20 مقالـه برتـر اقتصادی

کنث ارو، داگلاس برنهایم، مارتین فلدشتاین، دانیل مک‌فادن، جیمز پوتربا و رابرت سولو

مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور

بخش نخست

کمیته ۲۰ مقاله برتر، متشکل از کنث ارو، داگلاس برنهایم، مارتین فلدشتاین، دانیل مک‌فادن، جیمز پوتربا و رابرت سولو توسط رابرت موفیت با هدف گزینش ۲۰ مقاله برتر منتشر شده در مجله آمریکن اکونومیک ریوو طی ۱۰۰ سال اول انتشار این مجله تشکیل شد. ما نمی‌خواستیم تا معیاری رسمی برای شمول مقالات در این فهرست تعریف کنیم. این مقالات مطمئنا حاوی کیفیت فکری محض، تاثیر بر ایده‌ها و فعالیت‌های اقتصاددانان و اهمیت و وسعت نظر عمومی بودند؛ اما تلاش برای مشخص کردن نرخ‌های نهایی جانشینی میان این خصوصیات و سایر خصوصیات کیفی مقالات تلاشی بی‌ثمر بود. ما در جست‌وجوی ۲۰ مقاله قابل‌تحسین و مهم بودیم.

در آغاز ما تعداد نقل‌قول‌ها (citation) و تعداد جست‌وجوها در جی‌استور JSTOR را مورد استفاده قرار دادیم. این کار یقینا اطلاعاتی روشن و مهم را در بر داشت، اما به خودی خود عامل تصمیم‌گیری ما نبود. تعداد نقل‌قول‌ها برحسب زیررشته‌های اقتصاد با توجه به جمعیت عظیم آن دارای تورش است. همچنین، تقریبا تورشی هم در خصوص مقالات اخیر به چشم می‌خورد، حتی تنها به این دلیل که تعداد خوانندگان و نویسندگان بالقوه در طول زمان افزایش یافته‌اند؛ بسیاری از مقالات اخیر از این رنج می‌برند که نقل‌قول‌ها در گذر زمان ساخته شده‌اند. در هر مورد انتظار می‌رفت تا ما قضاوت‌مان را درباره کیفیت و اهمیت مقاله بیان کنیم؛ بنابراین ما نقل‌قول و جست‌وجو در جی‌استور را تنها برای این استفاده قرار دادیم تا گروه بزرگی از مقالات درخور را به ما نشان دهد. ما به‌طور خاص در خصوص از قلم افتادن مقالاتی نگران بودیم که در روزهای اولیه آمریکن اکونومیک ریویو، بعضا توسط بزرگان علم اقتصاد نوشته شده بودند.

در این راه، رای مخفی ما نشان از یک همدلی و اتفاق آرا یا اتفاق آرا تقریبی می‌داد، به ویژه در خصوص کاندیداهای پیشرو. ما سریعا در خصوص ۱۵ مقاله برتر به توافق رسیدیم، اما اختلافاتی هم در نظرات‌مان بود که از گروهی با علایق متنوع چنین انتظاری هم می‌رفت. فهرست نهایی ما به همراه مختصری درباره آن مقالات در ادامه ارائه شده است.

آرمن آلچیان و‌هارولد دمستز؛ «تولید، هزینه اطلاعات و سازمان اقتصادی».

نقش خاص بنگاه در سازماندهی تولید چیست؟ نویسندگان این مقاله بحث می‌کنند که این نقش عبارت است از: توانایی اندازه‌گیری ورودی‌ها و بهره‌وری آنها و تخصیص منابع استخدامی به تولید در همکاری با بسیاری از ورودی‌های دیگر. همین پدیده است که توضیح می‌دهد چرا همه همکاری‌های عوامل از طریق قراردادهای تعیین شده در بازار اتفاق نمی‌افتد. این رویکرد انگیزه‌های مناسبی را برای مدیریت ایجاد می‌کند. بسیاری از ملاحظات و شواهد این فرضیه توسعه یافته‌اند.

کنث ارو؛ «عدم‌اطمینان و اقتصاد رفاه خدمات بهداشتی و درمانی».

این مقاله چارچوبی برای تفکر درباره اقتصاد بازار برای خدمات بهداشتی و درمانی با استفاده از زبان و ابزارهایِ اقتصاد خرد مدرن فراهم ساخت. مقاله بحث می‌کند که بازار مذکور با شکست‌های بازار از پا در می‌آید به دلیل اینکه مصرف‌کنندگان در معرض ریسک‌هایی هستند که (تا حد زیادی به دلیل مشکلات مخاطرات اخلاقی) به‌طور کامل قابل‌بیمه شدن نیستند و همین‌طور به دلیل اینکه آنها با کمبود اطلاعات و دانش کارشناسی مورد نیاز برای ارزیابی ریسک‌ها و رفتارها مواجهند. مقاله این فرضیه را مطرح می‌کند که ویژگی‌هایِ نمایانِ متنوع نهادهای حاکم تهیه‌کننده خدمات بهداشتی و درمانی به مثابه تطبیق‌های اجتماعی هدف‌گذاری شده در جبران ناکارآیی‌های حاصل به بهترین شکل درک ‌شوند. همچنین یادآوری می‌شود که در برخی موارد این تطبیق‌های نهادی به رقابت ضربه می‌زنند و خودسرانه سبب شکل‌گیری و تداوم ناکارآیی‌ها می‌شوند. گرچه پیش از این مقدمه خوبی در خصوص ظهور مطالعات تجربی و ادبیات رسمی درباره اطلاعات نامتقارن نوشته شده بود، اما این مقاله بسیاری از موضوعات مهمی را پیش‌بینی می‌کرد که امروزه اقتصاددانان حوزه سلامت را به خود مشغول داشته است.

چارلز کاب و پل داگلاس؛ «تئوری تولید».

این جمله کلیشه‌ای اینجا به درد می‌خورد: این مقاله نیاز به معرفی ندارد. سهولت و موفقیت تابع کاب-داگلاس با کشش ثابت استفاده از آن را از ارائه امکانات تولید که مسیر اصلی استفاده از آن بود، تا ارائه توابع مطلوبیت و بسیاری از حوزه‌های علم اقتصاد تجربی و تئوریک گسترش داده است. کاب و داگلاس ویژگی‌ها و ملاحظات مقدماتی شکل تابعی را کشف و به ثبات تقریبی سهم‌های نسبی نیروی کار و سرمایه در درآمد کل به مثابه تصدیق یک حقیقت تجربی اشاره کردند.

انگوس دیتون و جان موئلبور؛ «یک سیستم تقاضای تقریبا ایده‌آل».

صنعت بزرگی در اقتصادسنجی کاربردی تقاضا برای محصولات خاص و اثر سیاست‌های عمومی و خصوصی‌ بر مصرف‌کنندگان را تحلیل می‌کند که تعادل بازار را تغییر می‌دهند. این مقاله، مبتنی‌بر سنت‌های کاب-داگلاس، استون و گورمن، سیستمی عملی از معادلات تقاضا را معرفی می‌کند که با به حداکثر رساندن ترجیحات و داشتن انعطاف‌پذیری کافی برای حمایت کامل از تحلیل رفاهی سیاست‌هایی که بر مصرف‌کنندگان اثر می‌گذارند سازگار است. سیستم دیتون-موئلبور حالا به استانداردی برای تحلیل تجربی تقاضای مصرف‌کننده تبدیل شده است.

پیتر دایموند؛ «بدهی ملی در الگوی رشد نئوکلاسیک».

براساس کار اصلی پل ساموئلسون در ارتباط با وام‌های مصرفی میان افرادی از نسل‌های مختلف، این مقاله تحلیل الگوهای نسل‌های همپوشان با کالاهای سرمایه‌ای بادوام را پیش کشید. این مقاله ویژگی‌های چنین الگوهایی را به روشنی از طریق دو مشارکت بنیادی بیان می‌کند. اول، نشان می‌دهد که تعادل رقابتی افق نامحدود الگوهای نسل‌های همپوشان می‌تواند حتی در غیاب شکست‌های مرسوم بازار ناکارآ باشد. دوم، مکانیزم‌هایی را شناسایی می‌کند که از طریق آنها بدهی داخلی و خارجی می‌توانند به‌طور بالقوه موجودی سرمایه را کاهش دهند. در توضیح اثرات تعادل عمومی جایگزینی سرمایه فیزیکی با بدهی دولت در پرتفوهای افراد، این مقاله بحثی طولانی را در ارتباط با امکان‌پذیری استفاده از بدهی داخلی برای انتقال بار پرداخت مخارج عمومی به نسل‌های آینده پیش می‌کشد.

آویناش دیکسیت و جوزف استیگلیتز؛ «رقابت انحصاری و تنوع محصول بهینه».

تحت شرایط رقابت انحصاری با کالاهای متمایز و بازدهی فزاینده به مقیاس در مورد هر کالا، آیا تفاوت خیلی زیاد یا خیلی کمی در محصولات وجود دارد؟ این مقاله ابزارهای کلاسیک اقتصاد خرد را برای پاسخ به این پرسش به‌کار می‌برد و در این راه، بنیانی برای انجام مطالعات تجربی و ادبیات کاملی فراهم می‌کند که در آن محصولات در تعداد و ویژگی‌ها درونزا هستند و تحلیل رفاه تعادل عمومی می‌تواند برای بررسی آثار و نتایج سلایق بر تنوع مورد استفاده قرار گیرد.

میلتون فریدمن؛ «نقش سیاست پولی».

این مقاله همراه با مقاله‌ای معاصر از ادموند فلپس سرچشمه «منحنی فیلیپس بلندمدت عمودی» بود. این مقاله ایده نرخ «خنثی» بیکاری به مثابه تنها نرخ سازگار با تطابق پایدار نرخ‌های تورم واقعی و انتظاری را معرفی کرد. این ایده پایه این نتیجه‌گیری بود که منحنی فیلیپس در بلندمدت عمودی است و تنها یک مبادله موقت [کوتاه‌مدت] میان بیکاری و تورم وجود دارد. ملاحظات ممکن برای اجرای سیاست کلان و به‌ویژه سیاست پولی از همین ایده پیروی می‌کند. حجم عظیمی از تحقیقات و مباحث هم پس از نگارش این مقاله آغاز شد.

سن‌فورد گروسمن و جوزف استیگلیتز؛ «در باب امکان‌پذیری بازارهای کارآ از نظر اطلاعات».

همان‌طور که توسط تعدادی از متخصصان اشاره شده بود، در جهانی از اطلاعات پراکنده، قیمت تعادلی به خودی خود در حالت کلی منبع اطلاعات برای مشارکت‌کنندگان در بازار است؛ چراکه این قیمت تمامی اطلاعات سایر مشارکت‌کنندگان در بازار را به اشتراک می‌گذارد. گروسمن و استیگلیتز شواهدی را برای این موضوع بررسی می‌کنند که اطلاعات می‌تواند با چه هزینه‌ای به‌دست آید. اگر تعادلی وجود داشته باشد، بعضی کسب اطلاعات را انتخاب می‌کنند و بعضی هم نه. هر دو مسیر فعالیت باید متفاوت باشد. (در مقاله فروض خیلی خاصی در مورد مشخصات ریسک‌گریزی مردم و نامتجانسی آنها شده است). به‌طور خاص، اگر برخی افراد می‌توانند با هزینه محدودی اطلاعات کاملی به‌دست بیاورند، این اطلاعات در قیمت منعکس خواهد شد و بنابراین می‌تواند بدون هزینه نصیب دیگران شود، در حالی که اگر هیچ‌ کس اطلاعاتی به‌دست نیاورد، هیچ فردی برای کسب آن اطلاعات پولی پرداخت

نخواهد کرد.

جان هریس و مایکل تودارو، «مهاجرت، بیکاری و توسعه: یک تحلیل دو بخشی».

این مقاله که به‌کرات به آن ارجاع شده با این معما آغاز می‌شود که در کشورهای در حال توسعه فقیر شاهد مهاجرت افراد از مناطق کشاورزی به مناطق شهری هستیم، اگرچه آنها تولید نهایی مثبتی در کشاورزی داشتند، اما به احتمال زیاد با بیکاری در مناطق شهری روبه‌رو هستند. نخستین مرحله در توضیح این موضوع یادآوری این نکته است که در مناطق شهری حداقل دستمزد تعیین‌شده‌ای از نظر سیاسی وجود دارد که از تعدیل دستمزدها برای دستیابی به اشتغال کامل برای همه آنهایی که به مناطق شهری می‌آیند جلوگیری می‌کند. توزیع تعادلی کارگران بالقوه میان مناطق روستایی و شهری، تولید نهایی نیروی کار در کشاورزی را با دستمزد انتظاری برابر می‌سازد که محصول دستمزد و احتمال بیکاری است.

فردریش فون‌هایک؛ «کاربرد دانش در جامعه».

نویسنده پرسشی بنیادی در خصوص ماهیت نظام اقتصادی و به‌طور خاص، نقش آن در خصوص تخصیص منابع پیش می‌کشد آن هم وقتی که دانش بنیادی در اندازه‌های کوچک در میان جمعیتی زیاد توزیع شده است. این دانش مورد نیاز شامل ارزش‌های مصرف‌کننده، روابط تولید و میزان دردسترس بودن منابع است. به‌طور خاص، اصول علمی کلی، وقتی نظر کارشناسی باید بهترین باشد، تنها بخش کوچکی از پایه دانش هستند. نویسنده به بحث در خصوص اهمیت نظام قیمت در دستیابی به هماهنگی و کارآیی در استفاده از منابع بدون تحمیل یک تجمیع ممکن از اطلاعات در یک مکان مرکزی می‌پردازد.

دیل جورگنسون؛ «تئوری سرمایه و رفتار سرمایه‌گذاری».

این مقاله چارچوبی تئوریک برای رفتار سرمایه‌گذاری براساس یک تئوری نئوکلاسیک از انباشت سرمایه بهینه فراهم کرد. مقاله هزینه استفاده‌کننده سرمایه را به مثابه متغیری کلیدی معرفی کرد که هزینه تامین مالی (نرخ‌های بهره و بازدهی‌های سهام) و قواعد مالیات (نرخ‌های مالیات، برنامه‌های استهلاک) را ترکیب می‌کند و این معیار هزینه استفاده‌کننده را با تکنولوژی تولید کاب-داگلاس برای به‌دست آوردن یک موجودی سرمایه مطلوب ترکیب کرد. جورگنسون سپس نتیجه مبتنی‌بر موجودی سرمایه بهینه را برای ایجاد یک معادله اقتصادسنجی برای سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار داد. عمومی‌سازی چارچوب جورگنسون (مثلا با استفاده از توابع تولید عمومی‌تر) آن را به رویکردی استاندارد برای مطالعه تجربی عوامل تعیین‌کننده سرمایه‌گذاری تبدیل کرد. هزینه استفاده‌‌کننده از سرمایه همچنین به مفهومی کلیدی برای مطالعه تئوریک آثار قواعد مالیاتی جایگزین تبدیل شد.