نابرابری جدید
نویسنده: هارولد جیمز ۱ مترجم: معزالدین خیرآباد از آغاز، پاسخهای سیاستی به بحران مالی ۲۰۰۸ رنگ خاطرهها و تفسیرهای رکود بزرگ به خود گرفتند. عقل متعارف هماینک به خاطر دارد که جهان از تکرار فاجعه رخ داده میان جنگ جهانی اول و دوم اجتناب کرد، بیشتر به این دلیل که سیاستگذاران این بار تصمیمهای بهتری اتخاذ کردند. اما درحالیکه دلایل متعددی برای تبریک به خود وجود دارد، دو ویژگی بهبود پس از بحران منجر به شکلگیری سایهای بر سر این جشن شده است. اول اینکه برخلاف محرکهای مالی عظیم و پولی بیسابقه، بهبود اقتصاد بهطور قابل توجهی ضعیف و شکننده بوده است.
نویسنده: هارولد جیمز 1 مترجم: معزالدین خیرآباد از آغاز، پاسخهای سیاستی به بحران مالی 2008 رنگ خاطرهها و تفسیرهای رکود بزرگ به خود گرفتند. عقل متعارف هماینک به خاطر دارد که جهان از تکرار فاجعه رخ داده میان جنگ جهانی اول و دوم اجتناب کرد، بیشتر به این دلیل که سیاستگذاران این بار تصمیمهای بهتری اتخاذ کردند. اما درحالیکه دلایل متعددی برای تبریک به خود وجود دارد، دو ویژگی بهبود پس از بحران منجر به شکلگیری سایهای بر سر این جشن شده است.
اول اینکه برخلاف محرکهای مالی عظیم و پولی بیسابقه، بهبود اقتصاد بهطور قابل توجهی ضعیف و شکننده بوده است.در منطقه یورو، بحران بدهی منجر به چرخش شدید به سوی سیاست انقباض مالی و به همراه آن بازگشت به رکود شده است.اما حتی در ایالات متحده آمریکا، کشوری که در آن به مقدار فراوان محرک مالی وجود داشت، نرخ رشد بلندمدت احتمالا همچنان در سطحی کمتر از سطوح پیش از بحران باقی خواهند ماند.
شکوفایی بیثبات اقتصاد، داستان دهه ۱۹۳۰ را به ذهن متبادر میکند.زمانی که بسیاری از اقتصاددانان برجسته از جمله جان مینارد کینز و«آلوین هانسن» اعلام کردند جهان به مرحله رکود بلندمدت وارد میشود. از نگاه آنها، پویایی و انرژی انقلاب صنعتی تضعیف شده بود و هیچ چیزی برای حفظ رشد اقتصادی جایگزین آن نمیشد. دومین پیشبینی درباره جهان پس از بحران، حتی هشداردهندهتر است. کشورهای بسیاری در پاسخ به رکود بزرگ، سیاستهای خود را به سمت کاهش اختلافهای درآمدی و ثروت تغییر دادند. در نتیجه، تا اواسط قرن بیستم، نابرابریهای شدید اقتصادی و اجتماعی به نظر میرسید که درحال ناپدید شدن هستند.
اما پس از ۲۰۰۸، میزان نابرابری که حتی قبل از این بحران مالی در حال افزایش بود، بهدلیل اقدامات متعددی که اغلب با هدف جلوگیری از یک رکود بزرگ دیگر اتخاذ میشدند، نوسان داشته است. سیاستهای پولی غیر رایج با افزایش قیمت سهام و قیمتهای دارایی در قطبهای اقتصادی بزرگی مانند نیویورک، لندن، پاریس،
دیو دژانیرو، و شانگهای موجب رونق داراییها شد.
همانطورکه ثروتمند، ثروتمندتر شد، طبقههای متوسط به واسطه نرخهای بهره اسمی نزدیک به صفر که در واقع در شرایط واقعی منفی بودند، کوچک شدند. در همین حال، درآمدهای طبقه کارگر به واسطه افزایش رقابت برای کسب فرصتهای شغلی کمتر آسیب دید.
فقط سیاست پولی نیست که اثر چندقطبی دارد. اروپاییانی که نگران سیاستهای کینزی هستند، با میراث پرهزینه پروژههای سرمایهگذاری شده توسط بخش عمومی مواجه میشوند.بهطور مثال، از بازیهای المپیک آتن ۲۰۰۴ انتظار میرفت یونان را به اقتصادی مدرن، پویا و درخشنده تبدیل کند. اما درحالیکه ثمره این بازیها یک سیستم متروی زیرزمینی برای شهر آتن و یک فرودگاه مدرن بود، کوهی از بدهی و مجموعه متروک المپیک «هیلینیکن» هم از این بازیها حاصل آمد.
افزون بر این، انتقادکنندگان به درستی به پارتیبازی و سایر اشکال فساد در قراردادهای منعقده در جریان چنین پروژههایی اشاره میکنند.این موضوع، همان قدر که در کشورهای پیشرفتهای مانند یونان و اسپانیا وجود دارد، در کشورهای درحال توسعه و اقتصادهای نوظهور نیز دیده میشود.
سویه ناخوشایند بسته محرک پس از بحران چین در دادگاه «لیو ژی جون» که توسعه شبکه قطار سریع السیر چین را سرپرستی کرد، از بین رفت. جایگاهی که ۳۷۴ ملک و ۱۶ خودرو برای او به همراه آورد. وقتی آشکار شد که حکم مرگ او به زندان تبدیل شد، تظاهرات سراسر چین را فراگرفت.
این خشم فوران یافته از فساد به شکل ناآرامیهای عمومی سراسر قلمروی سایر اقتصادهای نوظهور به ظاهر موفق را نیز فرا گرفت. ظاهرا رجب طیباردوغان نخستوزیر ترکیه نابغه پشت معجزه اقتصادی این کشور است. اما او طرحی برای تبدیل پارک گزی واقع در میدان تقسیم استانبول را به مجموعهای از فروشگاههای بزرگ ارائه کرد که موجب برانگیخته شدن احساسات مردم و تظاهرات عمومی در این شهر و چند شهر دیگر ترکیه شد.
رویدادهای ورزشی عمده با واکنشهای شدید مواجه شدهاند. لهستان پس از یک رسوایی چنین تجربهای را کسب کرد. این رسوایی پس از موفق شدن شرکتهای خارجی در انعقاد قرارداد برای مسابقات فوتبال جام یوفا ۲۰۱۲ رخ داد، وقتی که این شرکتها پول دولت لهستان را گرفتند اما به سازندگان لهستانی که با شرکتهای اصلی این پروژه قرارداد همکاری داشتند، پولی پرداخت نکردند.
بهطور خلاصه، اقتصاد سیاسی پروژههای مبتنی بر محرک مالی بهطور بالقوه به شدت حیرتانگیز هستند؛ چرا که شهروندان معمولی اغلب به منافع خود دسترسی ندارند. برای جهانی که هنوز از بحران ۲۰۰۸ زخمی است، چنین پروژههای پر منفعتی به نخبگان فاسد پاداش میدهد.
اما یک برتری اساسی وجود دارد: آنچه به نابرابری دامن میزند، سرمایهداری بیقید و بند نیست، بلکه تلاشهای سیاستی عمومی حیرت آور برای ثبات بخشی به اقتصادهایی که بهدلیل بحران مالی تضعیف شدند، است.
پاورقی:
۱- هارولد جیمز، عضو ارشد نوآوری نظارت بینالمللی، استاد تاریخ و امور بینالمللی دانشگاه پرینستون و استاد تاریخ در موسسه دانشگاهی اروپا واقع در فلورانس است. متخصص در تاریخ اقتصادی آلمان و جهانی شدن. او نویسنده ایجاد و انهدام ارزش نیز هست.
ارسال نظر