اخلاق تولید پول
پولها
مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی*
تقسیم کار بدون پول
برای فهم منشا و ماهیت پول ابتدا باید دانست که انسانها در جهان بدون پول چگونه مبادله میکنند، یعنی جهان تهاتر. تبادل کالاها و خدمات در چنین جهان تهاتری افراد جامعه را با مشکلات خاصی روبهرو میسازد. به همین سبب این افراد به منظور کاهش این مشکلات به سمت تبادلات پولی سوق پیدا کردند. به طور خلاصه پول یک راهحل (ناقص) برای تبادلات تهاتری است. اما اجازه بدهید این موضوع را با نگاه موشکافانهتری بنگریم.
نویسنده: ژرژ هالزمان
مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی*
تقسیم کار بدون پول
برای فهم منشا و ماهیت پول ابتدا باید دانست که انسانها در جهان بدون پول چگونه مبادله میکنند، یعنی جهان تهاتر. تبادل کالاها و خدمات در چنین جهان تهاتری افراد جامعه را با مشکلات خاصی روبهرو میسازد. به همین سبب این افراد به منظور کاهش این مشکلات به سمت تبادلات پولی سوق پیدا کردند. به طور خلاصه پول یک راهحل (ناقص) برای تبادلات تهاتری است. اما اجازه بدهید این موضوع را با نگاه موشکافانهتری بنگریم. قانون بنیادی تولید این است که تولید مشترک عایدی بیشتری از تولید منفرد حاصل میکند. اگر دو نفر به صورت مجزا کار کنند، کالا و خدمات فیزیکی کمتری نسبت به زمانی خواهند داشت که توانشان را روی هم بگذارند. این مساله شاید مهمترین حقیقت زندگی اجتماعی باشد.
اقتصاددانانی مانند دیوید ریکاردو و لودویگ فون میزس روی مفهوم این موضوع تمرکز کردهاند: اگر هیچ دلیل دیگری هم برای همکاری انسانها وجود نداشته باشد، بهرهوری بیشتر کار مشترک، آنها را به سمت یکدیگر میکشاند. بنابراین، بهرهوری بیشتر ناشی از تقسیم کار در مقایسه با تولید منفرد، بنیان «قانون همکاری» عمومی میباشد.(۱)
بدون پول، افراد محصولاتشان را به صورت تهاتری مبادله میکنند، مثلا آقای جونز به ازای یک سیب دو تخم مرغ از آقای براون میگیرد. در چنین دنیایی حجم مبادلات (به عبارت دیگر میزان همکاری اجتماعی)، محدود به قیود تکنولوژیک و مشکلات تطابق دوطرفه(۲) خواهد بود. تبادل کالا به کالا فقط زمانی اتفاق میافتد که هر کدام از طرفین مبادله دقیقا نیاز مستقیم به کالایی که در مبادله نصیبشان میشود، داشته باشند. اما حتی در این موارد هم که تطابق دو طرفه مفروض در نظر گرفته میشود، کالاها اغلب خیلی حجیم هستند و قابلیت تقسیم برای تطبیق با نیازها را ندارند. مثلا یک نجار را فرض کنید که میخواهد با یک صندلی، ۱۰ کیلو آرد بخرد. صندلی بسیار ارزشمندتر از آرد است، پس چگونه میتوان این معامله را صورت داد؟ بریدن چوب مثلا به بیست تکه باعث نخواهد شد تکه هایی با یکبیستم ارزش آن صندلی را در اختیار داشته باشید، بلکه چنین تقسیمی از صندلی کل ارزش آن را تباه میکند. به این ترتیب مبادله انجام نخواهد گرفت.
منشا و ماهیت پول
این چنین مشکلاتی از راهی که به آن «مبادله غیرمستقیم» میگویند قابل کاهش است. در مثال ما نجار میتواند صندلیاش را با ۲۰ اونس نقره معاوضه کرده و در ازای گرفتن ۱۰ کیلو آرد ربع اونس نقره بدهد. نتیجه اینکه نیاز نجار به آرد که در غیر این صورت ارضا نشده باقی میماند، برآورده خواهد شد. آن هم به وسیله یک مبادله اضافی و استفاده از یک واسطه مبادله (در اینجا نقره). بنابراین مبادله غیرمستقیم موقعیتهای بیشتری را برای نجار ما به منظور همکاری با دیگر انسانها فراهم میکند. این موضوع تقسیم کار را گسترش داده و به این ترتیب باعث پیشرفت مادی، ذهنی و معنوی هر فرد میشود.
در تاریخ بشریت انواع مختلفی از اجناس و کالاها مانند احشام، صدف، میخ، توتون، پارچه، مس، نقره، طلا و مانند اینها به عنوان واسطه مبادله به کار گرفته شده است. اما در نهایت در بیشتر کشورهای توسعه یافته فلزات گرانبها به دیگر کالاها ترجیح داده شد چرا که ویژگیهای فیزیکی آنها مثل کمیابی، ماندگاری، تقسیمپذیری، ظاهر و صدای مشخص و متمایز، همگنی در گذر زمان و مکان، چکشخواری و زیبایی، این فلزات را دقیقا مناسب چنین کارکردی ساختهاند.
زمانی که واسطه مبادله به صورت عمومی در جامعه پذیرفته شد، آن را «پول» مینامند. حال چطور موادی مانند طلا و نقره تبدیل به پول میشوند؟ این کار از طریق یک پروسه تدریجی انجام میگیرد، در مسیری که در آن، روز به روز تعداد بیشتری از حاضرین در بازار تصمیم میگیرند که از طلا و نقره به عنوان واسطه به جای دیگر اجناس در مبادلههایشان استفاده کنند. بنابراین انتخاب تاریخی طلا، نقره و مس بر اساس نوعی از قرارداد یا معاهده صورت نگرفته است، بلکه این موضوع از همگرایی خود به خودی تصمیمات افراد مختلف حاصل شده است. همگراییای که به دلیل ویژگیهای فیزیکی عینی فلزات گرانبها به وقوع میپیوندد.
برای تبدیل شدن خود به خودی به واسطه مبادله، یک کالا باید به خاطر خواص غیر پولی خود تمایل برانگیز باشد و در ضمن قابل عرضه در بازار هم باشد، یعنی باید به صورت گسترده ای خرید و فروش شود. قیمتی که در ابتدا برای خدمات غیر پولی آن کالا پرداخت میشود، خریداران آینده را قادر میسازد که قیمت آینده آن کالا را برای فروش تخمین بزند. قیمتی که برای استفاده غیرپولی آن پرداخت میشود، مبنای تجربی استفاده از آن در مبادلات غیرمستقیم است. خرید یک کالا به منظور استفاده در مبادلات غیرمستقیم بدون دانستن قیمت گذشته آن بسیار پر ریسک است. بدین ترتیب ظهور خودبهخودی واسطه مبادله بدون چنین اطلاعاتی به واقع ناممکن خواهد بود. از طرف دیگر اگر این اطلاعات وجود داشته باشد میتواند تقاضای پولی برای کالای مورد بحث را افزایش دهد. سپس تقاضای پولی به تقاضای ابتدایی غیرپولی اضافه شده و به این ترتیب قیمت کالای پولی شامل جزء پولی و جزء غیرپولی آن خواهد بود. در نهایت باید این نکته مهم را به یاد داشته باشیم که استفاده پولی از یک کالا به استفاده غیرپولی آن وابسته است.
پاورقی:
۱- دیوید ریکاردو اولین بار این قانون را به عنوان قانون هزینه نسبی فرموله کرد و بعدها میزس اصطلاح «قانون همکاری» را برای آن به کار برد.
۲- به این معنی که هر طرف مبادله باید چیزی را عرضه کند که دیگری نیاز دارد.
* Amirhosein.ec@gmail.com
ارسال نظر