دایره المعارف اقتصاد
اقتصاد آزمایشگاهی
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
زمانی که کمیته سوئدی نوبل جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی سال ۲۰۰۲ را به ورنون اسمیت از اقتصاددانان دانشگاه جورج میسون اعطا کرد، انگشت تایید بر نکتهای نهاد که اقتصاددانها برای مدت زیادی از آن آگاه بودهاند.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
زمانی که کمیته سوئدی نوبل جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی سال 2002 را به ورنون اسمیت از اقتصاددانان دانشگاه جورج میسون اعطا کرد، انگشت تایید بر نکتهای نهاد که اقتصاددانها برای مدت زیادی از آن آگاه بودهاند.
این نکته آن است که اقتصاد آزمایشگاهی به شاخهای قدرتمند و معتبر در علم اقتصاد بدل شده است. این کمیته خاطرنشان ساخت که این جایزه به این دلیل به اسمیت تعلق گرفته که وی «تجربیات آزمایشگاهی را به عنوان ابزاری برای تحلیلهای اقتصادی تجربی به ویژه در مطالعه مکانیسمهای جایگزین بازار» پایهگذاری کرده است؛ اما آزمایشهای مربوط به بازار (market experiments) واقعا چیست و محققین چه چیزی میتوانند از آنها بیاموزند و «مطالعه مکانیسمهای جایگزین بازار» از چه اهمیتی در خارج از محیط آکادمیک برخوردار است؟
آزمـــــــــایــــــشهای اقتــــصادی (Economic experiments)به شکل شبیهسازی یا آزمونهای ایفای نقش (role-playing exercises) نیستند، بلکه این آزمایشها با افراد واقعی سر و کار دارند که در موقعیتهای خطیر دست به انتخاب میزنند. در واقع افراد شرکتکننده در این آزمایشها به واسطه فعالیتهایشان ممکن است مقادیر قابلتوجهی پول به دست آورده یا از دست بدهند.
سادهترین شکل مبادله اقتصادی و سادهترین آزمایش قابل انجام یک مبادله دو نفره است. در این آزمایش به این نکته پرداخته میشود که چگونه خریدار و فروشنده یک کالا به شرایطی برای مبادله آن کالا که متقابلا مورد توافق باشد، دست مییابند یا از دستیابی به چنین شرایطی عاجز میمانند. در این چینش آزمایشگاهی، محقق ارزش کالای مزبور را به دو فرد خریدار و فروشنده اطلاع میدهد. به عنوان مثال کارتی به فردی که نقش فروشنده به او واگذار شده داده میشود، نشان میدهد هزینه تولید این کالا برای وی ۱۰دلار است. در صورتی که این فرد بتواند کالای مورد اشاره را با قیمتی بیش از هزینه تولید مذکور به فرد خریدار در این آزمایش بفروشد، تفاوت میان قیمت فروش و آن ۱۰دلار به او داده خواهد شد. به همین نحو به فرد ایفاکننده نقش خریدار کارتی داده میشود که نشانگر آن است که ارزش فروش مجدد کالای مورد مبادله ۲۲دلار است. این بدان معنا است که اگر او بتواند آن کالا را به قیمتی کمتر از ۲۲دلار بخرد، خواهد توانست آن را دوباره به قیمت ۲۲دلار به محقق فروخته و مابهالتفاوت این دو مبلغ را برای خود نگه دارد.
اگر چه در این بین هیچ کالای فیزیکی واقعیای مبادله نمیشود، اما هر دو فروشنده و خریدار از این انگیزه برخوردارند که دقیقا به همان نحوی رفتار کنند که گویی کالایی وجود دارد. فروشنده به دنبال قیمتی برای کالای خود است که بهاندازه کافی از 10دلار زیادتر باشد و خریدار نیز مایل است قیمتی هر چه کمتر را برای کالا بپردازد. چه اتفاقی روی خواهد داد؟ دو نتیجه میتواند به وقوع بپیوندد. یک نتیجه این است که فروشنده و خریدار به قیمتی بین 10 و 22دلار که مورد توافق طرفین باشد، خواهند رسید. نتیجه دیگر این است که توافقی حاصل نمیشود و مبادلهای صورت نمیگیرد. علم اقتصاد به ما میگوید که هر دو طرف انگیزهای برای انجام معامله دارند؛ اما چیزی راجع به چگونگی تقسیم عواید این معامله نمیگوید. اقتصاد همچنین در مورد این که در چنددرصد موارد طرفین به توافق نمیرسند و مبادلهای صورت نمیگیرد چیز زیادی برای گفتن ندارد. اَشکال زیادی از این آزمایش ساده برای بررسی اینگونه موضوعات تجربی صورت گرفتهاند.
طرح آزمایش سادهای که در بالا به طور مختصر به آن اشاره شد عنصر اصلی در طراحی آزمایشهای معطوف به بازار است. همانطور که میدانیم بازار در اصل مکانی است که در آن مبادلات چندجانبه خریدارها و فروشندههای گوناگون تسهیل میشود. فرض کنید میخواهیم بازاری را با پنج فروشنده و پنج خریدار بسازیم. در این حالت کارتی را به هر فروشنده خواهیم داد که نشاندهنده هزینه تولید خواهد بود؛ مثلا کارتی به یکی از فروشندهها داده میشود که حکایت از آن دارد که هزینه تولید ۱۰دلار است. این هزینه برای چهار فروشنده دیگر نیز معادل ۱۲، ۱۴، ۱۶ و ۱۸دلار در نظر گرفته میشود. به هر یک از افرادی که نقش خریدار به آنها محول شده نیز کارتی داده میشود که نشاندهنده ارزش فروش مجدد آنها خواهد بود. فرض کنید این کارتها بر ارزشهایی معادل ۲۲، ۲۰، ۱۸، ۱۶ و ۱۴دلار دلالت داشته باشند. به همه این فروشندهها و خریداران فرصت داده میشود تا دست به معامله بزنند. حال میخواهیم ببینیم با توجه به گستره ارزشها برای خریدارها و گستره هزینهها برای فروشندهها زمانی که به آنها اجازه انجام معامله داده شود، چه اتفاقی روی خواهد داد؟ آیا فروشندهها غلبه پیدا خواهند کرد؟
آیا تمام معاملههایی که میتوانند هم به فروشندهها و هم به خریدارها نفع برسانند، انجام خواهند گرفت یا اینکه برخی از این معاملههای سودآور به خاطر اطلاعات ناقص یا آن چه شکست بازار (market failure) نامیده میشود به نتیجه نخواهد رسید؟ آیا در مواردی که مبادله صورت میگیرد قیمتهای مبادله نزدیک به هم خواهند بود یا خیر؟
تئوری اقتصادی در سادهترین تصویری که از عرضه و تقاضا ارائه میدهد، میتواند پیشبینیهای خوبی به دست دهد. نموداری را در نظر بگیرید که در آن قیمت روی محور عمودی و مقدار روی محور افقی قرار گیرد (شکل 1 را ملاحظه کنید). بخش مربوط به عرضه به این پرسش پاسخ میدهد که در قیمتهای مختلف، چند واحد کالا به صورت داوطلبانه در بازار ارائه خواهد شد. لذا عرضه در ساختار آزمایشی مورد نظر ما، یک الگوی پلهای صعودی است که در قیمت 10دلار شروع شده و در ازای هر دو دلار بیشتر یک واحد اضافی به بازار ارائه میشود. منحنی عرضه پس از قیمت 18دلار به صورت عمودی در میآید؛ چرا که در این چینش تنها پنج واحد میتوانند خریداری شوند. به همین نحو بخش مربوط به تقاضا به این سوال جواب میدهد که در قیمتهای مختلف، چند واحد به صورت داوطلبانه و اختیاری خریداری خواهند شد. با استفاده از تحلیلی مشابه آن چه درباره فروشندهها ذکر شد، در مییابیم که تقاضا یک الگوی پلهای نزولی دارد که در قیمت 22دلار آغاز شده و در ازای هر دودلار کاهش قیمت یک واحد دیگر از کالا تقاضا میشود. منحنی تقاضا در قیمتهای پایینتر از 14دلار عمودی میشود؛ زیرا در این چینش بیش از
5واحد مورد تقاضا نیست. در کتابهای درسی پیشبینی میشود که در این سناریو تعادل در جایی به دست خواهد آمد که عرضه و تقاضا با همدیگر برابر شوند. این بدان معنا است که در حالت فوق، چهار واحد به قیمت 16دلار مورد معامله قرار خواهد گرفت.
ورنون اسمیت در اواسط دهه ۱۹۵۰ این ساختار اولیه را برای خلق یک بازار آزمایشگاهی شکل داد. اولین ابتکار اسمیت این بود که میخواست دقت پیشبینی کتابهای درسی را بسنجد و ببیند آیا کالاها در قیمت ۱۶ مبادله میشوند یا خیر؟ وی این مساله را مطرح کرد که چگونه ممکن است همه افرادی که در بازار هستند به یک قیمت واحد برسند؟ این نتیجه نه فروشندهها که خواهان قیمتهای بالا هستند و نه خریدارها را که به قیمتهای پایین تمایل دارند، لزوما خوشحال نخواهد کرد. به بیان دیگر سوال این بود که دست نامرئی آدام اسمیت چگونه کار میکند؟ ورنون اسمیت به لحاظ تجربی دریافت که بازار به طور همزمان از ملاحظات خریدارها و فروشندهها محافظت میکند. این امر به اولین یافته وی منجر شد: «مجموعهای تعریف شده از قواعد تجاری به یک قیمت بهینه در بازار منجر میشوند.»
دومین دریافت خلاقانه اسمیت این بود که فهمید چنین پرسشهایی را نمیتوان در خلاء نهادی مورد بررسی قرار داد. در موردی که در بالا شرح داده شد نیمی از ساختار آزمایشی وجود نداشت. فروشندهها و خریداران نمیتوانند در این ساختار معامله کنند، مگر آن که قواعد مشخصی که ساختار یک نهاد برای مبادله را شکل میدهند، در نظر گرفته شوند. اسمیت در مطالعات ابتدایی خود تصمیم به استفاده از قواعد مربوط به «مزایده شفاهی دوبل» گرفت. این قواعد مزایده مشابه همان قواعدی هستند که برای مبادله در بورس اوراق بهادار نیویورک یا هیات تجاری شیکاگو مورد استفاده قرار میگیرند. این مزایده بدان دلیل «دوبل» خوانده میشود که هم فروشندهها و هم خریدارها در آن شرکت میکنند (و در نقطه مقابل مزایده صامت است که در مراسم جمعآوری اعانه صورت میگیرد و در آن فروشنده نقش فعال ندارد). همچنین بدان خاطر «شفاهی» نامیده میشود که شرکتکنندهها مقدار پیشنهادی خود را در جمع و با صدای بلند اعلام میکنند. آنها این کار را با استفاده از یک قاعده مهم موسوم به «قاعده کاهش قیمت پیشنهادی اعلام شده» انجام میدهند. این قاعده بدان معنا است که فروشندهها قیمت پیشنهادی را اعلام
می کنند و سپس تمامی قیمتهای پیشنهادی پس از آن باید پایینتر از این قیمت آغازین باشند. در سوی دیگر بازار زمانی که اولین خریدار پیشنهاد خود را بیان میکند، تمامی پیشنهادهای متعاقب آن باید بالاتر از این قیمت اولیه باشند. مبادله میتواند به دو طریق صورت پذیرد. ممکن است خریدار قیمت پیشنهادی فروشنده را بپذیرد یا فروشنده پیشنهاد مطرح شده از سوی هر خریدار را مورد پذیرش قرار دهد.
زمانی که اسمیت این آزمایشهای اولیه را انجام داد، سازوکار دست نامرئی برای اولین بار قابل رویت شد! دانشجوهایی که در این آزمایش شرکت کرده بودند، حتی اگر چه هیچ کدام تمایلی به این نتیجه نداشتند، نهایتا تعادلهای تکواحدی را در بازار به وجود آورند. با تکرار این کار، قیمتها حتی به مقدار تعادلی خود نزدیکتر شدند. تعداد واحدهای مورد معامله نیز «کارآ» بود و بدون آنکه کسی در بازار مسوول باشد، منافع حاصل از مبادله تقسیم شد.
این نتایج بسیار شگفتآور بودند. در کتابهای درسی آمده است که برای ایجاد تعادل در بازار باید اطلاعات کامل وجود داشته باشد؛ اما افراد شرکت کننده در این آزمایش بی آن که راجع به دیگران اطلاعی داشته باشند و تجربه زیادی در مزایده دوجانبه شفاهی داشته باشند، تعادل را در بازار به وجود آوردند. نهایتا زمانی که اسمیت تعداد فروشندهها و خریدارها را مورد بررسی قرار داد، متوجه شد که حتی وقتی تعداد آنها کم باشد (مثلا چهار خریدار و چهار فروشنده) باز هم تعادل رقابتی به بار میآید. پیش از انجام این بررسیها در کتابهای درسی گفته میشد که تعداد خریداران و فروشندگان باید بینهایت یا «بسیار زیاد» باشد. تحقیقات اولیه اسمیت این ادعا را به چالش کشید و این احتمال را مطرح ساخت که بسیاری از بازارهای ظاهرا «لاغر» (دارای فروشندهها و خریداران معدود) در دنیای واقعی نتایج رقابتی به بار خواهند آورد.
تا اواخر دهه ۱۹۷۰ اسمیت تمام انواع نهادهای بازار را مورد بررسی قرار داد که از جمله آنها میتوان به مزایدههای تککالایی انگلیسی و هلندی، مزایدههای قیمت مخفی، بازارهای دارای قیمت اعلام شده (مثل بازار خوار و بار که در آن فروشگاهها قیمتهای مقطوع را اعلام میکنند)، بازار اوراق قرضه خزانه و... اشاره کرد. اسمیت یک سیستم کامپیوتری را در دانشگاه آریزونا به وجود آورد که در زمان خود بسیار مترقی بود. این سیستم هم شبکه همزمان و هم ارتباط از طریق صفحه لمسی را فراهم مینمود. او به زودی در همه بازارهای آزمایشی خود از کامپیوتر استفاده کرد.
من آزمایشهایی را درباره مزایده ساده شفاهی دوجانبه با گروههایی از کودکان هشت ساله گرفته تا کمونیستها و معاملهگرهای حرفهای انجام دادهام. این آزمایشها همواره در تمامی گروهها نتایج رقابتی را به بار آورده است. این بهترین درس درباره علم اقتصاد است که دانشجو میتواند ظرف مدت یک ساعت فرا گیرد.
شایان ذکر است که اقتصاد آزمایشگاهی نه تنها مطالعه تاثیرات مقررات فرمان و کنترل بر رفتارها و مشاهده این که این مقررات چگونه به عواقب ناخواسته میانجامد را ممکن ساخته بلکه به بررسی چگونگی فراهم شدن کالاهای عمومی با استفاده از اصول بازار نیز کمک کرده است.
اقتصاددان دیگری که مطالعاتش در باب اقتصاد آزمایشگاهی به دریافتها و بینشهای قابلملاحظهای درباره بازار منجر شده است، چارلز هولت از دانشگاه ویرجینیاست. هولت همراه با آن ویلامیل و لورن لنگن آزمایشی را به انجام رساند که نشان میداد حتی زمانی که فروشندهها بیش از یک واحد کالا برای فروش دارند و حتی زمانی که عرضه نکردن محصولات به بازار میتواند قیمت کالاهایی که این افراد میفروشند را به میزان چشمگیری افزایش دهد، فشارهای رقابتی آنها را وادار میسازد که قیمت را در سطحی نزدیک به مقدار رقابتی آن تعیین نمایند. مطالعات صورت گرفته توسط هولت و دیگران همچنین نشان داده است که اگر فروشندهها بتوانند به شکل پنهانی تخفیفهایی را نسبت به قیمتهای اعلام شده قائل شوند، توافقهای دسیسه آمیز ناکام خواهند ماند. این آزمایشها همراه با موارد بسیار دیگر ادعای جورج استیگلر فقید مبنی بر آنکه رقابت نه یک گل ظریف که یک علف هرز مقاوم است را تقویت میکنند.
از روشهای آزمایشگاهی نه تنها برای درک بازارها، بلکه برای درک سیاست نیز استفاده شده است. چارلز پلات از دانشگاه صنعتی کالیفرنیا در این زمینه پیشرو بوده است. پلات و مایکل لوین نشان دادند که فردی که یک برنامه را طراحی میکند، میتواند انتخابهای افرادی که باید به آن برنامه رای دهند را نیز تحت تاثیر قرار دهد. خلاصه کلام آن که فردی که برنامه را تحت کنترل دارد از قدرت زیادی در رابطه با نتایج آن برخوردار است.
اقتصاد آزمایشگاهی برای حل برخی مشکلات پیچیده در سیاستهای عمومی آمریکا نیز مورد استفاده قرار گرفته است. به دو نمونه زیر توجه کنید. در شهرهای بزرگ آمریکا در برخی ساعات خاص، هواپیماهای بیشتری نسبت به آن چه یک فرودگاه از پس آن برمیآید، خواهان فرود یا پرواز هستند. یک راه حل آشکار و واضح اقتصادی برای این مشکل آن است که حق فرود و پرواز طی دورههای زمانی پرازدحام به مزایده گذاشته شود، به گونهای که تعداد ثابتی از «زمانهای» کمیاب به کسی که بالاترین پیشنهاد را ارائه میکند فروخته شود. ورنون اسمیت دریافت که اگرچه این منطق درست است، اما کامل نیست. مشکل تنها این نیست که فردی میخواهد مثلا روز جمعه در فاصله زمانی بین ساعتهای 4 تا 5 عصر در فرودگاه اوهر شیکاگو فرود آید. این فرد احتمالا خواهان آن است که شرایط دیگری نیز برآورده شوند. ممکن است او بخواهد بین ساعتهای 6 و 7 دوباره سوار هواپیما شود. حتی ممکن است بخواهد از شیکاگو به فرودگاه پرازدحام دیگری مثل آتلانتا پرواز کند و لذا زمانی را نیز برای فرود در آنجا نیاز داشته باشد. در واقع موارد زیادی از این دست ممکن است به میان بیاید.
تخصیص زمان به فرود هواپیماها مشکلی از جنس عرضه و تقاضا است. اما محدودیتهای مربوط به فرودگاههای بسیار زیادی که پرازدحام بوده و با یکدیگر رابطه دارند به همراه خطوط هوایی و هواپیماهای زیادی که برای دستیابی به مکان فرود با همدیگر رقابت میکنند، سبب میشود که این مشکل ساده بهگونهای عجیب پیچیده به نظر آید. اسمیت این طور فکر نمیکرد. او توانست سیستمی از مزایدههای مرکب را تشکل دهد که این مشکل را حل کند. این مزایدهها به طور کامل در آزمایشگاه وی مورد آزمایش قرار گرفتند و امروزه به عنوان ابزارهای تخصیصی در مدیریت فرودگاههای ملی مورد استفاده واقع میشوند.
اقتصاد آزمایشگاهی در نظارت بر برق نیز به کار گرفته شده است. برق سه مشخصه دارد که سبب میشوند با دیگر کالاهای اقتصادی متفاوت باشد. اولا برق تنها کالایی است که عرضه و تقاضا برای آن باید در تمامی لحظات زمانی یکسان باشند؛ به عبارت دیگر عرضهکنندههای برق متعهد میشوند که با مقدار مورد استفاده توسط تقاضاکنندهها هماهنگ باشند؛ مثلا زمانی که شما کلید لامپهایتان را میزنید، انتظار دارید که روشن شوند. ثانیا ذخیره برق سخت است. ثالثا برق واقعا به طور مستقیم از منبع خود به سمت کاربر نهایی آن حرکت نمیکند بلکه زمانی که برق به یک شبکه فشار قوی وارد میشود، این شبکه همانند حوضچه بزرگی عمل میکند که سطح آب آن افزایش یافته است. این سه عامل مانع معامله و تجارت برق در بین مناطق مختلف آمریکا شده است.
اسمیت که همواره به دنبال راهحلهای مبتنی بر بازار که بتوانند کارآیی را بهبود بخشند، بود پرده از مشکلات فنی پیچیده مربوط به چگونگی معامله چیزی مثل برق که ظاهرا این همه نامنظم است، برداشت. مطالعات وی در این زمینه مبنایی را برای ایجاد سیستم همهجانبه و جدید معامله برق و انرژی فراهم آورد که طی دهه ۱۹۹۰ در تمام آمریکا گسترش پیدا کرد. اسمیت از سیستم معامله آزاد برق در هر دو سطح بازارهای خردهفروشی و عمدهفروشی دفاع میکرد. آن دسته از ایالتهایی که سیستم وی را به طور کامل به کار بستهاند (عمدتا ایالتهای غربی به جز کالیفرنیا) از آن بسیار منتفع شدهاند؛ اما ایالتهای دیگری که همچنان از نظامهای نظارتی قدیمی استفاده میکنند (عمدتا ایالتهای شرقی یا کالیفرنیا که تنها یک چارچوب محدود بازار را به کار گرفت) به زحمت افتادهاند.
ابزارهای موجود در اقتصاد آزمایشگاهی نه تنها امکان درک موضوعات شناخته شده را با دقت و وضوح بیشتر برای ما فراهم میآورند، بلکه همچنین ما را قادر میسازند که پدیدههایی را که بدون استفاده از این ابزارها هرگز شناخته نمیشدند، بشناسیم.
درباره نویسنده
دان کرسی، استاد مطالعات سیاستگذاری عمومی در دانشکده سیاستگذاری عمومی دانشگاه شیکاگو است.
منابعی برای مطالعه بیشتر
Holt, C. A., L. Langan, and A. P. Villamil. "Market Power in Oral Double Auctions." Economic Inquiry 24 (1986): 107-123.
Plott, C. R. "Industrial Organization Theory and Experimental Economics." Journal of Economic Literature ۲۰ (۱۹۸۲): ۱۴۸۵-۱۵۲۷.
Plott, C. R., and M. Levine. "A Model of Agenda Influence on Committee Decisions." American Economic Review 68 (1978): 146-160.
Rassenti, S. J., V. L. Smith, and R. L. Bulfin. "A Combinatorial Auction Mechanism for Airport Time Slot Allocation." Bell Journal of Economics ۱۳, no. ۲ (۱۹۸۲): ۴۰۲-۴۱۷.
Smith, V. L. "Economics in the Laboratory." Journal of Economic Perspectives 8, no. 1 (1994): 113-131.
Smith, V. L. "Electric Power Deregulation: Background and Prospects." Contemporary Economic Policy ۶, no. ۳ (۱۹۸۸) ۱۴-۲۴.
Smith, V. L. "Microeconomic Systems as an Experimental Science." American Economic Review 71, no. 3 (1982): 467-474.
Smith, V. L. "Theory, Experiment and Economics." Journal of Economic Perspectives ۳, no. ۱ (۱۹۸۹): ۱۵۱-۱۶۹.
ارسال نظر