اقتصاد برای همه - درس دوم
اقتصاد ارزشی است یا اثباتی؟
مترجم: ندا ناجی
در پایان بخش قبل شما را با یک پرسش رها کردم: بهترین راهحل برای پاسخ دهی به پرسشهای سهگانه: چه تولید کنیم، چطور تولید کنیم و به چه کسانی بدهیم، چیست؟ یکی از این راهها مکانیزم بازار بود، دیگری مداخله دولت و سومی هم هبه یا خشونت. پاسخ اصلی این پرسش این است که اقتصاد به سوالهای ارزشی جواب نمیدهد.
والتر ویلیامز
مترجم: ندا ناجی
در پایان بخش قبل شما را با یک پرسش رها کردم: بهترین راهحل برای پاسخ دهی به پرسشهای سهگانه: چه تولید کنیم، چطور تولید کنیم و به چه کسانی بدهیم، چیست؟ یکی از این راهها مکانیزم بازار بود، دیگری مداخله دولت و سومی هم هبه یا خشونت. پاسخ اصلی این پرسش این است که اقتصاد به سوالهای ارزشی جواب نمیدهد. پرسشهای ارزشی به خوبتر یا بدتر بودن امور میپردازند. هیچ نظریهای نمیتواند پرسشهای ارزشی را پاسخ دهد. از یک فیزیکدان بپرسید که کدام حالت ماده بهتر است: جامد، مایع، یا گاز؟ احتمالا فکر خواهد کرد که شما دیوانهاید. از طرف دیگر اگر از یک فیزیکدان بپرسید که بهترین حالت برای فرو کردن یک میخ در یک تخته چیست، احتمالا خواهد گفت جامد. تئوری اقتصاد هم همین است؛ یعنی اگر از بیشتر اقتصاددانها بپرسید که کدام راهحل بیشترین ثروت را ایجاد خواهد کرد، احتمالا خواهند گفت که مکانیزم بازار بهترین گزینه است.
نکته اصلی این است که تئوری اقتصاد «عینی» یا غیرارزشی است و به همین خاطر قضاوتهای ارزشی نمیکند. پرسشهای سیاستی اقتصاد در مقابل ارزشی یا «ذهنی» هستند و قضاوتهای ارزشی میکنند- سوالهایی از قبیل: آیا باید با بیکاری و تورم جنگید، باید پول بیشتری صرف آموزش کرد و آیا مالیات بر سود باید ۱۵ یا ۲۰درصد باشد؟ همه اینها در حوزه قضاوتهای ارزشی است که میان اقتصاددانان اختلافات بسیاری هست.
اینکه متوجه تفاوت میان ارزشی و غیرارزشی باشیم خیلی مهم است، پس اجازه بدهید که کمی بیشتر در این باره حرف بزنیم. این گزاره را در نظر بگیرید: ابعاد این اتاق ۳۰ در ۴۰ است. این یک گزاره عینی است. چرا؟ چون اگر هر کس مخالفتی کند میتواند با واقعیاتی این اختلاف را حل کرد، مثلا میتوان اتاق را اندازه گرفت. حال این گزاره را با این یکی مقایسه کنید: ابعاد این اتاق باید ۲۰ در ۸۰ باشد. یکی ممکن است مخالفت کند و بگوید نه باید ۵۰ در ۵۰ باشد. هیچ واقعیتی برای سنجش این ادعاها نیست. به همین طریق هیچ واقعیتی نیست که بتوانیم با آن استدلال کنیم که مالیات بر سود باید ۱۵درصد باشد یا ۲۰درصد، یا اینکه نبرد با بیکاری مهمتر است، یا با تورم.
نکته مهم برای اینکه تشخیص بدهیم گزارهای ارزشی است یا خیر، این است که ببینیم آیا واقعیاتی برای حل اختلافات وجود دارد یا خیر. مساله فقط نظر شخصی است و نظر هر کس بهاندازه دیگری اهمیت دارد. برای اینکه بفهمیم گزارهای ارزشی است یا خیر، بهترین راه این است که ببینیم از کلمات باید یا لازم است استفاده میکند یا خیر.
در آغاز هر ترم من به دانشجویانم میگویم دوره تئوری اقتصادی که درس میدهم تنها با تئوری غیرارزشی و مثبته سر و کار دارد و همچنین هشدار میدهم که هرگاه بدون ذکر اینکه مطلبی نظر شخصی من است شروع به قضاوتهای ارزشی کردم باید جلوی مرا بگیرند. همچنین میگویم به محض اینکه شنیدند گفتم «به نظر من» دیگر لازم نیست یادداشت بردارند؛ زیرا نظر من بیارتباط با کلاس تئوری اقتصاد است.
به همه هشدار میدهم که هیچگاه از گزارههای ارزشی یا ذهنی فرار نکنند. این گزارهها ابزار سودمندی هستند برای اینکه به مردم بفهمانیم چه کار میخواهیم بکنیم. اگر به پدرتان بگویید که تلفن همراه نیاز دارید، برایتان میخرد. در حالی که هیچ شاهدی نیست که نیاز شما واقعی باشد. جورج واشنگتن که این کشور را در جنگ با انگلستان رهبری کرد هم تلفن همراه نداشت.
بحث بعدی ما کمی جالبتر خواهد بود. در بخش بعدی درباره همه انواع رفتارهایی که میتوان به آنها رفتار اقتصادی گفت، صحبت خواهیم کرد.
ارسال نظر