حق اختراع، باعث مرگ بیماران میشود
مترجم: مانا مصباحی
منبع: میزس
ارتباط بین اعطای حق اختراع و تولید ناکافی دارو برای بیماران
استفان کنسلا
مترجم: مانا مصباحی
منبع: میزس
ارتباط بین اعطای حق اختراع و تولید ناکافی دارو برای بیماران
همانطور که مایک مسنیک در سایت تکدایرکت اشاره کرده (مطالب ایشان در ذیل این مطالب آمده است)، به خاطر حق انحصاری که حاصل اعطای حق اختراع است (بله حق اختراع، حق انحصار است)، بیماران به معنای واقعی کلمه، در شرف رخت بربستن از صحنه روزگار هستند، زیرا داروی Fabrazyme (دارویی برای مبتلایان به بیماری Fabry؛ بیماری که مبتلایان به آن، از کمبود آنزیمی برای سوخت چربی، رنج میبرند) به طور انحصاری توسط شرکت Genzyme (یک شرکت بیوتکنولوژی آمریکایی) و آن هم به میزان ناکافی تولید میشود. در واقع از یک طرف، این شرکت قادر به تولید این دارو به اندازه و با سرعت کافی نیست، از سوی دیگر به خاطر حق اختراع، سایر شرکتها اجازه تولید این دارو را ندارند. اطمینان دارم که مبلغان فکری این شرکت در پاسخ به اظهارات من، متکبرانه و با بیرحمی هر چه تمامتر اینگونه جواب خواهند داد که اگر شرکت Genzyme این دارو را برای اولین بار اختراع نمیکرد، آنگاه به جای ۵۰۰۰ نفر (یعنی تعداد افرادی که الان و بهرغم تولید دارو میمیرند)، ۲۰۰۰۰ نفر میمردند. خوب با این حساب، نجات جان ۱۵۰۰۰ نفر به از هیچ نیست؟ (این ارقام، حدسیات من است). پس افرادی که فوت میکنند، حق اعتراض به کارکرد سیستم حق اختراع ندارد؛ چراکه آنان در هر صورت و در غیاب این سیستم هم، جان به جان آفرین تسلیم میکردند. واقعا دلسرد و منزجرکننده است. هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم، بدون حق اختراعها، داروها اختراع نمیشدند.
ممکن است گفته شود که شرکتهای داروسازی باید قیمتهای انحصاری را چنان تعیین کنند که از قبل آن، بتوانند درآمدشان را به حد کافی افزایش دهند، بهگونهای که صرف هزینه برای تحقیقات و پژوهشهای اولیه جهت اختراع این داروها، ارزشش را داشته باشد. اگر نگرانی شرکتها این است، خوب راهحل سادهتر از این نمیتواند وجود داشته باشد که به جای اعتماد و طلب کمک از دولت، از همان دولت خواسته شود هزینههای تحمیلی مثل مالیاتها، مقررات و پروسه اداری آژانس دارو و غذای وزارت بهداشت را از دوش این شرکتها بردارد. تاریخ اختراعات و حق اختراعات مملو است از مواردی که تقریبا همزمان اختراع شدهاند، اما اختراعی که اول ثبت شود، به صلاحدید دادگاه، حق انحصاری را دریافت میکند. همه آنهایی که از این حق اختراع برخوردار نشدند، قادر هستند تا محصولاتی را به بازارها عرضه کنند. همه این شرکتها از دانش انباشته شدهای (به ارث رسیده از پیش) نفع بردهاند که در تولید آن کوچکترین نقشی نداشتند. کار این شرکتها، بر کشفیات و نوآوریهای پیشینیان بنا شده و آیندگان نیز بر کشفیات و نوآوری که اکنون صورت میگیرد، اتکا میکنند. چه مشکلی در این موضوع وجود دارد؟
شبیهسازی و فراگیری، چیزهای خوبی هستند. بازار از رقابت نفع برده و پیشرفت میکند، اما رقابت، بدون آزادی در تقلید، میسر نیست. وقتی رشد و نمو نوآوری و اختراعات کنونی بر پایه دانش گذشته بوده و نوآوریهای آتی بر پایه دانش امروز است، آنگاه اعمال محدودیتهای مصنوعی بر پروسه یادگیریها، به اشتراکگذاریها، تقلید کردنها و رقابتهای همزمان، نامانوس و ناپسند مینماید.
این امکان وجود دارد که اختراعاتی که از حق اختراع برخوردار نیستند، خلاقتر باشند. رابرت ویسمن از سازمان حقوق مصرفکننده (سازمانی غیرانتفاعی) به گفتههای منسنیک اشاره دارد که میگوید: «البته که تولیدکنندههای رقابتی وجود ندارد. چرا یک شرکت باید سعی کند وارد بازاری شود که راه ورود به آن بازار، به خاطر حق انحصاری اختراع، مسدود شده است؟» شرکتها در بازارهای اختراعی، از اینکه درگیر مقولهای همچون توسعه و تحقیقات (R & D) شوند، اجتناب میورزند. البته روتبارد و دیگران نیز، حق اختراع را هم عامل تحریف در بازار و هم در حوزه توسعه و تحقیقات (R & D) برمیشمرند (نگاه کنید به کتاب انسان، اقتصاد، دولت، قدرت و بازار روتبارد)؛ «هیچ دلیلی وجود ندارد که حق اختراع، انگیزهای شود برای افزایش مخارج پژوهشی و تحقیقاتی، اما قطعا حق اختراع، نوع مخارج پژوهشی که انجام میگیرد را دچار انحراف میکند. درست است که اولین کاشف و ثبتکننده، از این امتیاز نفع میبرد، اما این موضوع هم وجود دارد که رقبای او برای سالیان سال، از تولید این محصول به خاطر حق اختراع، از بازار خارج میشوند. از آنجایی که حق اختراع در یک حوزه و حیطه میتواند حق اختراعات دیگری در همان حوزه به ارمغان داشته باشد، عموما سایر شرکتها (یعنی شرکتهایی که از حق اختراع برخوردار نیستند)، از صرف مخارج تحقیقاتی و پژوهشی بیشتر در کلیه این حوزهها، دلسرد میشوند. به علاوه اعطای حق اختراع به نوبه خود، مانع تحقیقات و پژوهش بیشتر در حوزه مربوطه میشود، زیرا امتیاز اعطایی به افراد و شرکتها اطمینان میدهد تا زمان وجود این امتیاز، هیچ رقیبی نمیتواند تعرضی به حوزه کاری آنان داشته باشد. در نتیجه دارندگان حق اختراع، در کمال آسودگی به سر خواهند برد. در چنین شرایطی انگیزه رقابتی برای تحقیقات و پژوهشهای بیشتر از بین میرود. در مراحل اولیه، آن زمان که هیچ فرد و شرکتی از حق اختراع برخوردار نیست، مخارج پژوهشی و تحقیقاتی بیش از حد تحریک و تشویق میشوند، اما پس از اعطای حق اختراع، این مخارج کاهش مییابند. به علاوه این را هم در نظر بگیرید که برخی از اختراعات، قابلیت ثبت اختراع را دارند، در حالی که بقیه چنین نیستند. در عین حال نظام حق اختراع به گونهای است که باعث میشود، مخارج پژوهش در حوزههایی که قابلیت دریافت حق اختراع دارند، به صورت تصنعی افزایش یابد و از آن طرف شانس کمتر دریافت حق اختراع در برخی حوزهها، همچون مانعی، محدودیتهایی مصنوعی برای مخارج پژوهشی به وجود آورده و باعث کاهش این مخارج میشود». در این زمینه، به مقاله آرنولد پلنت با عنوان «تئوری اقتصادی در مورد حق انحصاری مخترعان»، نیز نگاهی داشته باشید.
مطابق تفکر اورولی (اورول نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی است. مراد از تفکر او، اشاره به شرایط اجتماعی یا ایدهای است که به رفاه جامعه آزاد، ضربه میزند) مشمولان قانون حقوق مالکیت معنوی، به این اسم و عنوان که این قانون موجبات رشد و ارتقای نوآوری را فراهم میکند، آن را تایید میکنند. جنگ، صلح است. بیماری، تندرستی است و اینکه اختراعات بیمایه، تا حدی، اختراعات پرمایه را ترویج و افزایش میدهد.
قربانیان این سیاست مرگبار، سعی دارند تا با رایزنی و تعامل به موسسه ملی بهداشت بقبولانند که سایر شرکتها هم اجازه داشته باشند از این داروهای نجاتدهنده زندگی، تولید کرده و در قبالش، حقالامتیازهایی به شرکت Genzyme بپردازند. اگر شرکتهای دیگری هم بتوانند این دارو را تولید کنند، آنگاه چگونه Genzyme از این تصمیم، ضرر میبیند؟ آنها میتوانند در ازای تواضعی که از خود نشان دادهاند، در درآمدهای وصولی مالیاتی اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالاتمتحده، سهیم شوند. بدیهی است که موسسه ملی بهداشت ایالاتمتحده، این درخواست را رد میکند. هیچ توجیهی برای این بیعدالتی وجود ندارد. اساسا آنچه دادخواهان میخواهند، مجوز اجباری است. موسسه بهداشت فدرال، قدرت پذیرش این درخواست را دارد. هیچ توجیهی برای سربازدن از این مهم، وجود ندارد. همانطور که در مقاله «کاهش هزینههای قانون مالکیت معنوی» بیان کردم: پرداخت حق امتیاز یک ابزار است. پرداخت حقالامتیاز، نظیر مالیات است. همچون مانعی است بر سر کارآیی. از همه بدتر، آنچه در حق اختراع وجود دارد، قدرتی است که به آن اجازه میدهد تا به استناد به این حق، فعالیت یک شرکت را به راحتی متوقف کند و غالبا این همان چیزی است که رقبا، به دنبال آن هستند. یک شرکت، خواهان ضربه به رقیب یا دریافت پول از آن نیست، بلکه خواهان تسلط و غلبه بر بازار و حذف سایر رقبا است. از این حکم استفاده دیگری هم میشود؛ تهدید استناد به آن. اصولا این اقدام برای این است که بتوان از یک به اصطلاح متخلف و متجاوز به حق اختراع، مبالغ هنگفتی گرفت. به عنوان مثال شرکت کانادایی تولیدکننده بلک بری با وجود اینکه اختراع ثبت شده در تجدید نظر اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالاتمتحده بود، مجبور شد ۶۰۰میلیون دلار به علت تهدید حق اختراع، بپردازد.
اگر هدف سیستم حق ثبت اختراع، ایجاد انگیزه و مشوقهای بیشتر برای مبتکران و نوآوران است، پس پرداخت جوایز نقدی به مبتکران، باید کافی باشد. احکام و قرار ثبت حق اختراعات، باید به طور کامل برچیده و لغو گردند. تنها چاره باید اعطای جوایز به کسانی باشد که حق اختراعهای پیشین و آتی را نقض و به آن تعرض دارند. در واقع این امر، مانع از این میشود که یک فرد یا شرکت برخوردار از حق اختراع، بتواند فعالیت سایر شرکتها را متوقف کند. حداکثرش این است که میتوانند مالیات اندکی بر آنان وضع کرد. هزینههای سیستم کنونی نظیر حل اختلاف بین شرکت صاحب حق اختراع و سایر شرکتها، حق بیمهها و توانایی یک شرکت صاحب اختراع در سلب این امتیاز از متعرضین، میتواند محدودکننده باشد. از طرف دیگر از آن جایی که منطقا صاحب حق اختراع به دنبال حق امتیازهای دیگری است، انگیزه زیادی برای ثبت حق اختراع وجود دارد. رویکرد صدور مجوز اجباری، موضوع تازهای نیست. برخی از کشورها دریافت مجوز اجباری را بر دارندگان حق اختراعهایی که به اندازه کافی در راستای این امتیاز ،کار نمیکنند، اعمال کردهاند. پیش از این، ایالاتمتحده این اجبار و الزام را برای موارد خاص، اعمال کرده است. مثلا دولت ایالاتمتحده تهدید کرده که این اجبار را برای داروهای سیاه زخم سیپروفلوکساسین به کار میبرد. در پی رخداد موضوع شرکت eBay برخی دادگاهها درصدد اعطای نوعی از حق امتیاز مستمر به جای مجوز حق اختراع هستند.
اما پست مسنیک به شرح ذیل است:
موسسه ملی بهداشت، بهرغم ناکامی شرکت Genzym در تولید دارو به اندازه کافی، اجازه تولید به سایر شرکتها نمیدهد.
اوایل سالجاری در مورد درخواستی نوشتیم که در آن، از موسسه ملی بهداشت خواسته شده بود تا اجازه دهد سایر شرکتها هم بتوانند داروی Fabrazyme تولید کنند. Fabry نوعی بیماری است که در آن مبتلایان از کمبود آنزیمی رنج برده و همین کمبود مشکلات جدی برای آنان از جمله نارسایی کلیه و حملات قلبی به وجود میآورد. شرکت Genzym به علت حق اختراع، حق تولید انحصاری داروی Fabrazyme را دارد، اما یک مشکلی وجود دارد اینکه این شرکت نمیتواند از این دارو به میزان کافی تولید کند. گروهی از مبتلایان طی درخواستی از موسسه ملی بهداشت پرسیدند که آیا امکان دارد این موسسه به سایر شرکتها اجازه دهد تا تنها مقدار کمی از این دارو را تولید کنند. همه آنچه که این مبتلایان خواهانش بودند، اجازه تولید دارو به شرکتهای دیگر و پرداخت حقالامتیاز به شرکت Genzym بود. آنچه شایان ذکر است، این که تحقیقات و پژوهشهای اولیه برای ایجاد و گسترش داروی Fabrazyme توسط شرکتGenzym صورت نپذیرفته و مدرسه پزشکی Mount Sinai این مهم را انجام داده و در عین حال هزینههای آن هم توسط موسسه ملی بهداشت و با پول مالیاتدهندگان، تامین مالی شده است.
در آن زمان ما شک داشتیم که درخواست بیماران تایید و پذیرفته شود و در واقع اکنون موسسه ملی بهداشت این درخواست را رد کرد. نقطه امیدی برای درخواست تجدید نظر وجود داشت و آن در صورتی بود که به جای مبتلایان، یعنی کسانی که از کمبود دارو، رنج میبرند، شرکتی که خواهان تولید Fabrazyme است، درخواستی تنظیم میکرد. همانطور که رابرت ویسمن از سازمان حقوق از مصرفکننده گفته، این وضعیت مضحک است.
چرا موسسه ملی بهداشت برای اینکه مطمئن شود، در بازار از یک داروی مهم به اندازه کافی وجود دارد، به جای استفاده از اختیارات قانونیاش به سوءاستفاده از قانون متوسل شده است. موسسه ملی بهداشت تایید کرده است که شرکت Genzym در تولید و عرضه کافی داروی مهم و حیاتی Fabrazyme ناکام بوده است. واضح است که برداشت و لغو حق انحصاری اختراع برای مهیا کردن ورود سایر تولیدکنندگان بالقوه، شرط ضروری محسوب میشود. با این حال موسسه ملی بهداشت، این گونه تصمیم گرفت که درخواست - درخواستی برای اقتدار بیچون و چرای حقوقی- صدور اجازه تولید داروFabrazyme از سوی سایر شرکتها را در سرزمین عجایب آلیس، رد کند. تایید و توجیه خود (منظور شرکتهای برخوردار از حق اختراع است) باعث میشود که هنوز تولیدکننده رقیبی وجود نداشته باشد. البته که تولیدکننده رقیبی وجود ندارد، آخر چرا شرکتها سعی کنند در بازاری وارد شود که در آن بازار این اعتقاد وجود دارد که راه ورودی با حق انحصاری اختراع، مسدود شده است؟
ارسال نظر