اثر بحران مالی جهانی بر فقر در دنیا
شائوهوا چن، مارتین راوالیون
مترجم: مصطفی جعفری
در این مقاله قصد بر آن است که برای این سوال که آیا بحران مالی کنونی روند نزولی فقر در سطح جهان را معکوس می‌‌کند یا خیر، پاسخی پیدا کنیم. تخمین زده شده که به خاطر بحران کنونی 64‌‌میلیون نفر به جمعیت کسانی که با کمتر از دو دلار در روز زندگی می‌‌کنند، اضافه خواهد شد. طبق پیش‌‌بینی‌‌ها، در سال 2009 نرخ فقر جهانی از 42‌‌درصد به 39‌‌درصد کاهش خواهد یافت در حالی که تا قبل از بحران انتظار می‌‌رفت که این نسبت در سال 2009 به 38‌‌درصد برسد.

تا پیش از بحران، فقر در کشورهای در حال توسعه روند کاهشی از خود نشان می‌‌داد. می‌‌توانید برآورد نرخ فقر برای کشورهای در حال توسعه طی سال‌‌های 1981-2005 را با استفاده از خط فقر 25/1 دلار و خط فقر 00/2 دلار در روز، براساس برابری قدرت خرید سال 2005 از منظر مصرف در شکل 1 ملاحظه کنید.
در این شکل دو خط را مشاهده می‌‌کنید که اولی متوسط خط فقر در ۱۵ کشور فقیر جهان و دومی‌‌ متوسط خط فقر را برای کشورهای در حال توسعه نشان می‌‌دهد. با در نظر گرفتن خط فقر ۲۵/۱دلاری در روز ملاحظه می‌‌شود که طی سال‌‌های ۱۹۸۱-۲۰۰۵ فقر با نرخ ۱ واحد‌‌درصد در سال کاهش یافته است. با در نظر گرفتن خط فقر ۲ دلاری ملاحظه می‌‌شود که فقر با نرخ ۸/۰ واحد‌‌درصد در سال کاهش یافته است.
با توجه به نرخ‌‌های رشد مورد انتظار تا قبل از وقوع بحران فعلی، می‌‌توان به جرات ادعا کرد که اگر رکود اتفاق نمی‌‌افتاد این روند با شدت قبل ادامه می‌‌یافت. به منظور محاسبه تاثیر بحران بر روی فقر جهانی، می‌‌توانیم تفاوت بین سطح مورد انتظار فقر قبل از بحران و پس از آن را برآورد کنیم. در این مقاله اثر بحران بر فقر در سال 2009 نشان داده شده است.
تاثیر بحران بر نرخ رشد
اثر بحران بر فقر در هر کشور به اثر بحران بر مصرف متوسط و بر توزیع مصرف نسبت به متوسط بستگی دارد.
بانک جهانی برای مصرف متوسط در هر کشور پیش‌‌بینی‌‌هایی انجام داده است که می‌‌تواند با پیش‌‌بینی‌‌های همین نهاد قبل از بحران مقایسه شده تا اثر انتظاری بحران تخمین زده شود. ما از آخرین پیش‌‌بینی‌‌هایی که بانک جهانی برای سال ۲۰۰۹
(مارس 2009) انجام داده با عنوان «پیش‌‌بینی‌‌های پس از بحران» و به پیش‌‌بینی‌‌های غیرواقعی قبل از بحران که بانک جهانی در دسامبر سال 2007 ارائه داده بود با عنوان «پیش‌‌بینی‌‌های قبل از بحران» یاد می‌‌کنیم. باید به این نکته توجه داشت که شاخص مصرف برای پیش‌‌بینی اثرات کوتاه مدت رکود روی فقر نسبت به شاخص تولید ناخالص داخلی مناسب‌‌تر است زیرا شوک وارد بر تولید ناخالص داخلی به احتمال زیاد در کوتاه مدت به مصرف منتقل نمی‌‌شود.
در اواخر سال ۲۰۰۷، بانک جهانی پیش‌‌بینی کرد که نرخ رشد مصرف سرانه در سال ۲۰۰۹ برابر با ۱/۵‌‌درصد باشد. این در حالی است که در آوریل ۲۰۰۹ پیش‌‌بینی شد که این شاخص برای سال ۲۰۰۹ از رقم ۷/۰‌‌درصد بیشتر نشود.
در شکل 2 اثر بحران روی نرخ رشد در سال 2009 با در نظر گرفتن خط فقر 25/1 دلاری نشان داده شده است. می‌‌توان دید که در کشورهایی که در دسته کشورهای فقیر جای می‌‌گیرند تاثیر رکود روی رشد اقتصادی بیشتر است (اروپای شرقی و آسیا در میان این دسته کشورها جای می‌‌گیرند). در بررسی‌‌های مربوط به فقر این نکته حتما باید در نظر گرفته شود.
اثر بحران بر فقر
در این مرحله با در نظر گرفتن پیش‌‌بینی‌‌های پس از بحران و پیش‌‌بینی‌‌های قبل از بحران اثرات بحران بر فقر بررسی شده است. این اقدام برای 100 کشور صورت گرفته است.
با در نظر گرفتن پیش‌‌بینی‌‌های رشد در هر کشور برآورد شده که بحران ۵۳‌‌میلیون نفر به تعداد کسانی که در روز با مبلغی کمتر از ۲۵/۱ دلار زندگی می‌‌کنند و ۶۴‌‌میلیون نفر به تعداد کسانی که با زیر دو دلار در روز زندگی می‌‌کنند، اضافه می‌‌کند.
در حال حاضر انتظار می‌‌رود که نرخ فقر در جهان در حال توسعه همچنان کاهش یابد، اما نه با سرعت قبل. به عنوان مثال پیش‌‌بینی‌‌های پس از بحران برای نرخ رشد بر این امر دلالت دارند که تعداد کسانی که زیر خط فقر 25/1 دلاری قرار می‌‌گیرند از 21‌‌درصد در سال 2008 به 18‌‌درصد (1040‌‌میلیون نفر) در سال 2009 کاهش خواهد یافت؛ این در حالی است طبق پیش‌‌بینی‌‌های قبل از بحران، انتظار می‌‌رفت برای سال 2009 نرخ فقر به 17‌‌درصد (987‌‌میلیون نفر) کاهش یابد. با استفاده از خط فقر دو دلار در روز نیز پیش‌‌بینی می‌‌شود که نرخ فقر از 42‌‌درصد در سال 2008 به 39‌‌درصد (2232‌‌میلیون نفر) در سال 2009 کاهش یابد، اما قبل از وقوع بحران پیش‌‌بینی می‌‌شد که نرخ فقر به 38‌‌درصد (2169‌‌میلیون نفر) کاهش خواهد یافت.
نکته‌‌ای که نباید از آن غفلت شود، آن است که آثار رکود در مناطق و کشورهای مختلف متفاوت خواهد بود. در آفریقای زیر صحرا و آسیای جنوبی(به جز هند) کند شدن رشد تمام پیشرفت‌‌های صورت گرفته در کاهش تعداد فقرا را به باد داده است. نرخ فقر در سال‌‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ با در نظر گرفتن هر دو خط فقر در این کشورها بدون تغییر باقی مانده در حالی که تا قبل از بحران انتظار می‌‌رفت که در هر دوی این مناطق کاهش فقر با شدتی قابل ملاحظه ادامه داشته باشد. بین این مناطق نیز تعداد فقرا در اقتصادهای رشد نیافته‌‌تر و شکننده‌‌تر بیشتر افزایش یافته است.
اخطار
سه نکته مهم در مطالعات مربوط به فقر باید در نظر گرفته شود. اول آنکه تخمین اثر بحران بر فقر برای مجموعه‌‌ای از کشورها محاسبه شده است. اگر از این مدل‌‌ها برای بررسی اثر بحران بر فقر در یک کشور استفاده کنیم، ممکن است نتایج متفاوتی به دست آید؛ طوری که در برخی کشورها اثر بحران بر فقرا کمتر یا بیشتر از آن چیزی باشد که در مطالعه ما به دست آمده است. برای تشخیص کشورهایی که تاثیر بحران بر فقرا در آن‌‌ها بالاتر بوده، مطالعات موردی باید در دستور کار قرار بگیرد.
دوم آنکه با بررسی فقر در جهان در حال توسعه نمی‌‌توان همه حقیقت را دریافت. حتی یک بحران جهانی نیز می‌‌تواند اثرات متنوع و ناهمگنی در سطح خانوارها داشته باشد، بنابراین باید با تعمیم نتایج در این زمینه با احتیاط برخورد کرد. از سوی دیگر این واقعیت، ضرورت در نظر گرفتن یک واکنش سیاسی انعطاف‌پذیر را در کشورهای گوناگون مشخص می‌‌کند. در موارد نادری که این امکان وجود داشته که همان خانواده‌‌هایی که قبل از بحران مورد بررسی قرار گرفته بودند پس از بحران نیز در نظر گرفته شوند، اثرات ناشی از بحران بهتر قابل پی‌گیری بوده است. واضح است که مطالعات نوع دوم به‌رغم پرهزینه بودن امتیازات قابل توجهی دارند.
سوم آنکه اثر بحران بر جنبه‌‌های غیر درآمدی فقر را نیز می‌‌توان مورد بررسی قرار داد. این هدف با بررسی بحران‌‌های قبلی به دست می‌‌آید. به عنوان مثال، خانوارهای کم درآمد ممکن است به خاطر بحران فرزندانشان را از تحصیل باز دارند. این اقدام اثر پایداری بر اقتصاد خواهد داشت. کودکانی که از تحصیل
بازمی‌‌مانند در آینده نیز درآمد کمتری خواهند داشت.
کاهش دستمزدها در طول بحران، باعث می‌‌شود که کار کردن کودکان منفعت کمتری برای خانواده‌‌ها داشته باشد و بنابراین می‌‌تواند موجب شود که این کودکان بیشتر به مدرسه بروند. اما از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که در جریان رکود درآمد والدین کاهش می‌‌یابد، ارزش هر واحد پولی که کودکان به خانه می‌‌آورند افزایش یافته و باعث می‌‌شود که کار کودکان افزایش یابد. اینکه برآیند این دو اثر چه باشد، از جایی به جای دیگر متفاوت است. طبق شواهد در کشورهای کم درآمد، شرکت کودکان در کلاس‌‌های درس در جریان یک بحران اقتصادی یا بحران‌‌های ناشی از شرایط نامناسب جوی کاهش می‌‌یابد، اما در برخی از کشورهای با درآمد متوسط و با درآمد بالا این شاخص در شرایط اقتصادی وخیم با افزایش مواجه می‌‌شود. تاثیر بحران روی تغذیه و سلامت کودکان در خانواده‌‌های کم درآمد اهمیت ویژه‌‌ای دارد. در تعدادی از مطالعات، نشان داده شده که سوء تغذیه رشد کودکان را به تاخیر انداخته، توان یادگیری کودکان را کاهش داده و مشارکت در مدرسه و توانایی کسب درآمد در بزرگسالی را کاهش می‌‌دهد. شواهد بسیاری وجود دارند که نشان می‌‌دهند که بحران‌‌ها بر روی سلامت کودکان (و مرگ و میر کودکان) در اغلب کشورهای فقیر و با درآمد متوسط اثر منفی دارند.
منابع:
Chen, Shaohua and Martin Ravallion, ۲۰۰۸, "The Developing World is Poorer than we Thought, but no less Successful in the Fight against Poverty," Policy Research Working Paper ۴۷۰۳, World Bank.
Development Research Group, 2008, "Lessons from World Bank Research on Financial Crises," Policy Research Working Paper 4779, World Bank.
Ferreira, Francisco and Martin Ravallion, ۲۰۰۹, "Poverty and Inequality: The Global Context", in Wiemer Salverda, Brian Nolan and Tim Smeeding (eds), The Oxford Handbook of Economic Inequality, Oxford: Oxford University Press.
Ferreira, Francisco and Norbert Schady. "Aggregate Economic Shocks, Child Schooling and Child Health." Policy Research Working Paper 4701, World Bank.
Ravallion, Martin, ۲۰۰۹, "Bailing Out the World's Poorest," Challenge. ۵۲(۲): ۵۵-۸۰. World Bank, ۲۰۰۸, Global Economic Prospects, World Bank, Washington DC.