کنش انسانی: رساله اقتصاد

پیتر جی. بوئتکه

مترجم: فرهنگ نبیی

«هفته بعد در مورد کار استاد صحبت خواهیم کرد.» این جمله‌ای بود که دکتر‌هانس سنهولز در پایان سمینارش در سومین سال تحصیل من در سیتی کالج گرو گفت. من نسخه‌ای از کتاب «کنش انسانی» را از سال اول دانشگاه داشتم، ولی این کتاب به قدری برای من خسته‌کننده بود که هرگز آن را نخوانده بودم. من ترجیح می‌دادم کتاب «اقتصاد در یک درس» هنری هازلیت، «برنامه ریزی برای آزادی» میزس یا «عصر تورم» خود سنهولز را بخوانم. ولی آن کتاب‌ها را به دقت خوانده بودم و در آن زمان طی دوره‌ای یک ساله که در کلاس‌های تاریخ اندیشه اقتصادی شرکت کرده بودم کتاب‌هایی چون «ثروت ملل» آدام اسمیت، «رساله‌ای در اقتصاد سیاسی» جی. بی. سی و «اصول اقتصاد سیاسی» جان استوارت میل را نیز همراه با «سوسیالیسم» میزس و «راه بندگی» اف. ای. هایک مطالعه کرده بودم.

از آنجایی که من دانشجویی جدی در اقتصاد بازار آزاد بودم، سنهولز از من دعوت کرد تا در سمیناری که برای دانشجویان تحصیلات عالی برای خواندن متون کلاسیک تشکیل می‌شد شرکت کنم. آن سال ما «اصول اقتصاد» کارل منگر و «سرمایه و بهره» بوهم-باورک را خواندیم. به دستور سنهولز من نسخه «کنش انسانی» خودم را هر شب بر می‌داشتم و به کتابخانه می‌رفتم تا اینکه کتاب را از اول تا آخر به دقت خواندم. به لطف ذهن یک دانشجوی دوره لیسانس و به دلیل سرعتی که با آن سعی در درک مطالب داشتم، حجمی از آن کتاب را که سرسری از آن گذشتم بیشتر از حجمی بود که دریافتم.

ولی با این حال آنچه دریافتم زندگی من را تغییر داد.

بر اساس این تجربه بود که من تصمیم گرفتم یک اقتصاددان شوم - نه اینکه فقط طرفدار بازار آزاد باشم. یک سال بعد از آن من برای رشته حقوق اقدام کردم و پذیرفته شدم، ولی تصمیم گرفتم آن را به تعویق بیندازم و به جای آن به تحصیلات عالی در رشته اقتصاد بپردازم. خواندن اقتصاد آن گونه که میزس در کتاب «کنش انسانی» شرح داده بود، متناسب‌ترین راه به نظر می‌آمد.

سال بعد از آن، من با خواندن کتاب‌های «انسان، اقتصاد و دولت» مورای روتبارد و «میزس کار را آسان تر کرد» پرسی گریوز سعی کردم تا برداشت‌های نادرست خود از کتاب میزس را اصلاح کنم. بعدها در ترم دوم سال آخرم کتاب «کنش انسانی» را برای پروژه‌ای که برای سنهولز روی جدال روش‌ها (جدال علمی اقتصاددانان اتریشی با مکتب تاریخی آلمان برسر درستی تئوری اقتصادی) و رابطه میزس و ماکس وبر انجام می‌دادم دوباره خواندم.

یک سال بعد، وقتی دوره دکترای خود را در دانشگاه جورج میسون آغاز کردم، هنگامی که پروفسور دون لاویی در یکی از کلاس‌های دوره لیسانس کتاب «کنش انسانی» را به دانشجویان نشان داد و گفت: «این بهترین کتابی است که در اقتصاد نوشته شده است. من عاشق این کتاب هستم» من را به شدت تحت تاثیر قرار داد. من می‌فهمم که منظور لاویی چه بود. طی بیست سال گذشته من این شانس را داشته‌ام که از «کنش انسانی» حداقل در یک درس در سال استفاده کنم.

بی‌جایگزین

برای یک دانشجوی آمریکایی اقتصاد، شاید کار روتبارد در «انسان، اقتصاد و دولت» قابل فهم تر از «کنش انسانی» باشد و شاید بحث کیرزنر در کتاب «رقابت و کارآفرینی» طبیعی‌تر از «کنش انسانی» نتایج نظریه قیمت را توضیح دهد. ولی برای یک دانشجوی جدی اقتصاد اتریشی، هیچ جایگزینی برای مطالعه دقیق «کنش انسانی» وجود ندارد. حتی کتاب «فردگرایی و نظم اقتصادی» هایک که مکمل بسیار خوبی برای کار خارق‌العاده میزس است، نمی‌تواند به عنوان جایگزینی برای آن در نظر گرفته شود. در واقع، بدون خواندن این کتاب شما نه تنها اندیشه و بحث‌های هایک را به درستی نخواهید فهمید، بلکه دانش ژرفی نیز از این که بازارها چگونه عمل می‌کنند و چرا دولت قادر نیست برای رسیدن به یک اقتصاد مدرن نه تنها برنامه‌ریزی که حتی قانونگذاری یا کنترل درست اعمال کند، نخواهید داشت.

از ابتدای انتشار، کتاب فوق‌العاده میزس به درستی فهمیده نشد. این کتاب اساسا یک کتاب روش‌شناسی نیست، بلکه به سادگی پایه‌های روش شناسانه را در ابتدا مطرح می‌کند. این کتاب اساسا کاری درباره شکست دولت و برتری اقتصاد بازار نیست، بلکه اینها نتایج منطقی تحلیل‌های کتاب از مداخله‌گرایی و سوسیالیسم است. این کتاب اساسا درباره نظریه بازار و سیستم قیمت‌ها نیست، بلکه اولویتی بر روی کارآفرینی و تلاش برای سود و دیسیپلین ضرر قرار داده است. این کتاب اساسا کتابی در مورد پول، سرمایه و بهره نیست، بلکه فقط زمان قال توجهی را برای توضیح هماهنگی فعالیت‌های اقتصادی و حجم قابل‌ملاحظه‌ای را برای توضیح طبیعت پول و سرمایه و نقش بهره اختصاص داده است. و در آخر، «کنش انسانی» بر روی دستمزد کارگران یا الگوی تجارت بین‌الملل متمرکز نیست، ولی چگونگی قیمت‌گذاری عوامل تولید، اصل مزیت نسبی در تخصیص نیروی کار، تقسیم بین‌المللی نیروی کار و منفعت تخصصی شدن و مبادله را توضیح می‌دهد.

«کنش انسانی» به تنهایی هیچ یک از اینها نیست. در واقع این کتاب نه تنها ترکیبی است از همه اینها بلکه چیزی ورای آن است. میزس اقتصاد را نه به عنوان یک سری از عناوین تخصصی، بلکه به عنوان کلیتی شامل این عناوین که به صورتی هماهنگ به عنوان نتایج منطقی کنش هدفمند انسانی گردهم آمده‌اند، در این کتاب معرفی کرده است.

به نظر من، اقتصاد از ابتدای تولدش در قرن هجدهم، دو مولفه اساسی داشته است: خود-تنظیم‌گری اقتصاد بازار (دست نامرئی) و نفع شخصی (انتخاب عقلایی). خود-تنظیم‌گری کشف بزرگ پیروان مکتب سالامانکا، فیزیوکرات‌های فرانسوی و فیلسوفان روشنگری اسکاتلندی بود. مکتب اتریشی اقتصاد تهذیبی مدرن از نظریه کلاسیک نظم خودجوش را ارائه می‌دهد. میزس آن را از اسمیت، سی، منگر و بوهم-باورک به ارث برد و آن را بیش از پیش بسط داد. اقتصاد بازاری که مختل نشده، خود را به واسطه تعدیل قیمت‌ها، ضررها، که تصمیم‌گیران بی‌تدبیر را بیرون می‌رانند و سودها، که تصمیم‌گیران مدبر را تشویق می‌کنند، خود را تصحیح می‌کند. در طی این فرآیند، بازار منابع کمیاب را به سوی فعالیت‌های خالق ثروت و موفقیت‌های عمومی هدایت می‌کند. از طریق قیمت‌های نسبی و حساب سود و ضرر، مبادلات و خلاقیت‌های افراد، تکنولوژی و منابع موجود را با ترجیحات مصرف‌کننده متناسب می‌کنند.

هماهنگی مصرف و تولید

یکی از نشانه‌های نبوغ میزس این بود که نمایش او از این هماهنگ سازی کامل‌تر از نمایش پیشینیان خود بود. او نشان داد که چگونه کنش هدفمند در چارچوب نهاد مالکیت خصوصی نیازهای مصرفی و برنامه‌های تولیدی را بر اساس کم هزینه‌ترین روش‌های تولید هماهنگ می‌کند. اقتصاد بازار بر اساس مالکیت خصوصی این امکان را به افراد می‌دهد که به صورت عقلایی بتوانند استفاده‌های جایگزین منابع کمیاب را محاسبه کنند. مصرف‌کنندگان با خرید یا امتناع از خرید، سودها و ضررهایی را ایجاد می‌کنند که‌ هدایت‌کننده تصمیم‌های تجاری و هماهنگ‌کننده برنامه‌های تجاری در طول زمان هستند.

کار میزس روی محاسبه عقلایی اقتصادی نه تنها استدلالی قاطع را بر علیه سوسیالیسم به وجود آورد، بلکه اساس نظم اقتصادی را نیز توضیح می‌دهد. بازار آزاد محاسبه را امکان‌پذیر، سوسیالیسم آن را غیر ممکن و مداخله‌گرایی آن را منحرف می‌کند. بدون مالکیت خصوصی، آزادی قرارداد، ثبات پولی و مسوولیت‌پذیری مالی، فرآیند محاسبه عقلایی اقتصادی بی‌نتیجه خواهد بود.

آدام اسمیت ایده دست نامرئی را مطرح کرد، ولی این میزس بود که توضیح داد اقتصاد بازار چگونه کار می‌کند. «کنش انسانی» کامل‌ترین و بهترین کار میزس در توضیح این پدیده است.

اگر بخواهم بی‌پرده سخن بگویم، «کنش انسانی» بزرگ‌ترین اثر اقتصادی در قرن بیستم است.