چگونه سرمایهگذاران، فوتبال را خراب میکنند؟
منچستر یونایتد همانطور که انتظار میرفت به بایرن مونیخ باخت. این شکست و دیگر ناکامیهای این فصل، آتش انتقاد از خانواده گلیزر را که با سودجوییشان توسعه ورزشی باشگاه را نابود کردهاند، دوباره شعلهور خواهد کرد. آیا میشود به سرمایهگذاری در یک باشگاه فوتبال صرفا به چشم یک فعالیت سودآور نگاه کرد؟ دیگر کمتر کسی است که در فوتبال شکی داشته باشد که «پول گل میزند. » اما بعد از تحولات چند سال گذشته در فوتبال جهان میتوان این جمله را با شرطی کردن اصلاحش کرد: پول گل میزند، اگر درست و برای خود فوتبال خرج شود.
منچستر یونایتد همانطور که انتظار میرفت به بایرن مونیخ باخت. این شکست و دیگر ناکامیهای این فصل، آتش انتقاد از خانواده گلیزر را که با سودجوییشان توسعه ورزشی باشگاه را نابود کردهاند، دوباره شعلهور خواهد کرد. آیا میشود به سرمایهگذاری در یک باشگاه فوتبال صرفا به چشم یک فعالیت سودآور نگاه کرد؟
دیگر کمتر کسی است که در فوتبال شکی داشته باشد که «پول گل میزند.» اما بعد از تحولات چند سال گذشته در فوتبال جهان میتوان این جمله را با شرطی کردن اصلاحش کرد: پول گل میزند، اگر درست و برای خود فوتبال خرج شود. به همین دلیل هم بود که کمتر کسی تردید داشت، بایرنمونیخ از سد منچستر یونایتد در لیگ قهرمانان میگذرد و به نیمهنهایی راه پیدا میکند.
تضاد میان این ۲ باشگاه در این برهه از زمان، بزرگتر از این نمیتوانست باشد. در آلمان باشگاهی میدرخشد که خیلی ماهرانه سرمایهاش را افزایش میدهد بدون اینکه کنترل را بر توسعه ورزشی تیمهایش از دست بدهد، درحالیکه در انگلستان یک باشگاه بزرگ را از بورس میخرند و کلی بدهی به آن تحمیل میکنند و آن را به روزی میاندازند که دیگر در عرصه بینالمللی یک نقش جانبی بازی میکند.
مشکل منچستر یونایتد در کجاست؟
مشکل در این است که با خانواده بازاری گلیزر، مالکانی امور را در دست گرفتهاند، که به فوتبال صرفا به عنوان یک کسب و کار نگاه میکنند که باید برایشان سود بیاورد. دیتریش شولتسه، نویسنده کتاب تازه منتشر شده «یونایتد؛ از یک باشگاه کارگری تا یک کسبوکار فوتبال» به روزنامه «هندلسبلات» میگوید: «منچستر یونایتد زیر نظر گلیزرها لطمه خورد و رقابتپذیریاش را از دست داد.»
این کارشناس فوتبال در کتاب جدیدش درباره پرافتخارترین باشگاه ۲ دهه اخیر فوتبال انگلستان، نقش این نوع خاص سرمایهگذاران را نیز زیر ذرهبین برده است. به گفته او مشکل گلیزرها این است که پول با خودشان نمیآورند: «اینها کاسبهای ورزشیاند که میخواهند، از طریق باشگاه پول دربیاورند.» البته به اعتقاد نویسنده هم این مساله به خودی خود اشکال ندارد. بالاخره هر چه باشد، امروز در فوتبال حتی یک باشگاه آماتور هم دیگر بدون کمک مالی دوام نمیآورد. یارانه در فوتبال در همه سطوح به یک امر عادی تبدیل شده است، اما در اینجا موضوع سرمایهگذارانی هستند که باشگاهها را «اسباببازی شخصیشان» میبینند و «منافع طرفداران را لگدمال میکنند.» منتقدان خانواده گلیزر دیگر نه تنها در شهر منچستر، بلکه در سراسر جهان افزایش یافتهاند. باشگاه زیر نظر آنها با یک کوه بدهی مواجه شده و یکسال است که دیگر الکسفرگوسن هم نیست و از لحاظ ورزشی هم تیم نزول کرده است.
خیز اول گلیزر
مالکوم گلیزر آمریکایی از سال ۲۰۰۳ خیز اول را به سمت منچستر یونایتد برداشت و اولین سهام این باشگاه را خریده بود. هدف این بیزینسمن از این سرمایهگذاری با آنچه در اروپا از فوتبال فهمیده میشود، زیاد ارتباطی نداشت. او با کسبوکار باشگاهها به عنوان مالک باشگاه تامپا بی فقط از طریق ورزشهای آمریکایی آشنایی داشت که ساختار اقتصادیشان به کلی از فوتبال اروپا متفاوت است. ۲ سال بعد این خانواده آمریکایی، منچستر را بهطور کامل از بورس خارج کرد و آن را به مالکیت اختصاصی خود درآورد. در پی آن هواداران تظاهرات میکنند و برخی حتی در اعتراض یک باشگاه جدید تاسیس میکنند به نام «فوتبال کلاب آف منچستر». اما هیچیک از این کارها دیگر فایدهای ندارد.
مالکوم گلیزر کاسب، به این طریق بهترین شرایط را برای خودش فراهم کرد تا با یونایتد پول دربیاورد. تازه او منچستر یونایتد را با وامهایی خرید که بازپرداختشان را از طریق درآمدهای خود باشگاه انجام داد. این به این معنا است که بخش بزرگی از درآمدهای باشگاه میرود به حساب بدهیها.
پیامدهای این اتفاق روشن بودند: افزایش قیمت بلیت استادیوم، اقلام هواداری گرانتر و سرمایهگذاری کمتر در بازیکنان. دقیقا همانطوری شد که منتقدان از همان اول بیماش را داشتند. از این لحاظ این سرمایهگذاران آمریکایی با بقیه سرمایهگذارانی که از خریداری یک باشگاه فوتبال، بیشتر دنبال لذتش هستند تا کسب سود، تفاوت دارند. شولتسه در این باره میگوید: «بهترین نمونه برای مقایسه بین این ۲ مدل سرمایهگذار، تفاوت میان رومن آبرامویچ و مالکوم گلیزر است. درحالیکه مالک روس چلسی پول توی باشگاه تزریق میکند، مالک آمریکایی منچستر پول از آن برمیدارد. برای همین است که طرفداران چلسی آبرامویچ را دوست دارند، اما هواداران یونایتد از گلیزر متنفرند.» گلیزر برای خریداری منچستر یونایتد ۸۱۰ میلیون پوند پرداخت میکند که تنها ۲۷۲ میلیون آن، یعنی یک سوم کل مبلغ را از جیب خودش میدهد. باقی را او از طریق استقراض تامین میکند. شولتسه میگوید: «ظرف مدتی کوتاه ثروتمندترین و محبوبترین باشگاه جهان، به بدهکارترین باشگاه جهان تبدیل میشود.»
الکس فرگوسن، عامل تضمین موفقیت در منچستر از سال ۱۹۸۶، خیلی زود با مالکان جدید کنارآمد. به نظر میرسید که دلیل آن بیشتر به خاطر این بود که مدل کاری فرگوسن به کارشان میآمد. فرگوسن متخصص این بود که بازیکن را با قیمت پایین بخرد، او را تبدیل به ستاره کند و بعد به قیمت بالاتر بفروشد. ضمن اینکه تیم او همیشه هم در لیگ برتر مدعی بود هم در لیگ قهرمانان اروپا. بهترین مثال این استراتژی، کریستیانو رونالدو پرتغالی بود که با قیمتی بسیار بالا به رئالمادرید فروخته شد. برای مالکانی که سودجو هستند، چنین مربیای یک نعمت است. خود فرگوسن هم زیاد در مورد مالکیت آمریکاییها اظهارنظر نمیکرد.
اما برخی از طرفداران دوآتشه، چندین و چند بار تلاش کردند تا باشگاه را پس بگیرند. جدیترین فعالیت آنها «صندوق ائتلاف هواداران منچستر یونایتد» (MUST) است. در فوریه ۲۰۱۰ این ارگان ۵۰ هزار نفر عضو داشت، امروز این تعداد به بیش از ۲۰۰ هزار نفر رسیده است. مهمترین حامیان (MUST) برخی از اسطورههای باشگاه و حتی سیاستمداران هستند. البته خریداری و پس گرفتن منچستر یونایتد دشوار است، دلیلش هم آن است که گلیزرها میخواهند باشگاه را با سود بفروشند. اما حامیان (MUST) حاضر نیستند آن پاداش مورد تقاضای گلیزرها را روی قیمت خرید بپردازند. اختلاف به این ترتیب بر سر برآورد ارزش یونایتد بالا گرفته
است. گلیزرها دو برابر آنچه را سال ۲۰۰۵ پرداخته مطالبه میکنند؛ ۶/۱ میلیارد پوند. به گفته تحلیلگران مالی، اگر خریداری بپذیرد که چنین مبلغی را بپردازد، باید در مجموع چیزی در حدود ۲ میلیارد پوند بدهد که برای یک باشگاه فوتبال مبلغ بسیار بالایی است. بهویژه برای گروهی که سودجو نیست و فقط دنبال این است که به یک قیمت عادلانه باشگاه را بخرد. گلیزرها در این میان یک راه دیگر برای به جیب زدن بخشی از سود مورد نظرشان پیدا کردند. آنها در آگوست ۲۰۱۰، ۱۰ درصد از سهامشان را در بورس نیویورک عرضه کردند؛ البته این سهامداران جدید خیلی حرفی برای گفتن در باشگاه ندارند. سهام آنها تنها اجازه تاثیرگذاری محدودی را به آنها میدهد. سهامی که در اختیار گلیزرها قرار دارد، ۱۰ برابر سهامی که در بورس معامله شد، حق رای دارد. یکی از سهامداران جدید، جورج سوروس سرمایهگذار جنجالی آمریکایی است که ۸۵/۷ درصد این بخش از سهام را در ازای ۲۸ میلیون پوند خرید.
البته ارزشگذاری نشریه «فوربس» که ابتدای سال ۲۰۱۳ ارزش منچستر یونایتد را حدود ۵/۲ میلیارد یورو برآورد کرد و آن را باارزشترین باشگاه فوتبال جهان نامید، مهر تاییدی بود بر ادعاهای مالکان جدید.
پروژه شکستخورده؟
در فوتبال حرفهای امروز جهان، رقمهای بسیار بالایی در جریان است. در این میان منچستر اما یک استثنا است. چون مالکان آن سرمایهگذاران سودجوییاند که با رومن آبرامویچ یا شیخهای ابوظبی و قطر قابلقیاس نیستند؛ اما آنچه واضح است اینکه با تزریق پول حتی در یک باشگاه کماهمیتتر میتوان آنها را به قدرتهای بینالمللی فوتبال تبدیل کرد. مثل دو باشگاه منچستر سیتی و پاری سن ژرمن که با پولهای مالکان ثروتمند عرب خود، به دو مدعی در فوتبال اروپا تبدیل شدهاند. هر چند به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و بعد از تجربه ۲۰ سال اخیر، معلوم شد که عرضه در بورس راه حل مناسبی برای باشگاههای فوتبال نیست.
شولتسه میگوید: «فوتبال یک تجارت با قوانین خاص خودش است. درواقع پیشبینیناپذیر بودن فوتبال با منطقی و با حساب و کتاب بودن یک سازمان سهامی عام جور درنمیآید.» با این حال شولتسه منچستر یونایتد را تنها باشگاهی میداند که در بورس خوب کار میکرد. آن هم بیشتر به خاطر شخص الکس فرگوسن بود که استاد این بود که با هزینه نسبتا پایین جام بهدست بیاورد.»
اما به اعتقاد شولتسه، فرگوسن هم با گذشت زمان به خاطر اینکه مالکان آمریکایی دست او را در بازار نقل و انتقالات میبستند، به ستوه آمده بود. به هر حال موفقیت ورزشی به سرمایهگذاریهای مالی هم نیازمند است: «هر چی از فوتبال درمیآید، باید دوباره توی خود فوتبال خرج شود؛ اما از طرفی سهامدار هم دنبال سود سهامش است.»
منتقدانی مثل شولتسه، پروژه گلیزرها را در منچستر یونایتد «شکستخورده» میدانند. برای اثبات ادعایشان هم نتایج این فصل را گواه میگیرند و میگویند چون کم در تیم خرج شد و «شیاطین سرخ» بعد از حذف در لیگ قهرمانان و جام حذفی، حتی دیگر عملا شانسی برای راهیابی به لیگ قهرمانان فصل بعد هم ندارند، حالا ممکن است بخش قابل توجهی از درآمدهایشان را از دست بدهند و ارزش باشگاه کاهش یابد. در شرایط فعلی و با این میزان بدهی، بدترین اتفاق ممکن برای منچستریونایتد همین بود که از درآمدهای سرشار لیگ قهرمانان هم محروم شود. حالا چه اتفاقی میافتد؟ برای فروش باشگاه، باید ابتدا سرمایهگذار طالبش پیدا شود. چندی پیش اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه ستارههای دهه ۹۰ منچستر یونایتد که به «کلاس ۹۲» شهرت دارند، قصد دارند باشگاه را بخرند. شولتسه در واکنش به این اخبار میگوید نمیتواند تصور کند که آنها بتوانند این کار را انجام دهند: «برای این کار آنها به شرکای قدرتمندی نیاز دارد. اینجا است که احتمالا پای قطریها وسط میآید.» شاید هم آنطور که چند ماه پیش در اخبار آمده بود، خانواده گلیزر بخواهند باشگاه را نگه دارند. بر اساس آن اخبار خانواده گلیزر
قصد دارد ۲۰۰ میلیون پوند در اختیار دیوید مویس جانشین ناکام فرگوسن (که این هفته برکنار شد) بگذارد تا اواسط سال ۲۰۱۵ یک تیم قدرتمند جدید بسازد. احتمالا بیشتر به خاطر آنکه آنها نگران سرمایه و سودشان هستند و نه نگران سرنوشتی که محبوبترین باشگاه جهان دچارش شده است.
ارسال نظر