تولد یک پدر در تولیدی لباس زنانه
سر ویلیام پتی در سال ۱۶۲۳ در یک تولیدی لباس واقع در یک بازار خلوت و کم رونق در رامسیهامشایر در جنوب انگلستان به دنیا آمد. پدر و مادر پتی آدمهای خاصی محسوب نمیشدند. از این رو دانستن نام آنها هم چندان اهمیتی ندارد. در مدرسهای که تحصیل میکرد روش ابتدایی و غیرعلمی به خاطر سپردن و حفظ کردن به کار گرفته میشد که یک روش متداول برای تحصیل بچههای طبقه پایین انگلستان آن زمان بود. لذا اندیشمندان اقتصادی معتقدند که پتی نابغهای بوده که تحت کمترین امکانات، آموزش خود را آغاز کرده است. که به اعتقاد من اندیشمندان اقتصادی در این خصوص بیخودی دارند قضیه را بزرگ میکنند؛ چراکه هنوز هم در برخی کشورها چنان روشی به طور فراگیر برای تحصیل تمام طبقات جامعه در تمام مقاطع تحصیلی، متداول است.
او در سیزده سالگی مدرسه را ترک کرد و روی عرشه یک کشتی مشغول به کار شد که همان سال اول پایش شکست و مجبور شد مجددا به تحصیل بپردازد و ناگزیر شد تا درجه استادی آناتومی از دانشگاه آکسفورد و استادی موسیقی از دانشگاه گرشام درس خواندن را ادامه دهد. پتی در سال ۱۶۵۱ به مقام پزشک ارشد در ارتش کرامول منصوب شد و در ایرلند مسوول نظارت بر مساحت کردن زمینهایی شد که دولت به سربازان و ماموران مالیه میداد و البته به ناگهان در این میان خود پتی هم به یک زمیندار عمده تبدیل شد! و بیشتر ایام باقی مانده عمر خود را هم صرف رفع و رجوع دعاوی و شکایات مربوط به اراضی خویش کرد.
ویلیام پتی از اولین کسانی بود که در رابطه با علم اقتصاد به صورت اصولی و قاعده مند فکر کرد و نوشت و از اولین اشخاصی است که اصول اقتصادی را بر مبنای تجربه به کار بست. روش او بر اساس رهیافت تجربی فرانسیس بیکن استوار بود. رهیافت بیکن هم بر اساس فلسفه ارسطو استوار بود و فسلفه ارسطو هم بر هیچ اساسی استوار نبود. پتی در مقدمه کتاب «اقتصاد سیاسی» در این باره میگوید: «روشی که من در پیش گرفتهام بیان افکارم در قالب عدد، وزن یا مقدار با استفاده از براهین تجربی است که ریشه در طبیعت دارند و مسیرهای وابسته به اذهان، امیال و شهوات تغییرناپذیر انسانهای خاص را به دیگران واگذاشتهام» بله، اندیشمندان وقتی که پای اندیشه در میان باشد با هیچ کس شوخی ندارند. مخصوصا ویلیام پتی که گویا اعصاب درست و حسابی هم نداشته است. به هرحال من شخصا اگر به جای آن «دیگران» بودم حتما اعتراض میکردم.
او در کتاب اقتصاد سیاسی ادعا کرده بود که بر خلاف باورهای سنتی، انگلستان در رکود اقتصادی به سر نمیبرد و از هر جای دیگر دنیا ثروتمندتر است و سعی کرد تا این ادعای خودش را با دلایل علمی و تجربی ثابت کند. البته پتی در این خصوص بیش از حد بر خود سخت گرفته بود؛ چراکه در حال حاضر در بعضی کشورها ادعاهای مشابه زیادی میشود که بعد از آن کسی هم نیازی نمیبیند که آن را اثبات کند. باری، در قرن هفدهم در انگلستان مرجع رسمی وجود نداشت تا اطلاعات اقتصادی را بر مبنای قاعدهای علمی و پژوهشی گزارش دهد یا اینکه آمار اقتصادی و مالی را به طور منظم و موثق منتشر کند. گو اینکه در قرن بیستویکم هم در بعضی کشورها چنین مرجعی وجود ندارد؛ اما پتی بر آن شد تا آمار و ارقام مورد نیاز چنین منبع بزرگی را جمعآوری کند.
ویلیام پتی در مورد موضوعات متنوعی از جمله طب، ساخت استحکامات نظامی، تقسیم کار و حتی دین مطلب نوشته و وقت صرف کرده است، اما بیشتر به خاطر شناساندن اقتصاد به عنوان یک علم آماری و مقداری معروف شده است و اندیشمندانی هم که دوست دارند روی این و آن اسم بگذراند او را پدر علم آمار نامیدهاند.
پتی برای اینکه ثابت کند لندن شهر ثروتمندی بوده است نشان داد که منازل و جمعیت این شهر از پاریس بیشتر است. برای اینکه جنبه آماری کارش را توی چشم همان دیگران کند تعداد مردگانی که در این دو شهر در عرض یک سال به خاک سپرده شده بودند را محاسبه کرد و متوجه شد که در آن سال ۲۳۵۰ نفر لندنی بیشتر از پاریسی مردهاند. از این رو ادعا کرد که جمعیت لندن از پاریس بیشتر است و در نتیجه انگلستان از فرانسه ثروتمندتر است! نکته این تحقیق همین مساله بود که ثروت ملی به تعداد جمعیت یک کشور بستگی دارد. در آن زمان هیچ روش مستقیم دیگری برای محاسبه ثروت ملی وجود نداشت و از این بابت هم کسی به پتی خرده نگرفت.
مانند تمام مرکانتیلیستها پتی نیز تولید مازاد تجاری را در نظر میگرفت، اما بر خلاف آنها معتقد بود این مازاد تجاری به جای اینکه صرف جمعآوری ثروت شود باید در اقتصاد به گردش در بیاید و صرف اشتغال گردد. او بر نقش مالیه عمومی بیشتر تاکید میکرد و همچنین معتقد بود که سیاست مالیاتی بیشتر از سیاست تجاری در رشد اقتصادی مملکت تاثیر دارد. با توجه به همه اینهایی که گفتیم اندیشمندانی که این جور چیزها را بهتر از من و شما میدانند پتی را مرکانتیلیست امپریالیست دانستهاند که گویا چیز بدی هم نبوده است.
پتی در رساله مالیات و عوارض خود به بسط نظریات مالیاتی پرداخته و به نقایص سیستم مالیات انگلستان اشاره کرده است. او معتقد بود که عواید مالیاتی باید به گردش در بیاید تا مردم تاثیر آن را احساس کنند و خودشان مالیاتهایشان را به موقع پرداخت کنند و دیگر نیازی به شخصیتهایی مانند داروغه ناتینگهام نباشد. بر این اساس او یک سیستم مالیاتی را ارائه کرد که مطابق توافق و علاقه جمعی پرداخت میشد و نظریاتی هم درباره چگونگی مصرف مالیاتها بیان کرد. کتابهای اقتصاد سیاسی و رساله مالیات او در بر دارنده مسائلی بنیادین در علم اقتصاد است و هنوز هم بعضی اندیشمندان آنها را موثر و موثق میدانند. نهایتا خود سر ویلیام پتی هم به سال ۱۶۸۷ در نهایت عزت و احترام به آمار مرگومیر لندن اضافه شد.
ارسال نظر