تجارت برده و توسعه اقتصادی آفریقا
اگر چه در دهههای اخیر، رشد اقتصادی در بیشتر کشورهای کمتر توسعه یافته، شتاب حیرتآوری یافته است، نرخ رشد در بیشتر کشورهای آفریقایی افتضاح بوده است. با وجود برخی بهبودها در چند سال گذشته، در بسیاری از این کشورها، درآمد سرانه اکنون پایینتر از مقداری است که چند دهه پیش بود. چه عاملی باعث میشود تا بیشتر مناطق جنوب صحرای آفریقا این چنین در برابر رشد اقتصادی ایستادگی کنند؟ دو رویداد در تاریخ آفریقا بسیار برجسته است: تجارت برده و استعمارگرایی. این طور نیست که بردگی مختص آفریقا بوده باشد و احتمالا در بخشهایی از آفریقا، تا قبل از تماس با اروپاییها بردگی وجود نداشته است، در حالی که در مقیاسی گسترده در یونان و روم باستان وجود داشت. یا وقتی مغولها در قرن سیزدهم میلادی چین را تصرف کردند در ابتدا قصد کشتن همه ساکنان آن را داشتند، اما سپس تصمیم گرفتند که اگر آنها را به بردگی درآورند سودآوری بیشتری خواهد داشت و اروپای سده میانه بردگان قفقازی را به آفریقای شمالی صادر میکرد.
آنچه درباره بردگی آفریقا استثنایی بوده است حد و اندازه آن بود. علاوه بر حملونقل مشهور بردگان به دنیای جدید، تعداد کمتری از آنها به شمال آفریقا و هند نیز حمل شدند. یک منبع برآورد میکند که در ۱۸۵۰، تجارت برده، جمعیت آفریقا را به نصف آنچه در غیر این صورت میبود کاهش داد. بهعلاوه، تجارت برده آفریقایی یک ویژگی غیرعادی داشت: مردم از همان قومیت یا قومیت مشابه، همدیگر را به بردگی میگرفتند.
وسوسهکننده است که دلیل آوریم این تجربه وحشتناک، علت توسعه نیافتگی آفریقا بوده است، اما آیا هیچ شواهدی داریم که این دو عامل مستقیما به هم مربوط هستند و صادرات برده علت اصلی بوده است؟ بلی به لطف کوششهای ناتان نان شواهدی موجود است. او کسی است که توسعهنیافتگی اقتصادی کنونی در جنوب صحرای آفریقا (که از این به بعد آفریقا مینامیم) را به از دست دادن جمعیت و اختلالات اجتماعی و سیاسی به واسطه تجارت برده ربط داده است.
برای این کار، او باید نشان میداد که وقوع تجارت برده و توسعه اقتصادی غیرقابل قبول متعاقب آن، نه یک امر تصادفی بلکه کاملا به هم مربوط است، اما گفتن اینکه صادرات گسترده برده از آفریقا در گذشته علت توسعهنیافتگی اقتصادی آن در زمان حال بوده است، بنا نهادن کل استدلال تنها بر یک مشاهده واحد است.
نان برای اینکه از چنین کاری اجتناب کند استدلال میکند که اگر صادرات برده، علت اصلی توسعهنیافتگی باشد پس ما باید شاهد همبستگی منفی بین GDP جاری هر کشور آفریقایی و نسبت جمعیت آن کشور که به خاطر تجارت برده از دست رفته است، باشیم. این کار نیازمند پژوهش پر زحمت در سوابق تاریخی است تا تعداد بردگان صادر شده از بنادر مختلف تخمینزده شود و از آنجا که برخی بردهها که در یک بندر خاص فروخته شدند احتمالا از مناطق داخل قاره آورده شده بودند و نه از کشوری که بندر در آن واقع است، این دادهها درباره صادرات برده باید با تخمین قومیت بردگان فروخته شده در بنادر مختلف اصلاح میگردید.
گام بعدی نان استفاده از این دادههای اصلاح شده بود تا درآمد سرانه جاری یک کشور را روی افت جمعیتی آن به علت تجارت برده (نسبت به اندازه قلمرو آن) و همچنین روی متغیرهای کنترلی- که ۱۳ تا از آنها در برخی رگرسیونها وجود داشت- رگرس کند، که احتمال میرود بر توسعه اقتصادی نیز تاثیر میگذارند از قبیل فاصله از خط استوا، طول خط ساحلی، میانگین بارش باران، رطوبت، تولید نفت، تولید طلا و هویت استعمارگران سابق. ضریب به دست آمده برای صادرات برده از نظر آماری معنادار است و با آزمونهای استحکام که نان ارائه میدهد معنادار باقی میماند.
معناداری نتایج نیز قابلتوجه است: یک انحراف معیار تغییر در صدور برده تخمینزده شده، معادل با ۳۶/۰ تا ۶۲/۰ انحراف معیار در درآمد کشور است که به متغیر کنترلی استفاده شده بستگی دارد. با فرض اینکه علیت کاملا از صادرات برده به درآمد جریان داشته باشد، این دلالت دارد که یک انحراف معیار افزایش در صادرات برده، درآمد سرانه در سال ۲۰۰۰ را برای کشوری که در سطح درآمد سرانه میانه (۱۲۴۹ دلار) قرار دارد به اندازه ۵۰ درصد (۶۱۵ دلار) کاهش میدهد.
اما آیا علیت از صادرات برده به سمت درآمد جریان ندارد و امکان این نیست که جهت آن کاملا بر عکس باشد؟ در اصل این امکان هست که علت از سمت توسعهنیافتگی به طرف صادرات بیشتر برده جریان یابد چون که امکان دارد تاجران برده روی مناطق کمتر توسعه یافته آفریقا تمرکز کرده باشند زیرا چنین مناطقی توانایی کمتری در دفاع از خودشان داشتهاند و اگر آن عواملی که مانع توسعه در آن زمان بود مثلا بارش اندک یا رطوبت بالا، درآمد جاری را نیز کاهش میدهد این میتواند تبیینی برای همبستگی منفی بین صادرات برده و درآمد جاری باشد، اما نان از کارهای چندین تاریخنگار نقل میکند که نشان میدهند چنین اتفاقی نیفتاده بود و دقیقا مخالف آن اتفاق افتاد. در ابتدای امر چون که بخش زیادی از تجارت اروپا - آفریقا به شکل کالایی و نه برده بود، تجار اروپایی روی مناطق توسعه یافتهتر آفریقا متمرکز شدند، زیرا این مناطق منابع بیشتری برای مبادله در اختیار داشتند و بعد از آن، وقتی تجارت بردهها سهم زیادی پیدا کرد، این تجار روی مناطق پرجمعیت تمرکز نمودند که احتمالا همان مناطق توسعه یافتهتر بودند. (این دلالت دارد که ضریب رگرسیون برای صادرات برده، اثر صادرات برده را کمتر از واقع تخمین میزند) به علاوه احتمال دارد مناطق کمتر توسعه یافته، خشونتآمیزترین مناطق بوده باشند؛ بنابراین توانایی بیشتری داشتند تا شدیدترین مقاومت را در برابر بردهدارها بکنند.
یک روش جایگزین که میتواند جهت علیت را از سطوح پایین درآمد به سمت تجارت بیشتر برده نشان دهد این است که تاجران برده تمایل به تمرکز یافتن در مناطقی داشتند که بردگی از پیش در آنجا وجود داشت و اینها احتمال بیشتری میرود که در مناطق کمتر توسعه یافته آفریقا باشند، اما آن طور که نان اشاره میکند این فرض پذیرفتنی نیست چون ابدا روشن نشده است که در همه بخشهای آفریقا، بردگی پیش از آمدن تجار برده اروپایی وجود داشته است.
روش دیگری که نان با مشکل علیت برخورد کرد استفاده از «متغیرهای ابزاری» بود. یعنی اینکه به جای رگرس کردن y روی x، اساسا y را روی عنصری از x رگرس میکنیم عنصری که مطمئن هستیم علت آن نمیتواند y باشد. برای مثال هنگام اندازهگیری اثر مخارج دولت بر GDP با این مشکل روبهرو میشویم که نه فقط مخارج دولت بر GDP تاثیر میگذارد، بلکه تغییرات در GDP نیز بر مخارج دولت تاثیر میگذارد. یک راهحل این است که فقط از مخارج دفاعی دولت استفاده کنیم با این فرض منطقی که این مخارج به علت نیازهای دفاعی برونزا و نه تغییرات در GDP ایجاد شده است. ابزارهایی که ناتان نان بهکار میبرد، به جای صادرات برده، معیارهای فاصله بین منبع بردهها و بازارهایی است که آنها در نهایت فروخته میشدند. (فرض بر این است که هر اندازه بازار به منبع بردهها نزدیکتر بود، بردههای بیشتری از آنجا شکار میشدند.) اینجا علیت مشکلی ایجاد نمیکند، برای مثال، از بردهها در سطح وسیعی در جزایر هند غربی استفاده میشد چون که آب و هوای آنجا برای کشت شکر که نیروی کار زیادی نیاز دارد مناسب بود و نه به این علت که آنجا نسبتا نزدیکتر به آفریقا بود.
اما حتی همبستگیهای به اثبات رسیده در ترکیب با شواهد مساعد در جهت علیت، دلیل محکمهپسندی برای چنین فرضیهای نیست اگر به نظر رسد هیچ سازوکار منطقی وجود ندارد که طبق آن، علت ادعا شده بتواند اثر ادعایی را ایجاد کند؛ بنابراین نان، دقیقا این پرسش را مطرح میکند که چگونه امکان دارد صادرات برده در بیش از صد سال قبل بتواند بر درآمد جاری تاثیر گذارد. پاسخ وی که او آن را «ابتدایی و پویشگرانه» مینامد این است که توسعه اقتصادی نیازمند وجود دولتی است که کارآمد باشد، بهطوری که بتواند حاکمیت قانون را اجرا نماید، در حوزههای وسیعی، خشونت را مهار کند و از این قبیل و تجارت برده مانع از شکفتن و بالندگی چنین دولتهایی شده بود. از آنجا که بردگان اغلب به تملک روستاها یا پادشاهیهای کوچکی که به همدیگر حمله میکردند درمیآمدند چنین حملاتی برای گرفتن بردگان، تشکیل همپیمانی آنها در واحدهای بزرگتر را دشوارتر میساخت؛ بنابراین تعجبی ندارد که دادهها از وجود همبستگی مثبت بین تجارت برده و دستهبندیهای قومی خبر میدهند.
این نکته مهمی است چون دادهها همچنین نشان میدهند که دستهبندی قومی اثر قوی منفی بر انسجام قومی، ارائه کالاهای عمومی از قبیل جاده، مدرسه، آب آشامیدنی و... و کیفیت دولت دارد، عواملی که در عوض برای توسعه اقتصادی مهم هستند. بهعلاوه برخی بردهها درون یک روستا یا پادشاهی به شکل زیر به تملک و تصرف در میآمدند: اتهامزدن ناحق به آدمهای بیگناه که مرتکب خلاف شدهاند، به طوری که سپس میتوانستند به عنوان مجازات آنها را به صورت برده بفروشند. این قبیل کارها نیز مانع ظهور و توسعه دولتهای منسجم و کارآمد میشد.
آیا پذیرفتنی است که این اثرات تا زمان حاضر از بین نرفته باشد؟ آن طور که نان اشاره میکند، بین صادرات برده و میزان توسعهیافتگی سیاسی دولتهای آفریقایی در قرن نوزدهم همبستگی منفی وجود دارد و سایر دادهها نشان میدهند که تاریخچه توسعه سیاسی دولت، یک عامل مهم در توسعه اقتصادی جاری آن است.
بهعلاوه، اینکه تجارت برده در خیلی وقتها پیش هنوز هم بر توسعه اقتصادی تاثیر میگذارد اصلا جای شگفتی ندارد، چون که از توسعهیافتگی سیاسی دولتها در زمانی که آنها مستعمره بودند جلوگیری کرده است و نان نشان میدهد که شکاف درآمدی مثبت بین آن دولتهایی که بردگان زیادی صادر میکردند و آنهایی که کمتر صادر میکردند در دوره پس از استعمارگری افزایش یافت؛ یعنی در همان زمانی که چگونگی روی پای خود ایستادن و انجام وظیفه کردن دولتهای آفریقایی، اهمیت بیشتری نسبت به دوران مستعمراتی مییافت.
ارسال نظر