نابرابری جنسیتی در سرمایه انسانی
شاید بتوان نابرابری جنسیتی در آموزش را معادل این جمله دانست که «معمولا دختران کمتر از پسران آموزش میبینند».
دکتر محمدجواد صالحی*
شاید بتوان نابرابری جنسیتی در آموزش را معادل این جمله دانست که «معمولا دختران کمتر از پسران آموزش میبینند». اما همین جمله ساده موجب بحث و مجادلههای بسیاری از اقتصاددانان و متخصصان علومتربیتی و اقتصادی شده است؛ چراکه این تفاوت و نابرابری تاثیر فراوانی بر توزیع درآمدها، رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و .... گذاشته است. اگرچه توجه این نوشتار بر نابرابری سرمایه انسانی در زنان و مردان است، اما نابرابری جنسیتی در بسیاری از ابعاد زندگی قابل مشاهده است به عنوان مثال، «آمارتیاسن» نابرابری جنسیتی را در هفت موقعیت زیر تقسیمبندی میکند:
۱- نابرابری در مرگ و میر۱:
در برخی مناطق جهان، نابرابری بین زنان و مردان مستقیما با مرگ و زندگی آنان همراه است و نرخ مرگ و میر زنان به طور گستردهای از نرخ مرگ و میر مردان بیشتر است.
۲- نابرابری در زاد و ولد۲:
در بسیاری از جوامع هنوز این تفکر وجود دارد که نوزاد پسر را بر نوزاد دختر ترجیح میدهند.
۳- نابرابری در تسهیلات اساسی۳:
در بسیاری از امکانات و تسهیلات اساسی، سرانه زنان بسیار کمتر از سرانه مردان است.
۴- نابرابری در فرصتهای ویژه۴:
حتی وقتی تفاوت نسبتا کمی در تسهیلات اساسی مثل تحصیلات بین زنان و مردان وجود دارد، فرصتهای خاصی مثل اشتغال برای مردان جوان بسیار بیشتر از زنان جوان است. این تفاوت در فرصتهای خاص حتی در کشورهای ثروتمند مثل اروپا و آمریکای شمالی نیز قابل مشاهده است.
۵- نابرابری حرفهای۵:
معمولا ارتقا در کار و حرفه برای زنان شاغل کمتر از مردان شاغل است.
۶- نابرابری در مالکیت۶:
در بسیاری از جوامع مالکیت داراییها نیز میتواند بسیار نابرابر باشد. حتی داراییهای اساسی مثل خانه و زمین ممکن است بسیار ناعادلانه توزیع شده باشد.
۷- نابرابری در خانواده۷:
معمولا نابرابریهای جنسیتی اساسی در خانوارها و خانوادهها وجود دارد که ممکن است به شکلهای مختلف وجود داشته باشد. مواردی چون ترجیح پسر بر دختر به خاطر بقای نسل و نام خانواده یا نابرابری در کارهای خانه، نگهداری بچه، آموزش و ... .
محققان عموما بر این نکته تاکید دارند که نابرابریهای جنسیتی ناشی از عوامل ساختاری است که میتواند اقتصادی، سیاسی، هنجاری یا همه آنها باشد. این عوامل بر عملکرد مراکز آموزشی در تولید و باز تولید نابرابریها بسیار تاثیر میگذارد.
نوشته حاضر بر نابرابری جنسیتی در سرمایه انسانی توجه دارد که جزء مهم آن آموزش است. اگرچه شکاف جنسیتی در آموزش را میتوان جزء اساسی شکاف جنسیتی در سرمایه انسانی دانست، اما معادل هم نیستند، چرا که سرمایه انسانی فقط با آموزش ایجاد نمیشود، بلکه تجربه، بهداشت، آموزشهای غیررسمی و .... همه در ایجاد سرمایه انسانی نقش دارند.
اهمیت آموزش و ایجاد سرمایه انسانی در زنان و دختران فقط مقولهای در عرصه عدالت اجتماعی نیست، بلکه این نابرابری جنسیتی در سرمایه انسانی یکی از موانع جدی بر سر راه توسعه اقتصادی است و شواهد به دست آمده به شرح زیر توسط برخی محققان نظیر ساخاراپولوس، مک ماهون و ... میتواند گواه این امر باشد:
• نرخ بازگشت سرمایهگذاری در آموزش زنان بیشتر از مردان است.
• سرمایه انسانی بیشتر برای زنان موجب میشود که بازدهی کار آنان بیشتر شده و نرخ مشارکت آنان در بازار کار افزایش یابد.
• سرمایه انسانی بیشتر برای زنان موجب میشود تا نرخ زاد و ولد و نرخ مرگومیر نوزادان در جامعه کاهش یافته و از طرفی امید به زندگی افزایش یابد.
• سرمایهگذاری در آموزش زنان علاوه بر آثار اجتماعی فراوان آثار اقتصادی بسیاری نیز از جمله تغییر در درآمدهای مالیاتی دولت دارد.
• با آموزش بیشتر زنان، کیفیت تولید خانگی آنان افزایش مییابد.
• تربیت بهتر فرزندان با افزایش آموزش زنان محقق میشود.
• با سرمایه انسانی بیشتر در زنان، جرم و جنایت و بزهکاری زنان در جامعه کاهش مییابد.
با ملاحظه موارد مذکور که از آنها به عنوان آثار غیر بازاری سرمایه انسانی نیز یاد میشود، درمییابیم که همه مسائل گفته شده میتواند منجر به توسعه شود، لذا باید توجه بیشتری به سرمایه انسانی زنان مبذول کرده و از نابرابری سرمایه انسانی آنان کاست. اگرچه موضوع کارآیی، برابری و عدالت در آموزش از بحثهای اساسی اقتصاد آموزش بوده و بعضا ممکن است کارآیی با برابری و عدالت در تضاد قرار گیرد، اما به نظر میرسد که با توجه به آثار غیربازاری آموزش (Non- Market Effects) که ذکر آنها رفت توجه به بحث نابرابری به ویژه نابرابری جنسیتی و کاستن هرچه بیشتر از آن در جهت رشد و توسعه اقتصادی و اثرات بلند مدت ناشی از آن، بسیار ضروری باشد. نابرابری فرصتهای آموزشی مسالهای است که اکثر کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه همواره با آن روبهرو بودهاند و این مساله علاوه بر اینکه تاثیر مستقیم در عدم توسعهیافتگی کشورها داشته، به طور غیرمستقیم و با تاثیری که بر متغیرهای غیربازاری (اجتماعی) میگذارد، بر رشد و توسعه اقتصادی این کشورها نیز تاثیر منفی گذاشته است. تحقیقات اخیر نشان میدهد که به طور مستقیم نمیتوان تاثیر نابرابری سرمایه انسانی را بر رشد اقتصادی نشان داد، بلکه باید ابتدا اثر آن را بر متغیرهایی چون نرخ مرگومیر نوزادان یا امید به زندگی یا سایر متغیرهایی که نشاندهنده سلامت خانواده و جامعه است را به دست آورد وسپس تاثیر این متغیر واسط را بر رشد اقتصادی اندازهگیری کرد.
اگرچه در کشورهای در حال توسعه فرصتهای نابرابر آموزشی در مقطع آموزش عالی با افزایش کمی زنان در مقاطع کارشناسی دانشگاهها کمتر شده است، اما اگر ورود به مقاطع ارشد و دکترا را نشان از کیفیت تحصیلی و آموزشی بدانیم، این نسبت برای زنان رشد زیادی نداشته است. مقایسه تعداد هیات علمی زن و مرد در کشورهای در حال توسعه و مقایسه سایر متغیرهای آموزشی مانند نرخ ثبت نام در مقاطع مختلف طی سالهای گذشته نیز میتواند نشاندهنده فرصتهای نابرابر آموزشی برای زنان به ویژه در مقاطع بالاتر باشد.
به عنوان مثال در بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به طور متوسط درصد زنانی که به مدرسه راه نیافتهاند از ۵۶/۷۵ درصد در سال ۱۹۶۰ به ۴۷/۳۱ درصد در سال ۲۰۰۵ رسیده است. این در حالی است که همین نسبت برای مردان طی همان سالها از رقم ۲۶/۵۷ به ۴۲/۲۰ درصد رسیده است. مثال دیگر در خصوص دستیابی به آموزش عالی است که این نسبت برای زنان بالای ۱۵ سال از ۲/۱ درصد در سال ۱۹۶۰ به ۴۴/۱۱ درصد در سال ۲۰۰۵ رسیده و برای مردان بالای ۱۵ سال این نسبت طی سالهای مذکور از ۹۸/۴ درصد به ۵۳/۱۹ درصد رسیده است. نسبتهایی نظیر نرخ ثبت نام در مقاطع مختلف، متوسط سالهای تحصیل افراد بالای ۱۵ سال و ... نیز به نوعی از همین روند برخوردارند که میتواند نشاندهنده نابرابری فرصتهای آموزشی یا سرمایه انسانی بین زنان و مردان باشد و همه این فرصتهای نابرابر به معنی عدم استفاده صحیح از سرمایه انسانی جامعه جهت تحقق رشد و توسعه اقتصادی است. نتیجه آنکه سرمایه انسانی و اثر آن بر متغیرهای اجتماعی (آثار غیر بازاری) جهت نیل به رشد و توسعه پایدار حائز اهمیت بسیار است و از آنجا که معمولا این آثار مثل تربیت بهتر فرزندان، کاهش جرم، کیفیت بهتر کالاهای خانگی، بالا رفتن هزینه فرصت زنان برای ماندن در خانه و ... عمدتا متوجه زنان جامعه میشود، لذا این نوشتار بر سیاستهایی که منجر به کاسته شدن نابرابری سرمایه انسانی در زنان میشود تاکید فراوان دارد.
*عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی
پاورقی:
۱- Mortality Inequality
۲- Natality Inequality
۳- Basic Facility Inequality
۴- Special Opportunity Inequality
۵- Professional Inequality
۶- Ownership Inequality
۷- Household Inequality
ارسال نظر