اقتصاد آمریکا در ماه‌های آتی از بحران‌ خارج می‌شود
نویسنده: رابرت جی گوردن*
مترجم: مصطفی جعفری
چه زمانی اقتصاد آمریکا تغییر جهت خواهد داد؟ گوردن متخصص اقتصاد کلان و عضو کمیته بررسی چرخه‌های تجاری NBER که از سال 1987 با این کمیته همکاری دارد، نشان داده که بین حضیض چرخه تجاری و اوج شاخص بیکاری ادعایی، ارتباطی قوی وجود دارد.

با توجه به این ارتباط می‌توان پیش‌بینی کرد که اقتصاد آمریکا به‌زودی رکود را پشت سر خواهد گذاشت. در ادامه، مقاله‌ای در این باب آمده است:
رابرت سولو برنده نوبل اقتصاد اخیرا گفته است: «هیچ‌کس نمی‌تواند بداند که رکود فعلی چه قدر به طول می‌انجامد یا چه عمقی پیدا می‌کند» (سولو 2009). غالبا این گونه ادعا می‌شود که شرایط وخیم اقتصاد آمریکا، جهان را به وضعیتی فرو برده که از رکود بزرگ تا به حال بی‌سابقه بوده است. مشکلاتی که وام‌های ارائه‌شده به افراد کم‌درآمد (sub-prime mortgage) به وجود آوردند و بحران در بخش مالی آمریکا، باعث شده که اوضاع با شدت و سرعت بیشتری به وخامت گراید. در سال‌های اخیر بخش مالی، بیشتر و بیشتر با اقتصاد حقیقی ارتباط پیدا کرده است. به همین دلیل مشکلات بخش مالی ایالات متحده با سرعتی باورنکردنی به سرتاسر جهان سرایت کرد.
با توجه به آن که به نظر می‌رسد، متعاقب بهبود اوضاع اقتصاد آمریکا سقوط آزاد اقتصاد جهان نیز متوقف شود، همه مشتاقند بدانند چه زمانی اقتصاد این کشور رو به بهبود می‌گذارد.
ارتباط بین شاخص بیکاری ادعایی و حضیض چرخه تجاری
با وجود بدبینی سولو، می‌توان حضیض چرخه تجاری را پیش‌بینی کرد (حضیض چرخه تجاری، ماهی است که در آن فعالیت‌های اقتصادی به پایین‌ترین سطح خود می‌رسد). تا به حال کمیته بررسی چرخه تجاری NBER مدت‌ها پس از آنکه رکود به حضیض خود رسید، زمان آن را اعلام کرده است، اما آیا می‌توان حضیض رکود را از قبل پیش‌بینی کرد؟
از آنجا که اقتصاددانان توانایی چندانی در پیش‌بینی نقاط عطف ندارند، ممکن است این امید احمقانه به نظر بیاید. اما آیا واقعا این طور است؟
من اخیرا خود نشان داده‌ام که در رکود‌های قبلی ایالات متحده، بین اوج شاخص بیکاری ادعایی جدید
(new unemployment claims) و حضیض سیکل تجاری که در گزارش‌های NBER ارائه شده اند، یک رابطه قوی وجود داشته است. شاخص بیکاری ادعایی جدید با توجه به تعداد کسانی که برای نخستین بار برای بیمه بیکاری درخواست داده‌اند (و به صورت میانگین متحرک چهارهفته‌ای) محاسبه می‌شود.
آیا رکود فعلی در مه ‌۲۰۰۹ به حضیض خود می‌رسد؟
سومین هفته ماهی را که طبق گزارش‌های NBER ، حضیض در آن رخ داده، هفته حضیض NBER می‌نامیم. می‌توان دید که در چهار رکود از پنج رکود اخیر، چهار الی شش هفته قبل از هفته حضیض، بیکاری ادعایی جدید به اوج خود رسیده است. در رکود دیگر، اما اوج بیکاری ادعایی جدید دو هفته بعد از هفته حضیض اتفاق افتاد. در حال حاضر، از آنجا که بیکاری ادعایی جدید اخیرا (در هفته منتهی به 4 آوریل) به اوج رسیده است، می‌توان احتمال داد که هفته حضیض رکود اقتصاد ایالات متحده تا میانه مه ‌2009 (زودتر از آنچه که اغلب تحلیل‌گران فکر می‌کردند) اتفاق بیافتد.
البته اگر NBER با استفاده از داده‌های مربوط به بیکاری ادعایی جدید، هفته حضیض را تعیین می‌کرد، این «کشف» چیز بیخودی بود، اما به عنوان کسی که سی سال است با NBER همکاری مداوم داشته، می‌توانم گواهی دهم که نه از بیکاری ادعایی جدید و نه از بیکاری ادعایی مداوم
(continuing unemployment claims ) و نه از نرخ بیکاری برای تعیین حضیض رکود استفاده نمی‌شود. چهار شاخص ماهانه‌ای که این کمیته در محاسبات خود در نظر می‌گیرد، سطح فعلی اشتغال payroll employment (تعداد کل دستمزد بگیران بخش‌های غیرکشاورزی و بخش دولتی) را شامل می‌شود، اما این شاخص به هیچ عنوان به تعداد بیکاری ادعایی جدید ارتباط پیدا نمی‌کند. به عنوان مثال در رکود سال 2001، حضیض سطح ماهانه اشتغال، بیست ماه بعد از اوج بیکاری ادعایی جدید اتفاق افتاد.
با توجه به این که رابطه پویای بین تولید و اشتغال در طول یک دوره نیز به شدت تغییر می‌کند، این که متغیر کلان اوج بیکاری ادعایی جدید در پنج سیکل تجاری چنین رابطه قوی را با حضیض رکود نشان داده، بسیار جالب توجه است. تا سال ۱۹۸۲ نرخ بیکاری ماهانه همزمان با حضیض تولید NBER یا بلافاصله بعد از آن به اوج می‌رسید، اما در سال ۱۹۹۱ ماهی که در آن بیکاری به اوج رسید ۱۵ ماه بعد از حضیض تولید بود و نیز در رکود بعدی این شاخص ۱۹ ماه بعد از حضیض تولید به اوج رسید؛ بعد از نوامبر ۲۰۰۱ (تاریخ حضیض رکود)، اشتغال همچنان به کاهش خود ادامه داد و این کاهش تا ژوئن ۲۰۰۳ ادامه پیدا کرد. با این وجود در این رکود نیز مانند چهار رکود قبلی، هفته حضیض NBER با فاصله کمی از به اوج رسیدن بیکاری ادعایی جدید اتفاق افتاد. این نقطه مشترک با توجه به این که این پنج رکود از نظر بسیاری از جنبه‌های دیگر نیز با هم متفاوت بودند از اهمیت بالایی برخوردار است.
ممکن است که منتقدان در مورد رابطه‌ای که در طول این سال‌ها بین حضیض رکود و بیکاری ادعایی جدید مشاهده شده، دو سوال مهم را مطرح کنند. اول آنکه چگونه می‌توان مطمئن بود که رکود فعلی از این نظر مشابه پنج رکود قبلی است و با رکود طولانی بین سال‌های 1929 و 1933 شباهتی ندارد؟ دوم آنکه چگونه و با چه دقتی می‌توان اوج بیکاری ادعایی جدید را تشخیص داد؟ ممکن است نقطه اوج مشاهده شده یک ماکزیمم نسبی باشد و لازم باشد که مدتی بگذرد تا ماکزیمم مطلق، خود را نشان دهد.
نگاهی کوتاه به شواهد تاریخی
سری زمانی بیکاری ادعایی جدید و بیکاری ادعایی مداوم از سال 1967 تا هفته اخیر به صورت هفتگی موجود است، جدول 1 سابقه تاریخی 6 رکود قبلی که از سال 1967 اتفاق افتاده‌اند و داده‌های مربوط به رکود جاری را نشان می‌دهد، ماه حضیض NBER، اوج میانگین متحرک چهارهفته‌ای بیکاری ادعایی جدید (که از اینجا به بعد به طور مختصر از آن با نام «بیکاری ادعایی جدید» یاد می‌کنیم)، تقدم بیکاری ادعایی جدید نسبت به هفته حضیض NBER (هفته حضیض NBER سومین هفته از ماهی است که حضیض تولید در آن اتفاق افتاده است) و بیکاری ادعایی جدید در نقطه حداکثر، به علاوه داده‌های مشابه برای بیکاری ادعایی مداوم در این جدول آمده است. تقدم در رکودهای سال‌های 1973 - 75، 1980-81 مشابه و برابر 6ماه و در رکود سال 2001 برابر 4 هفته بود، اما در سال 1990 -1991 شاخص بیکاری ادعایی نسبت به حضیض تولید یک تاخیر سه هفته‌ای منحصر به فرد داشت.
در این بین باید به این نکته اشاره کنیم که داده‌هایی که وزارت کار ارائه می‌دهد چندان با هم هماهنگ نیستند. وزارت کار هر صبح سه شنبه بیکاری ادعایی جدید و اولیه را اعلام می‌کند. با این حال در تیتر گزارش ماهانه اشتغال آمده که آمار مذکور به صورت‌درصدی ارائه شده‌اند. نرخ بیکاری ادعایی جدید و اولیه که در سمت راست جدول آمده است چندان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
بسیار می‌شنویم که گفته می‌شود رکودی با این شدت در سال‌های پس از جنگ بی‌سابقه بوده است. در سال 2009 نسبت بیکاری ادعایی جدید نسبت به شاغلان تحت پوشش بیمه حداکثر به 49/0درصد رسید. این در حالی است که در رکودهای سال‌های 75 - 1973، 82 و81 -1980 این نسبت به ترتیب به 84/0 ، 73/0 و 77/0درصد رسید که بسیار بالاتر از رقم فعلی است. نسبت بیکاری ادعایی مداوم به شاغلان تحت پوشش بیمه در سال 2009 کمی از این شاخص در رکود سال 1980 بزرگتر است، اما هنوز با رکود‌های 75-1973 و
۸۲-۱۹۸۱ فاصله زیادی دارد. البته پایین بودن سطح بیکاری ادعایی جدید نسبت به بیکاری ادعایی مداوم احتمالا به این معنا است که تعداد نسبتا کمی از کسانی که تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گرفته‌اند، موفق به یافتن شغل شده‌اند.
رکود 70-1969 استثنایی بر تاریخ رابطه بین حضیض رکود و اوج بیکاری ادعایی به شمار می‌رود. در آن رکود بیکاری ادعایی جدید در دو تاریخ، در 9 مه ‌و در 17 اکتبر، به حداکثر رسید. اوجی که در تاریخ 17 اکتبر اتفاق افتاد ناشی از اعتصاب کارگران جنرال‌موتورز بود که در 14 سپتامبر شروع شد و 67 روز به طول انجامید. زمانی که جنرال موتورز 50درصد بازار خودرو ایالات متحده را در اختیار داشت 400000 نفر از کارگران آن دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب مشکلات زیادی را در آن دوره به وجود آورد. با توجه به تاریخ اوج اولیه بیکاری ادعایی می‌توان حدس زد که اگر این اعتصاب نبود رکود مذکور تا ژوئن یا جولای به حضیض خود می‌رسید، اما اثرات مستقیم و غیرمستقیم اعتصاب مذکور حضیض رکود را تا نوامبر همان سال به تعویق انداخت.
بدون شک اتفاقی مشابه، مثلا شیوع آنفلوآنزا یا هر چیز دیگر می‌تواند به حضیض رسیدن رکود فعلی را به تاخیر بیندازد. اما در ادامه این مقاله اتفاقات احتمالی را نادیده می‌گیریم، زیرا با هیچ روشی نمی‌توان این رخدادها را پیش‌بینی کرد. به علاوه پس از سال ۱۹۷۰ و در پنج رکود قبلی هیچ اتفاق غیرمنتظره‌ای نتوانسته ارتباط زمانی بین اوج بیکاری ادعایی جدید و حضیض NBER را کمرنگ کند.
پویایی‌های تقدم اوج بیکاری ادعایی بر حضیض رکود
در هفته منتهی به ۴ آوریل ۲۰۰۹ تعداد بیکاری ادعایی جدید به اوج خود (۶۶۰۰۰۰ نفر) رسید. میانگین متحرک چهار فصل بیکاری ادعایی جدید برای هفته منتهی به ۲۵ آوریل به ۴۳۷۲۵۰ نفر رسید؛ یعنی یک کاهش ۳/۳درصدی را از خود نشان داد. اما تغییرات این شاخص در بحران فعلی را با توجه به تغییرات همین شاخص در ۵ رکود قبلی چگونه می‌توان تفسیر کرد؟
خط آبی در نمودار یک، تعداد بیکاری ادعایی جدید را در هفته نشان می‌دهد. خط عمودی قرمز اوج این شاخص را نشان می‌دهد. خط عمودی سبز رنگ هفته حضیض NBER را نمایندگی می‌کند. بنابراین فاصله بین خط قرمز رنگ و سبز رنگ با فواصل زمانی‌ای که در جدول یک آمده برابر است. به جز در سال 1975، قبل از اوج بیکاری ادعایی جدید یک افزایش شدید و مداوم در تعداد بیکاری ادعایی را شاهد هستیم. بعد از نقطه ماکزیمم نیز یک کاهش تقریبا یکنواخت را می‌توان ملاحظه کرد. در چهار رکود دیگر، بیکاری ادعایی جدید در طول 8 هفته پس از نقطه ماکزیمم تا 90‌درصد یا حتی بیشتر از آن کاهش یافته‌اند. در رکود سال 75 ، 16 ماه بعد از نقطه حداکثر چنین کاهشی مشاهده شد.
خط سیاه رنگ نیز تغییرات هفتگی بیکاری ادعایی جدید را نشان می‌دهد. همان‌طور که انتظار می‌رود رقم این شاخص، قبل از نقطه ماکزیمم مثبت هستند و بعد از آن علامت منفی دارند. با این حال، این تغییرات قبل از نقطه ماکزیمم بیکاری ادعایی جدید منفی شده‌اند. با توجه به این شاخص، « اوج کاذب» را می‌توان از اوج حقیقی تشخیص داد. در اوج‌های کاذب نیز میانگین متحرک بیکاری ادعایی جدید کاهش می‌یابد، اما این کاهش موقتی است (در ادامه این مقاله، به اوج‌های کاذب بیشتر می‌پردازیم و شباهت‌ها و تفاوت‌های اوجی که در ۴ آوریل ۲۰۰۹ مشاهده شده را با اوج‌های کاذبی که در رکودهای قبلی اتفاق افتاده بررسی می‌کنیم).
در شکل2 نیز برای مشاهده افزایش شدید قبل از نقطه ماکزیمم و کاهش قابل توجه بعد از آن، نسبت بیکاری ادعایی اولیه به ماکزیمم بیکاری ادعایی در طول رکود نشان داده شده است. در محور عمودی این شکل، نسبت بیکاری ادعایی جدید در هر هفته به تعداد بیکاری ادعایی جدید در هفته‌ای که نقطه اوج در آن اتفاق افتاده نشان داده شده است. در رکودهای قبلی تغییرات قبل و بعد از اوج حقیقی بسیار شدید بوده‌اند. سوالی که باید پاسخ داده شود آن است که چگونه نقطه اوج 4 آوریل 2009 را می‌توان با موارد مشاهده شده در رکودهای قبلی مقایسه کرد. روند کاهشی بیکاری ادعایی جدید پس از آوریل 2009 نسبت به چهار رکود قبلی کمی کندتر است، اما تا به اینجا بسیار شبیه تغییرات سال 75 بوده است. افزایش شدید بیکاری ادعایی جدید در هشت هفته قبل از اوج سال 2009 نیز تقریبا با تغییرات سال 1991 یکسان است.
تشخیص نقاط اوج کاذب از نقاط اوج حقیقی با در نظر گرفتن تجربه رکودهای قبلی در سه هفته گذشته شاخص بیکاری ادعایی جدید پیوسته در حال کاهش بوده است. حال این سوال پیش می‌آید که کدام مشخصه‌های آماری بین اوج بیکاری ادعایی مشاهده شده در رکود فعلی و اوج‌هایی که در پنج رکود قبلی اتفاق افتاده‌اند مشترک است و اینکه آیا این اوج با اوج‌های کاذبی که در رکودهای قبلی مشاهده شده‌اند قابل مقایسه است یا خیر.
در جدول دو، مشخصات اوج‌های کاذب و حقیقی در رکودهای پس از سال 75 و در رکود فعلی آمده است.
از آنجا که شاخص بیکاری ادعایی جدید در سه هفته گذشته نسبت به ۴آوریل ۲۰۰۹، ۲/۳درصد کاهش یافته، تمام مواردی که در آنها ادعای بیکاری سه هفته پس از اوج، با نسبتی کمتر از ۲/۳‌درصد کاهش یافته، از بررسی اوج‌های حقیقی خارج می‌شود.
با این معیار پنج نقطه اوج کاذب در پنج رکود قبلی شناسایی شدند. اولین ستون از جدول دو، فاصله زمانی بین هر اوج کاذب با اوج حقیقی همان دوره نشان می‌دهد، مثلا بر اساس سطر اول 5 می‌توان گفت که در رکود سال 75-1973، اوج کاذب 44 هفته قبل از اوج حقیقی اتفاق افتاده است. نقاط اوج حقیقی به رنگ قرمز نشان داده شده‌اند و طبق تعریف، نسبت به هفته‌ای که اوج حقیقی در آن اتفاق افتاده، هیچ فاصله زمانی ندارد. دومین ستون نشان می‌دهد که هر اوج بیکاری ادعایی چند هفته پس از هفته‌ای که طبق گزارش‌های NBER به عنوان اوج چرخه تجاری شناخته شده، اتفاق افتاده است. با این معیار می‌توان اوج کاذب سال 2001 را که 10 هفته قبل از اوج چرخه NBER اتفاق افتاده، از بررسی‌ها خارج کنیم (هفته اوج نیز سومین هفته از ماهی است که اوج NBER در آن اتفاق می‌افتد). بنابراین باید تنها 4 اوج کاذب را تحت بررسی قرار دهیم. به علاوه، این ستون این نتیجه واضح را نشان می‌دهد که اوج‌های کاذب قبل از اوج‌های حقیقی اتفاق افتاده‌اند. در سال 1980 ، اوج بیکاری ادعایی حقیقی 20 هفته بعد از هفته اوج NBER اتفاق افتاده‌اند. در رکود سال‌های 73-75 و رکود سال‌های 82-81 نیز بین اوج حضیض و اوج بیکاری ادعایی به ترتیب 59 و 64 هفته فاصله وجود داشت. اوج بیکاری ادعایی جدید که در 4 آوریل 2009 مشاهده شده است، 68 هفته بعد از اوج چرخه NBER رخ داده و این می‌تواند بر آن دلالت داشته باشد که رکود فعلی در حال پایان یافتن است. اوج بیکاری ادعایی کاذب در رکود اخیر، 15 هفته قبل از این اوج و به عبارت دیگر 53 هفته بعد از اوج چرخه NBER اتفاق افتاد. در رکود 2009-2007 یک اوج کاذب در تاریخ 20 دسامبر 2008 وجود داشت. کاهش بیکاری ادعایی جدید پس از این اوج را می‌توان به تعطیلات نسبت داد. این تعطیلات باعث شد که بیکاری ادعایی جدید از آخر سال 2008 به ابتدای سال 2009 منتقل شود.
یک معیار احتمالی دیگر برای تشخیص اوج کاذب، نسبت بیکاری ادعایی جدید در زمان اوج کاذب به بیکاری ادعایی جدید در زمان اوج حقیقی است. همان‌طور که در بالای جدول۲ می‌بینید، سطح بیکاری ادعایی جدید در اوج کاذب رکود۷۵-۷۳ معادل ۹/۵۱‌درصد سطح بیکاری ادعایی جدید حقیقی بوده است. اوج‌های کاذب دیگر به ۸۲ و ۹۱ ‌درصد از اوج حقیقی رسیده‌اند (در این جا اوج سال ۲۰۰۱ را در نظر نگرفته‌ایم، زیرا با توجه به معیار قبلی از بررسی ما خارج شد). با توجه به این نسبت‌ها می‌توان گفت که اگر اوج مشاهده شده در آوریل سال ۲۰۰۹ کاذب باشد، سطح اوج حقیقی نمی‌تواند در همین سطح ۶۶۰۰۰۰ باشد و مقدار اوج حقیقی احتمالا معادل ۰.۸۲/ ۶۶۰ یا حدود ۸۰۵۰۰۰ نفر خواهد بود. البته رقم اوج بیکاری ادعایی، با این فرض که اوج مشاهده شده در آوریل ۲۰۰۹ کاذب بوده است، می‌تواند حتی حدود ۸۰۰۰۰۰ یا ۷۵۰۰۰۰ نفر نیز باشد. همان‌طور که در جدول یک نیز دیدیم سطح بیکاری ادعایی جدید به شاغلان تحت پوشش بیمه نسبت به رکودهای سال ۷۳-۷۵ و ۸۱-۸۱ پایین تر بوده است.
ستون بعدی جدول2 نشان می‌دهد که بیکاری ادعایی جدید پس از هر اوج (کاذب یا حقیقی) با چه‌درصدی کاهش می‌یابند. واضح است که کاهش 2/3‌درصدی در بیکاری ادعایی جدید که پس از اوج سال 2009 مشاهده شده است، در سطح اوج‌های کاذب است و نمی‌تواند برای تشخیص اوج کاذب از حقیقی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین بهتر است که ستون بعدی را در نظر بگیریم. در این ستون، میانگین متحرک هشت فصل در زمان به اوج رسیدن بیکاری ادعایی جدید نشان داده شده است. در اوج‌های حقیقی‌درصد افزایش تعداد بیکاری ادعایی در نقطه ماکزیمم نسبت به هشت هفته قبل دو رقمی بوده است(به جز اوج سال 90-91 که در آن یک افزایش 3/9‌درصدی مشاهده شد). نکته مهم و قابل توجه آن است که این ‌درصد در اوج‌های حقیقی بسیار بزرگتر از اوج‌های کاذب بوده است. تا این جای کار اوج سال کاذب سال 2001 به خاطر اینکه قبل از اوج چرخه تجاری NBER اتفاق افتاده بود و اوج کاذب رکود 2007-2009 به خاطر این که دقیقا قبل از تعطیلات کریسمس اتفاق افتاده بود، قبلا از این بررسی خارج شده بودند. بنابراین به نظر می‌رسد با توجه به میانگین متحرکی که در جدول2 آمده است، افزایش شدید بیکاری ادعایی جدید قبل از نقطه ماکزیمم این شاخص بهترین روش برای تشخیص اوج‌های حقیقی باشد. تغییرات هفتگی بیکاری ادعایی جدید قبل از اوج حقیقی، همیشه از 3درصد بزرگ‌تر است. به علاوه این افزایش بیش از سه‌درصدی باید طی چند هفته متوالی ادامه داشته باشد. با توجه به داده‌ها می‌توان گفت که در رکود فعلی و رکودهای قبلی، افزایش بیش از سه‌درصد در هفته، جمعا سی هفته بوده که از این سی هفته، 21 هفته قبل از اوج‌های حقیقی و 7 هفته قبل از اوج کاذب اتفاق افتاده است.
نتیجه گیری
در رکودهای قبلی چند اوج کاذب را می‌توان برای بررسی در نظر گرفت. اوج کاذب سال 2001 همان ابتدا از بررسی‌ها حذف می‌شود زیرا قبل از اوج چرخه تجاری NBER اتفاق افتاده است. اوج قبلی در 2009 -2008 که دقیقا قبل از تعطیلات آخر سال اتفاق افتاد نیز از بررسی‌ها خارج می‌شود. بنابراین فقط چهار مورد اوج کاذب برای بررسی وجود دارد. هر کدام از این اوج‌ها تا سی هفته پس از اوج چرخه NBER اتفاق افتاده‌اند. در حالی که اوج سال 2009، 68 هفته بعد از اوج چرخه تجاری اتفاق افتاد.
در اوج‌های کاذب قبلی، میانگین متحرک هشت فصل پیش از نقطه حداکثر، یک افزایش ۷درصدی یا کمتر را از خود نشان داده‌اند، اما در اوج‌های حقیقی یک افزایش دورقمی را مشاهده می‌کنیم. البته در این بین دو استثنا نیز وجود دارد. در رکود سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۹ میانگین متحرک هشت فصل بیکاری ادعایی جدید به ترتیب ۳/۹‌درصد و ۱/۹‌درصد افزایش یافت. نرخ افزایش بیکاری ادعایی پیش از نقطه ماکزیمم که در شکل۲ ملاحظه می‌شود به ما برای تشخیص اوج حقیقی سال ۲۰۰۹ از اوج‌های کاذب کمک می‌کند.
هیچ‌وقت نمی‌توان به طور قطعی پیش‌بینی کرد، اما به نظر می‌رسد اوج بیکاری ادعایی جدید مشاهده شده در سال 2009 به اندازه کافی به اوج‌های حقیقی در رکود‌های قبلی مشابه باشد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد، اوج بیکاری ادعایی جدید رکود حاضر، اتفاق افتاده باشد. البته شواهد نشان می‌دهند که بین اوج اخیر و اوج‌های کاذب قبلی در رکود‌های پیشین تفاوت‌هایی وجود دارد. اوج اخیر بسیار دیرتر از اوج‌های کاذب قبلی اتفاق افتاده و افزایش بیکاری ادعایی جدید در دو ماه قبل از اوج اخیر بسیار شدیدتر از اوج‌های کاذب قبلی بوده است.
در واقع من برای پیش‌بینی تاریخ پایان رکود تنها از یک شاخص استفاده کرده‌ام، اما استدلال‌های خود را با مطرح کردن این واقعیت که در اوج‌های کاذب قبلی، بیکاری ادعایی جدید ۸۰ تا ۹۰‌درصد سطح بیکاری ادعایی جدید در اوج حقیقی بوده است، تقویت کرده‌ام. اگر اوجی که در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۰۹ اتفاق افتاد کاذب باشد در اوج حقیقی باید بین ۷۳۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰۰ بیکاری ادعایی اتفاق بیافتد. با گذشت زمان، چنین افزایش شدیدی در بیکاری جدید روزبه‌روز ناممکن‌تر به نظر می‌رسد.
حرف آخر: اقتصاد آمریکا تا مه ‌یا ژوئن 2009 تغییر جهت می‌دهد
با توجه به آنچه که گفته شد، حضیض NBER چرخه تجاری حاضر به احتمال زیاد در مه ‌یا ژوئن ۲۰۰۹ یعنی نزدیک تر از آن چه که کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند، اتفاق می‌افتد.
منابع:
Solow, Robert (۲۰۰۹), "How to Understand the Disaster," New York Review of Books, ۱۴ May ۲۰۰۹, pp. ۴-۸, submitted to the NYRB on ۱۶ April ۲۰۰۹.
Evans, Kelly (2009). "Economy Raises Tentative Hopes a Trough is Finally in Sight," Wall Street Journal, March 28, 2009, p. A2. A more recent update is "Jobless Claims Suggest Recession's End Could be Near," April 18.
*استاد دانشگاه نورث وسترن منبع: voxee