وضعیت اقتصاد قاره سبز در سال ۲۰۲۰ چگونه خواهد بود؟
درسهای بحران مالی برای اروپا
مجید اعزازی بحران مالی سال ۲۰۰۸ اگرچه بنیانهای اقتصادی اتحادیه اروپا را به لرزه درآورد، اما نه تنها موجب فروپاشی این اتحادیه نشد، بلکه زمینه لازم برای همگرایی بیشتر میان اعضای این اتحادیه را به منظور مقابله با پیامدهای بحران و پیشگیری از فوران دوباره آن فراهم کرد، به گونهای که اعضای این اتحادیه در اقدامی ابتکاری مجموعهای از اهداف را در قالب یک برنامه استراتژیک ۱۰ ساله تعریف و تنظیم کرده و از سال ۲۰۱۰ آن را به اجرا گذاشتند. برنامهای که اروپای نوینی را برای سال ۲۰۲۰ ترسیم میکند. دستیابی به اهداف این برنامه استراتژیک میتواند پتانسیل رشد اقتصادی را در کشورهای عضو اتحادیه اروپا افزایش دهد.
مجید اعزازی بحران مالی سال 2008 اگرچه بنیانهای اقتصادی اتحادیه اروپا را به لرزه درآورد، اما نه تنها موجب فروپاشی این اتحادیه نشد، بلکه زمینه لازم برای همگرایی بیشتر میان اعضای این اتحادیه را به منظور مقابله با پیامدهای بحران و پیشگیری از فوران دوباره آن فراهم کرد، به گونهای که اعضای این اتحادیه در اقدامی ابتکاری مجموعهای از اهداف را در قالب یک برنامه استراتژیک 10 ساله تعریف و تنظیم کرده و از سال 2010 آن را به اجرا گذاشتند.برنامهای که اروپای نوینی را برای سال 2020 ترسیم میکند.
دستیابی به اهداف این برنامه استراتژیک میتواند پتانسیل رشد اقتصادی را در کشورهای عضو اتحادیه اروپا افزایش دهد.هدف نهایی این برنامه ایجاد شتاب در حوزههای کلیدی هریک از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.
یکی از اهداف مزبور بازگشت به شرایط رقابتپذیری پیش از بحران است. از همین رو، از زمان شروع بحران اقتصادی، کمیسیون اروپا بر ایجاد شرایط بازگشت به رشد و رقابتپذیری اقتصادی کشورهای اروپایی تمرکز کرده است. برای رسیدن به این هدف، سرمایه عمومی باید در موارد مطمئنتری صرف شود و بخش مالی باثباتتر و معتبرتری باید در خدمت اقتصاد واقعی قرار بگیرد. به علاوه، مدیریت و نظم اقتصادی قویتری مورد نیاز است و کشورهای عضو باید تلاشهای خود را برای ارائه اصلاحات ساختاری اساسی به منظور توسعه رقابتپذیری، ادامه دهند.
اروپا، همچون اکثر دیگر نقاط جهان درحال عبور از یک دوره گذار است. بحران اقتصادی جهان، سالها پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را ازمیان برده و اقتصاد اروپا را در معرض ضعفهای ساختاری قرار داده است. در این میان، چالشهای گوناگون بلندمدت همچون جهانیسازی، بر منابع ملی فشار وارد میکنند و مساله جمعیت رو به پیری جدیتر میشود. اگر این واقعیت را بتوان پذیرفت که اروپا درحال تغییر است، این قاره همچون گذشته نمیتواند بر کسبوکارها تکیه کند.
از این رو بسیاری بر این باورند که ضعفهای ساختاری در اقتصاد اروپا که در پی بحران آشکار شدهاند، تنها از طریق پیشبرد اصلاحات ساختاری رفع میشوند. اصلاحاتی که برمبنای تلاشهای ملی قراردارند، اما بر داراییهای اروپایی مانند: بازار مشترک، سیاست تجاری مشترک و سیاستهایی در سطح اتحادیه اروپا، استوار هستند.
بیگمان، اروپا با توجه به رشد اقتصادی ضعیفش، تداوم بحران و پیچیدگی تصمیمسازی آن، در حال حاضر در رخوت و سستی به سر میبرد. با وجود این، محافل کارشناسی و رسانهای غرب بر این باورند که اتحادیه اروپا بزرگترین اقتصاد واحد در جهان باقی خواهد ماند. آنها استدلال میکنند که سرانه تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا به نسبت قدرت خرید هنوز هم حدود چهار برابر چین، سه برابر برزیل و حدود ۹ برابر هند است.
اتحادیه اروپا یک پدیده کاملا بینظیر در جهان است. یک پروژه سیاسی، اقتصادی و فراتر از همه اینها اتحادی قانونی میان ۲۷ کشور دارای تاریخ طولانی جنگ با یکدیگر است. شاید از همینرو است که رهبران این اتحادیه تمام توان خود را برای حفظ و بالندگی آن به کار بستهاند. پرونده پیش رو، با اتکا به منابع منتشره از سوی کمیسیون اتحادیه اروپا تلاش دارد اهداف اروپای۲۰۲۰ را مرور کند.
ارسال نظر