پایان یابد.
پیروزی تاکسین در سال ۲۰۰۱ با حزب تای راک تای نقطه عطفی برای تایلند بود. این پیروزی پایان اولین دوره حامیپروری رقابتی را رقم زد. اما با اینکه حزب او برنامه مشخصی داشت و حقیقتا هم آن را اجرا کرد، اما این اجرا باید از طریق شبکههای حامیپرور صورت میگرفت. از نظر گونهشناسی استقرار سیاسی، ائتلاف تاکسین از نوع ائتلاف حزب مسلط بود، نه حزبی که در یک استقرار سیاسی سرمایهداری انتظار داریم ببینیم. بالعکس، ساختار این حزب مسلط، آثار مخربی برای بخش مولد تایلند و در نهایت برای قانون اساسی آن داشت. جنبش تاکسین در ابتدا یک واکنش با گرایش سرمایهداری به بحران ۱۹۹۷ بود، اما تنوع منافع درون این ائتلاف بزرگ خیلی زود منجر به عدمموفقیت در حمایت از بخش اقتصادی مولد بحرانزده شد.
عدمموفقیت حزب در انتظام گروههای سرمایهدار که در زمان بحران اقتصادی بدهی بالا آورده و نیازمند کمک بودند زمانی روی داد که تاکسین و گروهش دریافتند که در عوض میتوانند به رانت غیرمولد هنگفتی دست یابند. در نتیجه طبقه متوسط و سرمایهدارها دسترسی خود به قدرت سیاسی را از دست داده و حزب برای ماندن در قدرت آشکارا به استراتژیهای پوپولیستی روی آورد. این رویکرد به عنوان یک استراتژی انتخاباتی که اجازه تسخیر رانت به گروههای قدرتمند درون ائتلاف حاکم را میداد، بسیار موفق بود. بهرغم وجود یک بخش سرمایهدار پیشرفته، از منظر اجرای نهادهای حامی سرمایهگذاری مولد و رشد بلندمدت، تغییرات منفی ژرفی در استقرار سیاسی پدید آمده بود.
استراتژی انتخاباتی تاکسین چنان موثر بود که حتی پس از برکناری از طریق کودتای نصفه و نیمه مورد حمایت طبقه متوسط، حزب تغییر نام داده او دوباره برنده انتخابات شد و تنها پس از خشونتها و اختلافات و رای قانون اساسی و برخورد قوه قضائیه پس از توصیه شاه به قاضی برای نجات کشور، سرانجام از کار برکنار شد. دولت جدید به رهبری حزب دموکرات پس از دادوستدهای سیاسی متعدد بالاخره در دسامبر ۲۰۰۸ تشکیل شد. این دولت نه از طریق انتخابات که به واسطه رد صلاحیت بعضی از نمایندگان منتخب مجلس و راه یافتن عدهای دیگر تشکیل شد. از منظرگونهشناسی سیاسی، با اینکه نخستوزیر فردی تحصیلکرده و محبوب از قدیمیترین حزب سیاسی تایلند بود، اما در حقیقت بازگشتی (هرچند موقت) به نوعی حاکمیت اقتدارگرا با چهرهای دموکراتیک بود. ائتلاف حاکم جدید با حمایت پشت پرده گسترده نظامی- بوروکراتیک ایجاد شد و توانست جناحهای هدایت شده توسط حامیان تاکسین را که به طور موفقیتآمیزی فقرا و روستاییان را بسیج کرده بودند با زور از مشاغل نظامی و اداری کنار گذارد.
واضح است که تلاش برای ایجاد ساختار حزبی خودتنظیمگر که در حمایت منافع اقتصادی رسمی فعال است شکست خورده و تحلیل استقرار سیاسی نشان میدهد که چرا چنین تلاشی زودرس و پیش از موقع بود. هنوز زود است که بگوییم چقدر طول خواهد کشید تا تایلند به نوعی از ساختار حامیپرور رقابتی برسد که امکان بهکارگیری گروههای محروم از قدرت را نیز داشته باشد و از این طریق دیگر نیازی به دخالتهای آشکار و مداوم نظامی-بوروکراتیک نباشد. ویژگیهای کلی تکامل استقرار سیاسی در تایلند معاصر در ذیل آمده است:
• اقتدارگرای آسیبپذیر با سرمایهداران با توانمندی ضعیف تا متوسط و از نظر سیاسی ضعیف ۱۹۷۰-۱۹۶۰: حامی حقوق سرمایهداران در انباشت سریع ثروت ولی با نهادهای سیاست صنعتی ضعیف.
• حامیپرور رقابتی با سرمایهداران با توانمندی متوسط تا بالا و قدرتمند از نظر سیاسی: از میانه ۲۰۰۱-۱۹۸۰؛ رشد سریع با حمایت رانتجویی بخشی از سرمایهداری و سیاست صنعتی محدود.
• حزب مسلط «مامولد» با سرمایهداران با توانایی بالا و قطع ارتباط کرده با سیاست ۲۰۰۸-۲۰۰۱: نهادهای رسمی از رشد بخش رسمی حمایت کرده ولی هدف توزیع مجدد با رویکرد پوپولیستی به فقرا بود. اتکا به سرمایهگذاری خارجی برای رشد.
• عقبگرد: اقتدارگرایی با چهره دموکراتیک ۲۰۰۸؛ بلاتکلیفی سیاسی و سیاستی.