آیا رقابتپذیری زنان از مردان کمتر است؟
چرا تعداد کمتری از مدیران سطوح عالی زن هستند؟ یک پروفسور دانشگاه میگوید که او پاسخ را میداند و آن را شکاف جنسیتی مینامد.
استفن گاندل
چرا تعداد کمتری از مدیران سطوح عالی زن هستند؟ یک پروفسور دانشگاه میگوید که او پاسخ را میداند و آن را شکاف جنسیتی مینامد. در چهار دهه گذشته، از زمانی که زنان شروع به چشم و همچشمی و رقابت با مردان در نیروی کار در مقیاسی گسترده کردند، اقتصاددانان دائما در این فکر بودند که چه وقت تفاوتهای جنسیتی در حقوق پرداختی و دستاوردها از بین خواهد رفت. در سالهای اخیر پرسش چه وقت این اتفاق میافتد به چرا این اتفاق نیفتاد تغییر موضع داده است. عدهای تبعیض را مقصر میدانند. سایرین میگویند زنان با مسیرهای شغلی دشوارتری نسبت به مردان مواجه هستند، چون که وظیفه به دنیا آوردن بچه را دارند، اما تعداد روزافزونی از مطالعات اقتصادی دانشگاهی، شامل پژوهشی جدید که توسط اداره ملی پژوهش اقتصادی منتشر شده است به یک دلیل جدید برای نابرابری جنسیتی در نیروی کار اشاره میکنند.
وقتی که بحث رقابت میشود زنان کم میآورند
بلی، قبول داریم که به نظر میرسد در این رکود اقتصادی زنان نسبت به مردان رویهمرفته حال و روز بهتری دست کم از حیث اشتغال داشته باشند. و زنان نقش قدرتمندتری در اقتصاد ما نسبت به قبل ایفا میکنند. با همه اینها، روشن است که زنان هنوز شکاف زیادی با مردان در بازار کار دارند و نه فقط در آمریکا، بلکه در هر کشوری تقریبا همین طور است. در اواسط اکتبر، مجمع جهانی اقتصاد، در گزارش سالانه خویش درباره نابرابری جنسیتی نتیجه گرفت در هر کشوری که دادههای آن موجود است زنان درآمد کمتری از مردان در مشاغل مشابه دریافت میکنند.
در آخرین بررسی پژوهشگران به سرپرستی جان لیست استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، یک آگهی استخدام برای دو پست مشابه در سایت مشاغل اینترنتی جای داده شد. هر دو شغل منشیگری بودند، اما عنوان یکی «نیاز به دستیار خبر ورزشی» و دیگری به صورت کار دفتری عمومیتری توصیف شده بود. تقریبا ۷۰۰۰ نفر به یکی از دو پست پیشنهادی پاسخ دادند. به درخواستکنندگان علاقهمند یک ایمیل فرستاده شد که مفصل توضیح میداد در این شغل چه کار باید بکنند. به همه گفته شد که ضربالاجلهای معینی برای کارشان وجود دارد و اگر اطلاعات سطح بالا و با کیفیتی را به موقع تولید کنند ارزش بالایی خواهد داشت. هر چند به برخی درخواستکنندگان گفته شد که آنها ساعتی ۱۵ دلار ثابت برای کارشان به دست خواهند آورد. به سایرین گفته شد، این شغل دارای یک حقوق پایه به علاوه پاداش خواهد داشت. در طرح دوم، استخدامیهای جدید به صورت دو تایی با هم جایابی میشدند و هر کدام که کارش بهتر دیده میشد مبلغ اضافی دریافت میکرد. در ایمیل نوشته شده بود که اگر هنوز هم به این کار علاقهمند هستید پس رزومه و برگه درخواست خود را بفرستید.
برای هر دو شغل، تعداد زنان بیشتری نسبت به مردان به هر دو فهرست شغلی پاسخ دادند. از درخواستهایی که برای پست دستیار ورزشی فرستاده شده بود ۵۴ درصد علاقهمندان را زنان تشکیل میدادند. جدول شغل عمومیتر به نسبت ۸۰ زن-۲۰ مرد تقسیم شد. اینجا بخش جالب ماجرا بود؛ در مورد هر دو شغل، وقتی عامل پاداش افزوده شده بود، احتمال اینکه مردان درخواستهای خود را نسبت به زنان بفرستند بسیار بیشتر بود یا اگر بخواهیم به صورت دیگر بگوییم، زنان احتمال بیشتری داشت که از خیر شغلی بگذرند و آن را رد کنند، به محض اینکه میفهمیدند بخشی از حقوق آنها بر اساس عملکرد خودشان در مقایسه با عملکرد همکارشان تعیین میشود. در بیشتر ساختارهای حقوق رقابتی، جایی که پرداخت پایه ۱۲ دلاری یک ساعت و پاداش ۶ دلاری داشت، لیست تعیین کرد که ۵۶ درصد احتمال بیشتر دارد که مردان نسبت به زنان درخواست شغل بدهند. نتیجه میگیریم که زنان رقابت را دوست ندارند.
چگونه این را به شکاف جنسیت ربط دهیم؟ لیست میگوید این طور به نظر میرسد که صنایع و مشاغلی که محیط کار رقابتی دارند میزان پرداختی بالاتری نیز دارند. لیزه وسترلوند اقتصاددان در دانشگاه پیتزبورگ میگوید که او نیز شکاف رقابتی را در پژوهش خود مشاهده کرده است. او میگوید چنین واقعیتی دلالتهای گسترده برای پرداخت حقوق و کارراهه زنان در هر صنعتی دارد. برای نمونه بیشتر ترفیعها نتیجه تلاش کارمندانی است که پیش روسای خود میروند و به آنها میگویند که ما از بقیه کارگران بهتر کار کردهایم. روند جانشینی مدیران اغلب با حضور دو یا سه کارمند رده بالا در یک رقابت علنی برای تصاحب شغل ریاست شروع میشود. اگر زنان دوست ندارند رقابت کنند آنها احتمال کمتری میرود که خودشان را در این نوع وضعیتها قرار دهند. چنین شرایطی به کارکنان مرد با توانمندی کمتر امکان میدهد تا عناوین شغلی بهتر با چکهای حقوق بالاتر به دست آورند.
لیست میگوید: «بسیار سخت است که تعیین کنیم چه بخش از عدم توازن جنسیتی ماندگار شده در بازار کار به علت تبعیض یا به علت تمایل زنان به اینکه از محل کار برای بزرگکردن بچه مرخصی بگیرند بوده است. آنچه ما در اینجا پیشنهاد میدهیم این است که دیگر دلیل دست کم غیربدیهی برای این تفاوت پرهیز کردن زنان از حضور در محلهای کار رقابتی است.»
مارتیی بارلتا که سالهای زیادی است در حوزه زنان و بازار کار آنها پژوهش کرده و کتاب «بازاریابی برای کار زنان» را نوشته است با این نکته موافق است که زنان با احتمال کمتری خود را درگیر کارهای پرریسک میکنند و اینکه «پسرها و مردان افراد لافزن و خودستایان بهتری هستند» با این حال او فکر نمیکند که این مساله به شکل خودکار به درآمدهای کمتر یا بیشتر منتهی میشود.
ارسال نظر