تفکری بیشتر درباره واژه «فقر»
خط فقر یا دیوار فقر
سید پرویز جلیلی کامجو* یکی از مهمترین آرمانهای اهداف «سند توسعه هزاره سازمان ملل متحد» (MDG)، ریشهکنی فقر و گرسنگی مطلق بوده که در قالب دو هدف فرعی شکل گرفته است. نصف کردن افرادی که درآمدشان در روند کمتر از یک دلار در روز است و نصف کردن بخشی از افرادی که از گرسنگی رنج میبرند نمونه این اهداف است.
پیچیدگی موضوع فقر با توجه به روند بسیار مخرب آن در توسعه اقتصادی کشورها، نیازمند تدابیر ملی و بینالمللی است. در زمینههای بینالمللی این تلاشها با ارائه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۰ آغاز شد و در اجلاس توسعه اجتماعی کپنهاگ (۱۹۹۵) ادامه یافت.
پیچیدگی موضوع فقر با توجه به روند بسیار مخرب آن در توسعه اقتصادی کشورها، نیازمند تدابیر ملی و بینالمللی است. در زمینههای بینالمللی این تلاشها با ارائه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۰ آغاز شد و در اجلاس توسعه اجتماعی کپنهاگ (۱۹۹۵) ادامه یافت.
سید پرویز جلیلی کامجو* یکی از مهمترین آرمانهای اهداف «سند توسعه هزاره سازمان ملل متحد» (MDG)، ریشهکنی فقر و گرسنگی مطلق بوده که در قالب دو هدف فرعی شکل گرفته است. نصف کردن افرادی که درآمدشان در روند کمتر از یک دلار در روز است و نصف کردن بخشی از افرادی که از گرسنگی رنج میبرند نمونه این اهداف است.
پیچیدگی موضوع فقر با توجه به روند بسیار مخرب آن در توسعه اقتصادی کشورها، نیازمند تدابیر ملی و بینالمللی است.
در زمینههای بینالمللی این تلاشها با ارائه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۰ آغاز شد و در اجلاس توسعه اجتماعی کپنهاگ (۱۹۹۵) ادامه یافت. در همین راستا سال ۱۹۹۷ به عنوان سال فقرزدایی و همچنین سالهای ۲۰۰۶-۱۹۹۷ (۱۳۸۵-۱۳۷۶) به عنوان دهه فقرزدایی برگزیده شده و دولتها خود را به تهیه برنامههای ملی فقرزدایی و همکاریهای منطقهای و بینالمللی در این زمینه متعهد کردند.
در زمینه ملی نیز کشورهای مختلف تلاشهای بسیاری انجام میدهند، در صورتی که فقر در ایران با سرعتی فزاینده حتی سریعتر از تورم در حال افزایش است.
انواع فقر
فقر بر اساس دیدگاههای مختلف به انواع زیر قابل
تقسیمبندی است:
فقر ملی و فقر بینالمللی
فقر مادی (اقتصادی) و فقر معنوی (فرهنگی و فکری شامل بیسوادی، رواج رفتارهای نابهنجار، کاستی در زمینه ایثار و محبت، افزایش زمینههای کینهتوزی و نفرت و بهطور کلی تنزل برخی شاخصهای
سرمایه اجتماعی).
فقر دائمی (مواجهه با فقر و مظاهر آن از بدو تولد تا پایان زندگی) و فقر موقتی (بر اثر بروز شرایط نامساعد رخدادهای طبیعی: سیل، زلزله، خشکسالی، بیکاری و...)
فقر موردی (به صورت ابتلای گروه اندکی از اعضای جامعه) و فقر فراگیر (به شکل ابتلای اکثریت جامعه به فقر و اصولا شامل حال جوامع
روستایی میشود).
فقر شهری و روستایی
فقر مطلق، فقر مطلق شدید و فقر نسبی
فقر روانی: ناشی از عوامل درونی، اجتماعی و خانوادگی است.
فقر ذهنی: ریشه در احساس فرد یا خانوار نسبت به فقر دارد. از هر خانوار یا فرد خواسته میشود تا تخمینی از حداقل درآمد مورد نیاز برای ادامه حیات خود ارائه دهد.
فقر چند بُعدی: فقر در بُعد درآمد سرانه، بهداشت، حداقل استاندارد زندگی و تحصیل.
تجربه نشان داده است که فقر فرهنگی و اقتصادی، تاثیر متقابل دارند. در ادامه به تشریح ابعاد مهمترین تعریفهای فقر؛ یعنی فقر مطلق و فقر نسبی میپردازیم.
خط فقر
میزان مخارجی است که یک فرد در یک زمان و مکان معین نیاز دارد تا به یک سطح معین از رفاه برسد. افرادی که مخارج لازم برای رسیدن به این سطح رفاه را ندارند، زیر خط فقر هستند و فقیر محسوب
میشوند.
خط فقر مطلق و نسبی
بوت و راونتری برای اولینبار با ارائه تعریفی متفاوت از فقر نسبی و مطلق، فقر مطلق را یک موضوع عینی دانسته و با حداقل معیشت مرتبط ساختهاند. آنها فقر مطلق را به عنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی یا بهطور دقیق مقدار درآمدی که با توجه به زمینههای فرهنگی، اجتماعی اقتصادی و غیره جامعه مورد بررسی، برای تامین نیازهای افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن و ...) لازم است یا حداقل شرایطی است که عدم تامین آن موجب میشود تا نیازهای اساسی و ضروری فرد تامین نشود، تعریف کردهاند. این روش تعیین خط فقر مطلق را روش حداقل معیشت یا «روش نیازهای اساسی»
میگویند.
ایشان فقر نسبی را نیز به عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده میشود، تعریف کردهاند. در فقر نسبی که ناشی از اختلاف شدید درآمدی در یک جامعه خاص است، فقر صرفا ناشی از فقدان منابع جهت تامین نیازهای اساسی نیست، بلکه ناشی از کمبود منابع فرد جهت دسترسی به حداقل استاندارد زندگی نسبی در جامعه است؛ یعنی فرد یا خانواده نسبت به متوسط همان جامعه که در آن زندگی میکنند فقیر محسوب میشوند و شاید همان خانواده در یک کشور یا جامعه دیگر فقیر نسبی نباشند.
شاخصهای فقر
برای ترسیم شرایط واقعی خانوارهای فقیر، خط فقر به تنهایی کافی نیست و برای بررسی شدت و شکاف فقر از شاخصهای فقر استفاده میشود که در ذیل بهصورت خلاصه به آنها اشاره میشود.
شاخص نسبت افراد فقیر
رایجترین شاخص یا اندازه فقر که به «نسبت سرشمار» معروف است، از تقسیم تعداد خانوارهای پایینتر از خط فقر بر کل تعداد خانوارها به دست میآید. نسبت سرشمار، در مورد عمق یا شدت فقر چیزی را بیان نمیکند. به عبارت دیگر، از روی این شاخص نمیتوان فهمید که افراد فقیر چقدر فقیر هستند و برای از بین بردن آنها به چه مقدار منابع اضافی نیاز است.
شاخص شکاف فقر
برای بیان شدت یا عمق فقر، از شاخص دیگری استفاده میشود که به «شکاف فقر» معروف است. این شاخص، براساس تفاوت درآمد هر فرد یا خانوار فقیر از خط فقر کلی تعیین میشود.
شاخص نسبت شکاف درآمد
گویای آن است که برای از بین رفتن کامل فقر، درآمد (یا هزینه) متوسط اقشار فقیر جامعه چقدر (یا چند درصد) باید افزایش یابد. این شاخص در عین اینکه عمق فقر (یعنی فاصله متوسط اقشار فقیر و غیر فقیرجامعه) را بهطور کلی بیان میکند، از بیان شدت فقر در میان افراد پایین خط فقر عاجز است.
شاخص فقر سن
آمارتیاسن(۱۹۷۶)، برای فقر شاخص دیگری پیشنهاد کرده که مقادیر شاخص شکاف فقر و شاخص نسبت شکاف درآمد را با هم ترکیب میکند و نسبت به توزیع درآمدها و ضریب جینی حساس است.
عوامل موثر بر فقر
بررسی اقتصادی - اجتماعی فقر و محرومیت از جمله مسائل پیچیدهای است که در شناخت و درک آن باید الزاما عوامل و متغیرهای متعددی را مورد توجه قرار داد.
رشد اقتصادی و تولید ملی
درآمد ملی سرانه
نابرابری توزیع درآمد (فرصتهای برابر برای کسب درآمد)
نابرابری توزیع ثروت (شکاف طبقاتی)
توزیع عادلانه خدمات مالی و اعتبارات دولتی
نرخ تورم و سیاستهای پولی و ارزی مقامات پولی
بیکاری، بهخصوص بیکاری بلندمدت
نکته قابلتامل این است که همانطور که اقتصادهای کم درآمد رشد میکنند، احتمالا فقر کاهش مییابد، اما نرخی که در آن فقر کاهش مییابد میتواند بهوسیله افزایش در نابرابری کمتر شود. یعنی رشد برخی شاخصهای فوق با تنزل شدید برخی دیگر در کل باعث رشد
فقر میشوند.
دورهای باطل فقر
یکی از مهمترین کارها در مرحله گذار به سمت توسعه یافتگی، شکستن دورهای باطل فقر است. در یک جمله میتوان گفت که فقر، فقر میآورد.
این مفهوم دور باطل فقر است. کودکانی که خانوادههای آنها امکان انجام هزینههای مختلف آموزشی مانند کلاسهای خصوصی، کلاسهای کنکور، مدارس غیرانتفاعی، رایانه و نرمافزارهای مختلف آموزشی، کلاس زبان، حمایت و تشویقهای مالی، تامین امنیت و آرامش مالی و روانی و غیره را ندارند، با احتمال بسیار کمی در رشتههای پردرآمد در دانشگاههای سطح یک و دو قبول خواهند شد و این اتفاق برای فرزندان آنها نیز تکرار خواهد شد و فقر، فقر را به مژدگانی خواهد آورد.
مگر این دور باطل در سطح خرد توسط خود فرد یا در سطح کلان توسط سیاستهای فقرزدایی شکسته شود.
میزان خط فقر در ایران بر اساس بُعد خانوار
مطالعات متعددی بهمنظور برآورد خط فقر در ایران صورت گرفته است که خطهای متفاوتی را گزارش دادهاند، اما بر اساس مطالعه راغفر و همکاران که در سال ۱۳۸۹ انجام و در سال ۱۳۹۲ منتشر شد، ۶۳ درصد مردم شهر تهران دچار محرومیت نسبی هستند. در نمودار (۱) خط فقر ماهانه برای خانوادههای ۴ و ۶ نفری تا سال ۱۳۸۸ بر اساس مطالعه زمانزاده و شاهمرادی ارائه شده است و سالهای ۱۳۸۹ تا مهرماه ۱۳۹۲ نیز نگارنده بر اساس همین مقاله و مبتنی بر نرخ تورم ۱۰ درصد محاسبه کرده است.
خط فقر در دنیا
سال ها است محافل اقتصادی در تعریف فقر به استانداردی قابلقبول همگانی دست نیافتهاند؛ چراکه فقر مقولهای کیفی است نه کمی. تعریف فقر از نقطهای به نقطه دیگر متفاوت است. به دلایل مختلف هیچ تعریفی نمیتواند جامع و مانع در همه نقاط جهان باشد چرا که خصوصیات متفاوت اجتماعی، اقتصادی در نقاط مختلف جهان طبعا تعاریف متفاوت را به همراه خواهد داشت.خط فقر در دنیا بر اساس برابری قدرت خرید
(PPP ۲۰۰۵) بین یک تا ۴۰ دلار متغیر است. بانک جهانی خط فقر را یک دلار و ۲۵ سنت برای هر فرد در هر روز تعریف کرده است و برای توجیه اختلاف بین کشوری در این نوع تعریف، افزایش یک دلار به تعریف فوق به ازای سه دلار افزایش در متوسط مصرف در کشورهای مختلف را پیشنهاد کرده است. با این تعریف بیش از نیمی از مردم در کشورهای در حال توسعه
زیر خط فقر هستند.
منبع: بانک جهانی، ۲۰۱۳
خط فقر در ایالاتمتحده
مفهوم فقر در کشورهای پیشرفته دنیا نیز مشکلی است که دولتها با آن دست و پنجه نرم میکنند. طبق گزارش مرکز مطالعات کنگره ایالاتمتحده که در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲ منتشر شد، بیش از ۲/۴۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۱ در این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند.
بهطوریکه جمعیت افراد فقیر از ۳/۱۲ درصد در سال ۲۰۰۶ به ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ رسیده است. همچنین در این سالها فقر در بین سیاهپوستان به ۶/۲۷ درصد رسیده است. سایر آمارهای این گزارش نشان میدهد که سایر نژادها مانند سیاهپوستان، اسپانیولی زبانها (اهالی آمریکای لاتین) و آسیاییها تفاوت بسیاری با سفیدپوستان دارند.
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه اصفهان
(Parviz.jalili@gmail.com)
ارسال نظر