شوخی با اقتصاد
آیا اقتصاد میتواند شما را آدم بهتری کند؟
مترجم: مجید روئینپرویزی
اقتصاددانها به ندرت پیشبینیهای خوبی میکنند، اما بگذارید من هم یکبار امتحان کنم: اکثر خوانندگان این ستون (همینطور خودم) طی هفتههای منتهی به آخرسال بسیار زیاد خواهیم خورد و در ابتدای سال بعد هم قول خواهیم داد که کارهای بهتری انجام دهیم. اما آیا اقتصاد میتواند ما را در برآوردن این قولهای سالانه حداقل کمی کمک کند؟
تیم هارفورد
مترجم: مجید روئینپرویزی
اقتصاددانها به ندرت پیشبینیهای خوبی میکنند، اما بگذارید من هم یکبار امتحان کنم: اکثر خوانندگان این ستون (همینطور خودم) طی هفتههای منتهی به آخرسال بسیار زیاد خواهیم خورد و در ابتدای سال بعد هم قول خواهیم داد که کارهای بهتری انجام دهیم. اما آیا اقتصاد میتواند ما را در برآوردن این قولهای سالانه حداقل کمی کمک کند؟
من و سه اقتصاددان دانشگاه ییل که در این زمینه همکاری میکنند، فکر میکنیم که میتواند. من چکی به مبلغ هزار دلار به پروفسور دین کارلان و یان آیرس، و جوردن گلابرک که دانشجوی مدرسه بازرگانی است، دادهام.
اگر هفتهای ۲۰۰ شنا و ۲۰۰ دراز و نشست نروم، آنها شروع به فرستادن هفتهای ۱۰۰دلار از این پول به یک مرکز خیریه میکنند.
این ایده تجاری بسیار زیرکانه، در واقع نوعی از همان بازی قدیمی است که مثلا با دوستمان شرط میبستیم که لاغر شویم، یا سیگار کشیدن را ترک کنیم، اما به هیچوجه جایی در اقتصاد کلاسیک ندارد. موجود عجیب غریب ربات مانندی که به تکثیر مدلهای سنتی اقتصاد میپردازد، نیازی به انگیزه برای محکم نمودن تصمیماش ندارد. در واقع «تصمیم» مفهومی نیست که در قالب مدل استاندارد رفتار اقتصادی بگنجد.
با این وجود اقتصاددانان مدتهاست که درباره این مسائل فکر میکنند. این اواخر از آزمایشات رفتاری نیز، برای بالا بردن اقتصاد تا سطح عقل سلیم و یا بالاتر از آن، استفاده کردهاند.
یکی از مثالهای مورد علاقه من این است: «به شرکتکنندگان یک آزمایش تعدادی فیلم برای تماشا پیشنهاد شده بود. بسته به اینکه بنا بود فیلم فورا دیده شود یا در چند روز آینده، شرکتکنندگان فیلمهای سطحی سرگرمکننده یا فیلمهای سنگین و شخصیتساز را انتخاب میکردند. جالب این بود که وقتی این فرصت به آنها داده میشد تا در دقایق آخر انتخاب خود را تغییر دهند، بسیاری از آنهایی که فیلمهای سطح بالا و دهن پرکن انتخاب کرده بودند، عقبنشینی کرده و فیلمی دمدستیتر را جایگزین میکردند.
دانیل رید، یکی از محققان و اقتصاددان مدرسه اقتصاد لندن، برای من تعریف میکرد که خود او نیز دقیقا به همین شکل رفتار کرده است. او وقتی عضو یک کلوپ کرایه فیلم شده بود، به قدری فیلمهای تکراری و مورد علاقهاش را سفارش میداد که هیچگاه فیلمهایی مثل وودی آلن یا برگمان به صدر لیستاش نمیرسیدند.
این لغزشها عقلایی نیستند. اما ما همچنان میتوانیم با پیشبینی آنها و انجام اقداماتی برای جلوگیری از وقوعشان، عقلایی عمل کنیم.
کارلان، یکی از موسسان سایت معروف Stickk.com ، در جریان کار روزمره خود یعنی بررسی اثربخشی موسسات مالی کوچک در کشورهای فقیر، این پدیده ابتکاری را کشف کرد. او به همراه دو تن از همکارانش، ابزار پساندازی را برای یک بانک روستایی کوچک در فیلیپین طراحی کردند که SEED نام داشت. این اصطلاح که از حرف اول کلمات «پسانداز، کسب درآمد، لذت از سپردهها» به دست آمده، در حقیقت نوعی حساب پسانداز است با نرخ بهره رایج، اما با این تفاوت که تا فرارسیدن یک تاریخ مشخص، یا رسیدن مبلغ سپرده به رقمی معین، اجازه برداشت از حساب وجود ندارد. (البته استثنائاتی مثلا برای نیازهای فوری پزشکی با گزارش پزشک وجود داشت، اما هیچ یک از پساندازکنندگان از آن استفاده نکردند.)
کارلان بعضی از مشتریها را انتخاب کرده و میکوشید با طرح سوالاتی غیرمستقیم دریابد آیا آنها ترجیحاتی دارند که نشانه مشکل در خویشتنداری باشد؟ او دریافت زنانی که (اما نه مردان) جوابهایشان به نوعی نشانگر ضعف در خویشتنداری بود بیشتر احتمال داشت که حساب SEED باز کنند. و آزمایشهای تصادفی نشان داد که حسابهای SEED در واقع بسیار هم به افزایش پسانداز کمک کردهاند.
به عبارت دیگر، در مواقعی که ما به کمک در زمینه خویشتنداری نیاز داریم، معمولا از قبل آن را میدانیم. من یکی که مسلما میدانستم. دویست دراز و نشست در هفته ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما از آن چیزی که من قبلا انجام میدادم ۲۰۰ تا بیشتر است. با اطمینان میتوانم بگویم اگر پای پولم در میان نبود، عمرا آن را جدی نمیگرفتم.
ارسال نظر